آیا بن علوی حامل پاسخ نامه روحانی بود؟
اوایل آبان ماه حسن روحانی دست به قلم شد و نامه ای به برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نوشت و آنها را به ایجاد صلح فراخواند. نامه نگاری او در داخل کشور برخی را خوشحال کرد و برخی دیگر را به سرزنش واداشت و باعث شد که به او بتوپند که چرا دست دوستی به سمت کشورهایی که یمن را به خاک و خون کشیده اند، دراز کرده است.
با گذشت یک ماه از ارسال نامه روحانی و دعوت او از کشورهای همسایه به ویژه عربستان و بحرین برای ایجاد صلح در منطقه، بدون نیاز به غربی ها، هنوز هیچ یک از آنها پاسخی به این نامه نداده است. در این مدت حرف ها و شایعات زیادی در مورد تمایل پادشاه سعودی و ولیعهدش به صلح با ایران و دل کندن آنها از ترامپ منتشر شده اما حقیقت این است که کسی رسما جوابی برای رئیس جمهور ننوشت و دعوتش بی پاسخ ماند. با اینحال پس از پیشنهاد طرح صلح هرمز از سوی روحانی، رفت و امدهای دیپلماتیک با هدف بهبود اوضاع بین ایران و کشورهای عربی شکل گرفت.
بی جواب ماندن دعوت رئیس جمهور ایران در عرف دیپلماتیک کاری عجیب و ناپسند است. حسن روحانی طرح صلح هرمز را پیش از اینکه در نامه ای به اطلاع سران کشورهای عرب برساند و از آنها دعوت به همکاری کند، با صدای بلند از آن در مجمع عمومی سازمان ملل سخن گفت. اما با وجود ابتکاراتی که این طرح داشت، از همان روز اول هم نادیده گرفته شد. اما فرستادن نامه به اعراب به ویژه به عربستان و بحرین که در سال های اخیر از در دشمنی با تهران در آمده اند، بحث دیگری بود.
اتفاق درست در زمان درست
نامه نگاری حسن روحانی در زمانی اتفاق افتاد که حمایت ترامپ از کشورهای منطقه خلیج فارس و متحدانش در پایین ترین حد خود قرار گرفت. حمله اردوغان به شمال سوریه و چراغ سبزی که کاخ سفید به رئیس جمهور ترکیه نشان داد و دست از حمایت از کردهای سوریه کشید، این باور را در همه تقویت کرد که روی دوستی و دشمنی ترامپ نمی شود حساب کرد. در چنین شرایطی تهران دست دوستی اش را با فرستادن یک نامه به کشورهای عرب به سمت آنها دراز کرد. این اقدام تهران، در شرایطی منطقی می توانست پیشرو و صلح آمیز تلقی شود اما در زمانه ای که این کشورها شمشیر را از رو برای کشورمان بسته اند، نتوانست کار ساز باشد.
به اعتقاد بسیاری از ناظران آنچه روحانی نوشت و پیشنهادی که مطرح کرد، باعث شد که تهران دست بالا را در معادلات منطقه به دست بگیرد. این نامه در زمانی فرستاده شد که ترامپ دوره افتاده بود تا کشورها را به ایجاد یک ائتلاف دریایی در خلیج فارس متقاعد کند. خیلی زود مشخص شد که تلاش او تا حد زیادی عبث و بیهوده است. حتی متحدان سنتی و دوستان صمیمی آمریکا هم حاضر به همکاری با ایالات متحده نشدند وتنها برخی از کشورها، یعنی عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، استرالیا، انگلیس، رژیم صهیونیستی، آلبانی، قطر و کویت آمادگی خود را اعلام کردند. همین ناکامی امریکا باعث شد که یکبار دیگر مشخص شود، امنیت خلیج فارس را نمی شود از هزاران فرسنگ دورتر تامین کرد. در شرایط عادی چنین برداشتی می توانست باعث چرخش نگاه ها به سمت طرح تهران شود، اما به نظر می رسد لجبازی سعودی ها پایانی نداشته باشد.
پس از اینکه کویت اعلام کرد نامه را به دست سران عربستان و بحرین رسانده، برخی رسانه ها نوشتند که این دو کشور به طرح تهران روی خوش نشان داده اند. شواهد هم نشان می داد که اوضاع میان ایران با کشورهای عربی در حال بهبود است. بعد از اتفاقات بندر فجیره و بعدها هدف قرار گرفتن آرامکو، بخشی از ناظران خبر از تمایل سعودی ها با صلح با ایران می دادند.اما طولانی شدن این روند و چراغ های سبز گاه وبیگاه شاهزادی سعودی، ناظران امیدوار را ناامید کرد. به نظر می رسد که سعودی ها هنوز آمادگی پذیرش این را ندارند که ایران، برای امنیت آنها پیشقدم شده و به دنبال راه حلی برای حل مشکلات آنها و منطقه مهم خلیج فارس باشد.
ریاض آماده دست کشیدن از امریکا نیست
در حال حاضر به نظر می رسد که ریاض به اهمیت ایران برای برقراری صلح در منطقه واقف شده اما هنوز دست از دامان امریکایی ها نکشیده است. او تلاش دارد تا با انصارالله یمن به یک نتیجه برسد و به خوبی می داند که برای حصول چنین نتیجه ای، به تهران نیاز دارد. اما در عین حال حفظ دشمنی دیرینه ای که این کشور با ایران دارد هم کار آسانی برای آنها نیست. عربستان در همه سال های گذشته به دنبال حمایت ایالات متحده دویده است و چشمش را به خارج از منطقه خلیج فارس برای تامین امنیتش دوخته. تغییر این روش حتی برای بن سلمان که در غرب به خاطر انعطاف پذیری در مسائل اجتماعی مورد تحسین قرار می گیرد، اسان نیست. حتی می توان گفت که سعودی ها در شرایط کنونی که خط و مشی این کشور را شاهزاده کم سن و سالی تعیین می کند، رویکرد سفت و سخت تری نسبت به گذشته در مورد ایران دارند. فرصت در حال از دست رفتن است و به نظر نمی رسد که عربستان نگرانی از این بابت داشته باشد.
تهران با فرستادن نامه به حکام عرب نشان داد که برای آشتی آماده است و گام بزرگی در این راه برداشت.اما بی پاسخ ماندن این نامه نشان داد که کشورهای عربی و در راس آنها عربستان، هنوز اماده دل کندن از آمریکایی ها نیستند و این فرصت که از نظر قطری ها یک فرصت تکرار نشدنی بود، در حال سوخت شدن است و این به معنای این است که سعودی ها باز هم باید پول بیشتری بابت امنیت خیالی در خلیج فارس به ترامپ بپردازند تا او هم با نیش و کنایه آنها را به عنوان گاو شیرده خطاب قرار دهد.
بن علوی وزیر خارجه عمان روز دوشنبه برای سومین بار در هشت ماه گذشته در تهران با محمدجواد ظریف و برخی دیگر از مقامات از جمله رئیس جمهور، دیداری گرم و دوستانه داشت.
بعد از این دیدار وزیرخارجه کشورمان با پیش کشیدن اوضاع یمن، در حالی که از اراده ایران برای گفتگو با کشورهای منطقه حرف می زد بحث صلح هرمز و پیشنهاد روحانی را پیش کشید و مشخص شد که یکی از دلایل حضور بن علوی در تهران پیگیری این موضوع بوده است و بن علوی هم پیشنهاد داد که یک کنفرانس جامع و فراگیر با حضور همه کشورهای ذی نفع برگزار شود. در این میان بلاخره مشخص شد که صدایی از یک کشور عربی در مورد طرح صلح پیشنهادی در نامه روحانی به سران عرب، در آمده است. کویت که در سیاست های خود اغلب همراه با عربستان است، برای همکاری در این طرح شرط و شروط گذاشته و گفته که روابط تهران باید با کشورهای منطقه طبیعی شود. البته او نحوه انجام این کار را نگفته است.
عمان در سالهای گذشته به عنوان یک میانجی کاربلد در خاورمیانه شناخته می شود.بن علوی و سلطان قابوس معمولا حامل پیام های کشورهایی که با یکدیگر درگیرند، هستند. با وجود اینکه روزنامه "الجریده" چاپ کویت نوشته، کشورهای حاشیه خلیج فارس، پاسخ نهایی در مورد طرح پیشنهادی را در ماه دسامبر و طی نشست اعضا در ریاض اعلام میکنند اما هنوز گمانه زنی هایی وجود دارد که بن علوی در تهران پاسخ این کشورها یا دست کم پیشنهادات آنها برای صلح را با خود آورده بوده است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.