خط و نشان دبیرکل جبهه پایداری برای اصولگرایان
حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی، دبیر کل جبهه پایداری، در مصاحبه تفصیلی خود به نکاتی پیرامون وحدت اصولگرایان و نسبت جبهه پایداری با شورای ائتلاف، وضعیت جمنا، آیت الله مصباح یزدی و ... پرداخته است. بخشی از این گفتگو را در ادامه میخوانید.
یک تحلیل کلی از فضای اصولگرایی داشته باشید.
اصلاً بحث اصولگرایی از آن جا شروع شد که اصولی را وسط گذاشتند و گفتند هر کسی قبول دارد بیاید و پای کار بایستد. زمان مرحوم آیتالله مهدوی کنی «رحمه الله علیه» جلساتی گذاشته شد و آقایان نشستند و صحبت کردند. انشاءالله خدای تعالی به همهشان اجر بدهد، کسانی را که به نظام کمک و خدمت کردند.
در طی فرصتهایی که پیش آمد ما هم تجارب زیادی پیدا کردیم. گاهی اوقات بحث وحدت میشود. وحدت واژه بسیار خوبی است، ولی باید درست معنا شود که یعنی چه. بعضیها وحدت را به این معنا میدانند که بنشینی و هر چه آن ها میگویند بگویی چشم! اگر گفتی نه، میگویند زدی زیر میز. اگر به جلسه نروی میگویند شَقّ عصای مسلمین کرده. خودشان هم فرار به جلو می کنند و میگویند که قطب دایره امکان نیستیم، ولی احساس کنم قطب دایره امکان هستند.
وحدت، موضوع مشترک مطلوب میخواهد. باید دید وحدت روی چه موضوعی مطرح است؟ وحدت بماهو وحدت به قول ما طلبهها مطلوب نیست. اصلاً هیچ بار ارزشی هم ندارد. اصلاً وحدت با چه کسانی و برای چه؟ فرض کنید ده نفر با هم وحدت کردهاند در نماز جمعه بمبی بگذارند. این هم وحدت است. باید ببینیم وحدت کجا خوب است و برای چیست. یک وقت هست وحدت میکنیم نماز جمعه راه بیندازیم و یک وقت وحدت میکنیم نماز جمعه را منقرض کنیم. این دو موضوع است. گاه گفته میشود وحدت، ولی موضوع وحدت روشن نیست. آن وقت کار به سهمخواهی کشیده میشود. یک دفعه ۳۰، ۴۰ نفر از احزاب، گروهها، دستهها و تشکلها دور هم جمع میشوند. همه هم ادعا میکنند اصولگرا هستند. بعد میخواهید چه کار کنید؟ توقع دارند لیستی که داده میشود از هر کدام یکی دو نفر در آن باشد. آیا به نظر شما این وحدت است؟
سهمخواهی است.
همین است. این شرکت سهامی است. باید این شیوه را کنار گذاشت، غلط است. لیست تهران ۳۰ نفره است. فرض کنید طرف میگوید ما جبهه هستیم و شانزده حزب زیرمجموعه ما هستند. کافی است از حزبمان اسم دو نفر در لیست تهران آورده شود. با این اوصاف باید ۳۲ نفر از شانزده حزب زیرمجموعه شما بیایند و بقیه هم که گویا داخل آدم نیستند. آیا این وحدت است؟ اگر اینطور شد و لیست در آمد و شما دور هم نشستید و بعد با هم دیگر صحبت کردید و به لیست واحدی رسیدید و گفتید هر گروه و دستهای یکی دو نفر را در لیست بگذارند و این ها دور هم بیایند، مگر جوانها به شما رأی میدهند؟ وقتی جوانها میبینند کسی مثل آقای نبویان ـ که صد در صد ضد برجام است ـ در لیست است و آقای دیگری هم هست که صد در صد طرفدار برجام است، کافی است جوان یک مقدار بفهمد. خیلی شعور بالایی نمیخواهد. بالآخره یا مخالف برجام است یا موافق؛ و البته برجام و مذاکره یکی از مسائل روز است. اگر شخص موافق برجام بود، به طرف مقابل رأی خواهد داد و اگر مخالف، به آقای نبویان. ببینید با این لیست جمعیت اصول گرائی را خودمان دو شق کرده ایم، و نیز در این لیست اصولگراها موافق و مخالف هاشمی بود، بنابر این، باز لیست چند پاره خواهد شد، و...
بحث وحدت شد. سئوالی را از اکثر عزیزان پرسیدیم و از جواب دادن به آن امتناع کردند. شاید بتوانیم جوابش را از شما بگیریم. ماوقع جلسات وحدت چیست؟ شما به عنوان شاهد عینی جلسه برای ما تعریف کنید.
من تجربه دوره قبل را میگویم. اول صحبتی با دبیرکل جعیت ایثارگران شد. سپس، حزب مؤتلفه هم مطرح شد. گفتیم انگار به هم نزدیک تریم. خوب، بیایید با هم بنشینیم و صحبتهایی بکنیم. به دنبالش مؤتلفه آمد. از طرف مؤتلفه دبیر آن آقای نبی حبیبی ـ خدا رحمتشان کند. مرد خوبی بودند ـ و از ایثارگران آقای حسین فدایی شرکت کردند و از طرف جبهه پایداری بنده شرکت میکردم.
سه نفر؟
بله دو سه نفری شروع شد. سپس از هر تشکل چند نفر اضافه شدند، کار از حد کوچک شروع شد، بعد حساب شده توسعه یافت. بنا شد جلساتی که میگذاریم اینجوری باشد که همه اصول کار همان روزهای اول بسته شود. هر دفعه چرخشی و در یکی از دفاتر، جلسه اداره شود. همه جلسات باید نوشته شوند و بعداً هم امضا شود و پایش بایستیم. براستی، جلسات خوبی بود.
همان اول که جلو آمدیم، بحث شد که ما اول اصول برنامه را تدوین کنیم و درباره آن به توافق و اجماع برسیم. هر جا نشد چه باید کرد؟ بالاخره همان قاعده دو به یک میشود، ولی ممکن است جلو رویم اشتباهاتی کنیم. چه کسی گفته است اکثریت آراء همیشه درست میفهمد. هر سه به توافق رسیدیم که نظرات، صحبتها و مصوبات جدی زیر نظر سه فقیه بزرگوار آیتالله محمد یزدی، آیتالله موحدی کرمانی و آیتالله محمد تقی مصباح (دامت توفیقاتهم) قطعی شود.
زمان این جلسات چه سالی بود؟
این جلسات مربوط به سال ۱۳۹۴ است. وقتی بنا شد جلسات زیر نظر سه فقیه بزرگوار باشد، کارها جلو رفت. نشستیم و جلسات و مصوبات را جلو بردیم و گفتیم سه بزرگوار هم باشند و مطالب جلسات چک شود. اولش جلسات خیلی خوب کار جلو می رفت، ولی گفته و نوشته ها همه جای خود را به اقتضای سیاست بازی از دست داد.
بنا کردند یکییکی افراد را وارد معرکه کنند، آن ها هم که یک پیراهن از ما بیشتر کهنه کرده بودند، خرد خرد زیر پوستی بنا گذاشته بودند که آقایان فقهاء را به بهانه حذف کنند. دیری نپائید نسبت به آیتالله مصباح و بعد هم آیتالله یزدی دست به تصفیه بزنند، تا کار آن گونه که می خواهند سامان یابد، هنوز یادمه گفتند: ایشان گرفتارند و سختشونه، و... وقتی خدمتشون گفتم، فرمودند: از جانب بنده بگوئید: هر زمان، هر شکل و هر کجا آماده نشست و جلسه ام. ولی کم کم داشتم با زبان برخی که نقش پدر سالار را ایفا می کنند آشنا می شدم. این بود که فقط از فقهاء تنها جناب آیتالله موحدی کرمانی (حفظه الله تعالی) ماندند، و... بماند.
در جلسات هفتگی بنا گذاشتند؛ افراد شاخص که شخصیتی هستند، هر کدام یا خود و یا نماینده شان در جلسه دفتر روحانیت مبارز تهران شرکت کنند، و آقای آیت الله موحدی هم برای اداره جلسات خود حضور به موقع داشتند. ظاهر کار همان گونه که اراده کرده بودند، ردیف بود و با این وصف جمع این اتحاد به ۲۲- ۳۰ نفر رسید.
جلسه سه نفره ۲۰-۳۰ نفره شد؟
بله دیگر. جلسات جلو می رفت و روز به روز به انتخابات نزدیک می شدیم. حالا دیگر زمان چیدن میوه است، که لیستی تهیه شود. داستان برنامه به قصه سهمخواهی افتاده بود. شرکت سهامی از قبل تدبیر برخی بود، که فکر بعدش را کرده بودند. آهسته آهسته احساس کردیم هدفی را که از اول شروع کرده بودیم و گفتیم برای خدا آمده ایم، تا بهترین را به مردم معرفی کنیم عوض شده بود. روزهای آخر که جلسات برای لیست صحبت می شد، دیگر قابل کنترل نبود. شاخص و این چیزها هم که مطرح نبود.
آقای توکلی میگفت این لیست برای شکست خوردن بسته شده است.
البته نیتشان این نبود، ولی در عمل همین شد. حالا دیگر استدلال نمیخواهد، این اتفاقی بود که افتاد. حالا که کار تمام شده، و از لیست چه در آمد. این جا ایراد اصلی چیز دیگری است. صحبتهای امام و الان صحبتهای حضرت آقا روشن است. مگر همیشه نمی فرمایند به دنبال اصلح باشید؟ و علیالدوام در هر برهه ای شاخصهایی را بیان فرموده اند. چه ایرادی دارد آقای «الف» و آقای «ب» را کنار هم بگذارید و بگویید شاخصها را بیاورید. هر کدام را امتیاز بدهیم. میخواهد از گروه ما باشد یا نباشد. علامه مصباح هم فرمودند: میخواهد از جبهه پایداری باشد یا نباشد، ولی واقعاً این شاخصها را داشته باشد. به عنوان مثال اگر از ۱۰۰ نمره، این یکی ۸۰ و دیگری ۶۲ آورده، خیلی راحت میشود فهمید. کدام اصلح اند و خیر اسلام، نظام و مردم در ورود اوست. نگوییم چون این از ما نیست، چون آن از ماست. ما و غیر ما نکنیم. نتیجه این نوع نشستها اینجوری است.
در بحث علمی هم این موضوع را مطرح میکنیم. اگر در کار علمی پیشداوری داشته باشیم به هیچ جا نمیرسیم. یعنی قبل از این که آزمایش، پژوهش و تحقیق جواب دهد نباید حکم داد. همیشه باید تحقیق و آزمایش را آزاد بگذاریم، هر چه در آمد همان درست است.
عقیده پایداری این است، به نظر بنده هم همین درست است. شاخصها را اول با توافق مشخص کنیم و به اشخاص بر مبنای شاخصها نمره بدهیم. اگر بحثی هست انقلابیون روی شاخص ها و امتیاز دهی به آن بحث کنند تا به توافق رسند. نه، روی اشخاص که این از ما است و آن از کجاست؟
بگذارید به یک نمونه آن که تا حدودی در جبهه پایداری تجربه شده اشاره کنم. یک سال، یک سال و نیم قبل از ۱۳۹۲ بود برای رئیسجمهوری آینده کشور باید فکری می کردیم. اسامی حدود ۷۰ نفر از کسانی که احتمال دارد ثبت نام کنند، که یا به واقع صلاحیت دارند یا نه. در جلسه شورای مرکزی پایداری، هر کسی را هر که میشناخت نام برد. درباره این اشخاص بر مبنای شاخص ها بحث شد، تا که از ۷۰ نفر به ۲۵ نفر و ۲۵ نفر به ۵ نفر بهترین رسیدیم که این ها صلاحیت برتر را دارند. وقتی اسامی این ۵ نفر را خدمت یکی از فقهای پایداری مطرح کردم و گفتم ما میتوانیم پنج رئیس جمهور خوب داشته باشیم. ایشان گفتند: رئیسجمهور که پنج تا نمیشود. بنشینید و بحث کنید تا به یکی از آن ها همه برسید. بعضیها اختلاف نظر دارند. گفتند این ها را بخواهید و با این دوستان صحبت کنید. شفاف به این پنج نفر نمره بدهید. مثلاً نمره این آقا از ۱۰۰، ۸۰ است. آن یکی ۹۰ و دیگری ۸۲ است. به دقت بحث شود که فلانی چرا به این فرد ۸۰ داده؟ ۲۰ نمره ای که از ۱۰۰ کم آورده به خاطر کدامین عیب و یا نقص اوست؟ عیبهایش را بگوید! و روی عیبهای آن شخص بحث شود. تا به اجماع جمع شورای مرکزی دست یابید. در این حالت او که نمرهاش از همه بالاتر است را پیدا کنید و بر قبولی او همه محکم بایستید.
یادتان هست که آن موقع اجماع ما به آقای لنکرانی رسید که ایشان اصلح است، هنوز یادم نرفته است، وقتی خدمت حضرت علامه آیتالله مصباح مطرح کردیم که شورای مرکزی به این موضوع رسیده که آقای لنکرانی اصلح است و در این باره اجماع هست و همگی به این جا رسیدهایم، حضرت علامه فرمودند: از ارگان های مربوطه هم نظرخواهی شود مبادا راجع به ایشان اما و اگری باشد، این وظیفه هم انجام شد و کسی به ایشان ایرادی نداشت. پس از آن بود که در همایش ساختمان بنیاد شهید، نزدیک میدان ۷ تیر، خ شهید مفتح (ره) حضرت علامه با قوت هر چه تمام تر آن کاندیدای پایداری را این گونه معرفی فرمود: «از عرش تا فرش بهتر از ایشان پیدا نمیشود.» توجه داشته باشید که حاجآقا در معرفی افراد دقیق و سخت گیرند، ولی این جا چون می دانستند در بررسی صلاحیت کاندیدا چقدر دقت شده این قدر محکم ورود کردند، و پس از آن، چه حملات سهمگینی به ایشان و پایداری شد. این دقت، اعتماد سازی کاری کرد که تقریبا همه جوانها پای ایشان ایستادند، و به راستی اگر ایشان تا آخر می ماند رأی خوبی می آورد، ولی این گونه کار گوئیا نه به درک بعضی آمده و نه به طبع برخی خوشایند است، و خلاصه نگذاشتند آن همه زحمت و تدابیر به نتیجه برسد، تا آن که قبل از نظر شورای محترم نگهبان آقای لنکرانی استعفا دادند و همه چیز به هم ریخت.
در سال ۱۳۹۴ با توجه به سابقه سال ۱۳۹۰ جبهه پایداری از باب اتمام حجت به جریان ائتلاف پیوست یا این که واقعاً تحلیلش این بود که وظیفه همین است که به جریان ائتلاف بپیوندد؟
به فرموده علامه حلّی (ره): «انا فی کل یوم رجل.» من هر روز مرد آن زمانم. حوادث و اتفاقات همه یک سان نیست پس وظایف و تکالیف در همه زمان ها یکسان نخواهد بود.
این مهم است چون گفتگوهای مختلفی در این باره شکل گرفته است و روی همین انتخابات هم این گمانهزنیها هست.
به واقع به نسخه نوشته شده عمل نشد. همان اول که آمدیم دوستان خوبی بودیم و گفتیم با هم دیگر مینشینیم. اصول را می بندیم، چرا که نه؟ آرامآرام کار جلو رفت تا این که به انتخابات نزدیک شدیم و اغراض و اهداف و البته آدمها عوض شدند. خواستهها چیز دیگری شدند. اول از همه، فقهای ناظر مورد قبول را کنار گذاشتند. و بعد هم از همه گروه ها و تشکل ها حضور یافتند و دیگر توجهی به پیمان های اولیه نشد.
در آن مراحل که نقض عهد شده چرا شما دیگر همراهی میکردید؟
اگر بین کار میگذاشتیم و میرفتیم، میگفتند: پایداریها همیشه زیر میز میزنند. همان موقع هم میگفتند، جرم نکرده مقصر بودیم. این بود که مصمم شدیم تا آخر بمانیم. در هر حال، ما نشان دادیم که به عهد خود می مانیم. اما الآن اگر به ائتلاف نیاییم و یا بیاییم و یا بعد از چند جلسه بیرون بیاییم، کسی نمیتواند بگوید این ها زمخت اند.
در صحبتی که با آقای مصباحیمقدم به عنوان سخنگوی جامعه روحانیت کردیم تحلیل ایشان را خواستیم که چرا جامعتین از کارآمدی قبلشان در عرصه سیاست محروم شدهاند و عملاً اثری را که سابق داشتند ندارند. حتی در دو سه انتخابات اخیر همین دو تا با هم نتوانستند یک نظر مشترک داشته باشند. نمیخواهم در باره تحلیل ایشان صحبت کنید، فقط برای اطلاع میگویم که تحلیل ایشان این بود که ما نشستیم و دیگران سراغ ما نمیآیند و جوانترهای عرصه سیاست ـ که کنایه به جریانهای جدید اصولگرایی و انقلابیترها بود ـ خودشان را رجل میدانند و نمیآیند به حرف بزرگان گوش بدهند. این ها را چطور تحلیل میکنید؟ جامعتین دچار چه آفتی شده که وضعش به این جا رسیده است؟ آیا میشود کارآمدی سابق را از آن ها انتظار داشت یا نه؟
بنده به جای ایشان نیستم، و بنا ندارم درباره صحبت های ایشان قضاوتی داشته باشم. ما از استاد فرزانه علامه آیتالله مصباح یزدی حفظه الله تعالی که حق استادی به آقای مصباحی مقدم نیز دارند، آموخته ایم که ما بعد از هر انتخاباتی که برگزار میشد، اولین کاری که توصیه حضرت استاد به شورای مرکزی پایداری داشتند، و دستور جلسه ما بوده، این بود که بروید انتخابات گذشته خودتان را دقیقاً آسیب شناسی کنید. به اصلاحاتی، مشارکتی، دوم خردادی، اصولگراها و امثال این تشکل ها کاری نداشته باشید. با هیچ کس کاری نداشته باشید. عملکردتان را درست وارسی کنید و برگردید ببینید برنامه و تلاش انتخاباتی که داشتید کجایش درست، و یا غلط بوده، خوب، و بد کارتان را بررسی کرده و به نقد بگذارید. این کار به زودی انجام گیرد که اگر وقت آن گذشت، بعد از یک ماه خیلی مسائل و حوادث فراموش میشود. آیا نشستها و تلاش های انتخاباتی که گذاشتید درست و به موقع بود یا نه؟ آیا آن شعارها، نوع ورود و خروج ها به کار درست بود؟ یکییکی شهرستانها را نگاه کنید و به آن ها نمره بدهید. کجا بهتر آمدند؟ کجا نیامدند؟ چرا بهتر آمدند؟ کجا ورود نکردند؟ و چرا نیامدند، و مشکل از کجاست؟ آیا مشکل به شورای مرکزی برمیگردد یا به خودشان؟ برویم آن را اصلاح کنیم یا خودمان را؟ همه این ها را روشن کنید.
در ارتباط با تجارب گذشته چه باید کرد؟
به نظر می رسد راه صحیح آن است که برادران عزیز از تجارب گذشته خویش عبرت بگیرند. اصولگرایان نباید اشتباهاتی را که کردهاند دو باره تکرار کنند. به شما قول میدهم به لطف الهی «ما»ی جبهه پایداری این کار را نخواهیم کرد که اشتباهات گذشته را تکرار کنیم. برای همین الآن فکر میکنم دوستان به این رسیدند که اگر افراد میخواهند کنار هم دیگر بیایند و با هم کار کنند، در جلسات بنشینند و روی شاخصها بایستند. هر که بر مبنای شاخص ها نمره بهتری آورد گرچه منسوب به ما نباشد او را بپذیریم و همگی حمایتش کنیم. اما وقتی دیدیم کار به سهمخواهی کشیده می شود دلیلی ندارد این شیوه غلط را که تجربه ناکارآمد بودنش را دیده ایم ادامه بدهیم. سؤالی دارم شما جواب بدهید: کجای وحدت و ائتلاف برای شکست برازنده است؟
چند وقت قبل مطلبی روی صفحه توئیترتان منتشر شد. اکثر خبرگزاریها هم آن را پوشش دادند. مطلب در باره مدل پیشنهادی جبهه پایداری برای همافزایی نیروهای انقلابی بود. وعده داده بودید توسط سخنگو تشریح خواهد شد. آقای متقیفر مختصری تشریح کردند که در سایت جبهه پایداری و رسانهها منتشر شد. راجع به آن بیشتر توضیح دهید.
همانطور که سخنگوی پایداری گفتند در همین هفته دوستان دیگر پایداری جلو میآیند و هر کدام توضیحی میدهند. دوستان روی جوانب مختلف آن طرح کار کردهاند و آن را مطرح میکنیم تا انشاءالله بتوانیم کار درستی را برای انتخابات آینده جلو ببریم. توقع است دیگران که نگاه میکنند اگر ایرادی داشت به ما بگویند. مشکلی نداریم که اگر ایرادی هست راجع به آن بشنویم و آن را اصلاح کنیم، اما اگر دیدند خوب است فکر میکنم جا دارد که همه با هم بایستیم و کار قشنگی را برای آینده انتخابات انجام دهیم. دوستان روی این قضیه کار کردهاند و کمیتهی سیاسی برای این موضوع در بین هفته اضافه بر جلسات هفتگی دور هم نشست داشته و جوانبش را به بحث گذاشته اند. در همین هفته دوستان به صحنه میآیند و در این باره مطالبی را مطرح میکنند. انشاءالله.
بحث آخرمان در باره شورای ائتلافی است که در جریان اصولگرایی شکل گرفته است. قبلش در مقدمه سئوالی میپرسم و بعد آن را تشریح کنید. جبهه پایداری در مواجهه با جمنا تقریباً همین روش را در پیش گرفت و نپیوست. خلاصهای از آن مقطع بفرمایید.
آن جا اینجور نبود که ما نپیوندیم. این نبود که بگوییم با این آقایان نرویم. دنبال این بودیم که اگر اول با کسی بستید یا میخواهید ببندید، دلیلی ندارد که ما هم باشیم، ولی چرا ما باید بیاییم؟ اگر نه، دنبال این هستید که کسی را پیدا کنید، که صلاحیت دار باشد و برای خدمت بیاید ما هم حاضریم بیاییم و کمک کنیم. اگر یادتان باشد مصاحبههای بنده، دوستان و شورای مرکزی و سخنگو هست. اگر جمنا به اصلح رسیدند ما هم خودمان بحث میکنیم که اصلح کیست. بالاخره پیداست بین کسانی که میآیند بهترین کیست. واقعاً تشخیص آن سخت نیست. اگر دیدیم آقایان به اصلح رسیدند مخلصیم و ما هم میآییم.
واقعاً هم نشان دادهایم. بگذرم که حتی چند بار، چند نفر از آقایان که در جلسات جمنا حضور داشتند گفتند: این آقایان نماینده جبهه پایداری هستند. ولی خود آن بندگان خدا گفتند: من نماینده جبهه پایداری نیستم. خودم آمده ام و چنین نمایندگی ندارم. به اعتقاد من این کارها غلط است و اصلاً درست نیست. اگر نفرستادیم بگویید نفرستاده، همیشه واقعیت را به مردم بگوییم. البته ما رد جمنا هم نکردیم، حرفمان روشن بود که اگر به اصلح رسیدید، حمایت می کنیم، نباید به نام جلسه، ائتلاف، وحدت و نشست افراد پیش ساخته را جلو انداخت. وقتی دیدیم این ها به کسی رسیدند که ما هم او را اصلح میدانیم پای او با تمام قدرت می ایستیم. حالا از همان آقای بزرگواری که در قوه قضائیه با اقتدار ایستاده تا که عدالت احیا گردد و امیدوارم خداوند در برخورد با مفاسد اقتصادی موفق ترشان بدارد بپرسید، بین اصولگراها چه کسانی واقعاً از اول تا آخر پای کار شما ایستادند؟ این افتخار پایداری است که بر اصول خود ایستاده و پای می فشرد، گرچه شل دینان و یا اهل سیاست آن را افراطی بدانند و بگویند پایداریها چه می گویند؟!
میگوید پایداری؟
میگوید جبهه پایداری ایستاد. ولی بقیه منتظر ماندند تا ببینند چه میشود. این کارها چیست؟ کجایش خوب است؟ اگر یکی این کارها را با شما بکند خوب است؟ بنا نداریم اینجوری عمل کنیم. حالا هر کسی هر چه میخواهد بگوید. میدانم الان که این صحبتها را میکنم ممکن است هر کسی تحلیلی کند، و چیزی بگوید. خب بگوید، ولی آن چه که ما میفهمیدیم این بود که اگر به اصلح رسیدید ما هم حمایت میکنیم. محکم هم حمایت میکنیم. اگر به اصلح نرسیدید حمایت نمیکنیم، وظیفه هم نداریم چنین کاری بکنیم. به نظر شما اگر اشتباه هست بگویید. الآن هم که داریم جلو میرویم اینجوری هستیم. اصول ارزشمند و دستاوردهای انقلاب را پاس می داریم و ذره ای از آن ها عدول نخواهیم کرد. اگر اشتباهی هم داشته باشیم درست میکنیم.
درباره شکلگیری جمنا گفته شد این فراگیرترین است و بزرگتر از این دیگر چیزی پیدا نخواهد شد اما اخیراً شورای ائتلاف که تشکیل شد اعلام شد جمنا یکی از اعضای این شوراست. برخی گفتند هر که بود جمع شد در جمنا، حالا بقیه این شورا چه کسانی هستند؟ خودشان با اسامی دیگری تحت این عنوان دو باره دور هم جمع شدند. اولاً آیا شما در این جلسات دعوت و شرکت داشتید؟ آیا حضور یافتید؟ از ماوقعش برای ما توضیحی بدهید. ثانیاً یکی از اعضا گفته بود ما هنوز منتظر پیوستن بعضی از جریانها به این شورا هستیم، از جمله اصولگرایان حامی آقای لاریجانی. به ایشان عرض کردم یاران آقای لاریجانی با لیست امید به مجلس رفته اند. چطور شما میگویید از جریان اصولگرایی است؟ او گفت: ایشان هم در این فضا رفت که شما طرفدار حذف نیروهای انقلابی هستید.
آن دفعه هم همین شکل بود. آقای لاریجانی را به آن جلسه دعوت کردند، که یا خودشان و یا نماینده ای به آن جلسه بفرستند که نه ایشان حضور یافت و نه نماینده ای را به جلسه معرفی کرد.
در سال ۱۳۹۴ بود؟
بله، حتی به خاطر دارم که آقای آیت الله موحدی کرمانی دام ظله از ایشان دعوت کردند و خودشان در جلسه گفتند که از ایشان دعوت کرده ام.
ولی او نیامد؟
بله، کسی را هم نفرستادند. ایشان اصولگرای خاصیاند. ناگفته نماند که لیست تهران که داده شد، دو نفر از نمایندگانی که در مجلس سابق و لاحق از آقای لاریجانی خوب حمایت میکردند و میکنند و فکر میکنم از همه چیزشان برای آقای لاریجانی گذشته اند، در لیست امید رأی آوردند و در کادر اصولگرا ها خود را تعریف نکردند.
جایگاه جمنا را چگونه می بینید؟
جمنا خود شروع کرده ای است که در فصلی با سر و صدا به حرکت آمد و این روزها خود را منقرض کرده است.
بحث اخیر یکی از روزنامهها را راجع به عبور جبهه پایداری از آیتالله مصباح دیدهاید؟
این صحبت ها اساسی ندارد، تحلیل های غلط و من درآوردی است. این آقایان حضرت علامه را نمیشناسند، و یا خود را به نادانی می زنند. می توانم ادعا کنم که هیچ شخصیتی چون علامه مصباح مورد تمجید و تأیید مقام معظم رهبری (دام عزّه) قرار نگرفته که ایشان را به عنوان «فاضل»، «بصیر»، «فقیه»، «فیلسوف»، «متفکر»، «صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام»، «پر کننده خلأ وجودی علامه طباطبائی (ره) و شهید مطهری (قدّسرّه»، «صاحب حرف رسا و نافذ»، «منطق قوی و مستحکم»، «منبع فکر و اندیشه بی غلّ و غشّ معارف اسلامی»، «از برکات ماندگار حوزه علمیه قم»، «از چهره های موصوف و معروف به علم و عمل و جدّ و ابتکار»، «دارای احاطه و نکته دان»، «عقبه تئوریک نظام»، «شخصیت علمی فکری»، «روشنفکری برجسته، «دارای وزانت علمی و عمق علمی»، «با احاطه و وسعت آگاهی و بینش و صفا»، و این که «سه جهت در ایشان جمع است: هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا»، «فضل ایشان در شاگردان خوبشان سرریز شده»، و... معرفی فرموده اند.
حضرت آقا بیش از ۶۰ بار فقط از طرح عقیدتی، مبانی - مبادی فکری ایشان یاد کرده و به اشکال مختلف «طرح ولایت» را به صراحت تأیید فرموده اند. عجیب و غریب آن است که بعضیها که حضرت آقا را خیلی قبول دارند، اما در این مورد خاص گوئیا نسبت به بیانات آن بزرگوار اما و اگر دارند. این طرح ولایت دانشجوئی که ایشان فرموده ثمره هفتاد سال تلاش علمی است و بارها و بارها توسط مقام ولایت به اشکال مختلف مطرح و حمایت شده آن قدر توسط برخی از خودی ها مورد بی مهری قرار گرفته که تعجب بر انگیز است؛ طرحی که خود از برکات نظام اسلامی است که بتواند مبانی اسلام را به روز، به نسل جوان ارائه داده و پاسخگوی شبهات وارداتی روز باشد.
درباره علامه مصباح بیش تر بگوئید.
امتیاز حضرت علامه مصباح بر دیگران آن است که پای محکمات اسلام ایستاده و در این مقام هیچ تسامح و تساهلی را نمی پذیرند، و متشابهات را به محکمات عرضه کرده و حل مسئله می کنند، چنان که تفسیر قرآنشان همین گونه است. برایند این روحیه، ایمانی محکم خواهد بود که به اصول پایداری استوار است. این است که مقام معظم رهبری دامت توفیقاته به تکرار حضرت علامه مصباح دامت افاضاته را تأیید فرموده اند. بنده هیچ گاه لحظه ای درباره ایشان کوچکترین تردیدی نداشته ام. توصیه ام به جوانان عزیز مطالعه کتاب های ایشان و بخصوص شرکت در طرح سازنده ولایت است. صحبتهای بعضیها را به حساب این که ایشان را نمیشناسند، میگذارم. ولی از التقاطیون، لیبرال ها، سکولارها، سست دینان، وابستگان و دلبستگان به غرب و شرق توقعی جز این نیست.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر