حزب اتحاد ملی: ترکیه باید جنگ را متوقف کند
در این بیانیه آمده است:
«اگر در شهرهای آنها نجنگیم باید در شهرهای خودمان بجنگیم» این منطق شاه و اسرائیل و آمریکای نیکسون بود، آن گاه که کردهای عراق را به قیام علیه بغداد تحریک کردند و اندکی بعد کردها را بر سر بزنگاه تنها گذاشتند و به دست جلادان بعثی سپردند.
این منطق آمریکای جرج بوش بود که با توسل به گفتمان "جنگ پیشگیرانه" گفت در دنیایی که نمیدانیم خطر تروریسم از کجا برمیخیزد، اگر در عراق و افغانستان نجنگیم باید هر لحظه در نیویورک و واشنگتن منتظر تهاجم تروریستها باشیم. آمریکایی که بار دیگر ارتش کردی را که خود در شرق فرات در سوریه ساخته و تجهیز کرده بود، تنها گذاشته است.
به تجربههای دردبار بسیار در دهههای اخیر آموختهایم که توسل به منطق جنگ پیشگیرانه در فراسوی مرزهای ملی، نتیجهای جز رشد برقآسای تروریسم و برجایماندن جنگ داخلی نخواهد داشت.
اردوغان اکنون بر سر همین سفره «جنگ پیشگیرانه» نشسته و با ادعای مبارزه با پ ک ک و شاخه سوری آن، بر سر کردها و عربهای شرق فرات مرگ می بارد. حامیان اردوغان میگویند: «اگر کانون آتش را در خانه همسایه خاموش نکنیم آتش به خانه خودمان سرایت خواهد کرد». به این ترتیب، دموکراسی ترکیه که در آغاز هزاره نوین ماهیتی جذاب در منطقه کسب کرده بود، اندک اندک در باتلاق ناسیونالیسم پرخاشگر و دیگرستیز غرق می شود. اردوغان که در آن دهه طلایی با توسل به گزاره «مسئله کرد مسئله من است» به قلب کردها و دموکراتمسلمانها و آزادیخواهان ترکیه راه یافت، اکنون هر آنچه رشته بود را به دست خود پنبه میکند.
منطقه ما اما نه به «جنگ پیشگیرانه» که به «صلح پیشگیرانه» نیاز دارد. ما حساسیتهای ترکیه درباره ساختار سیاسی-نظامی مستظهر به حمایت تسلیحاتی و مستشاری پنتاگون در شرق فرات را درک می کنیم، اما این مساله نمیتواند بهانه لشکرکشی به کشوری باشد که حق اعمال حاکمیت سرزمینی و تمامیت ارضی آن توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. ما لشکرکشی ترکیه به سوریه را لطمهای جدی به فرایند مذاکرات سه جانبه «آستانه» میدانیم. سه کشور ایران، ترکیه و سوریه با این منطق که بحران سوریه راه حل نظامی ندارد، فرایند آستانه را کلید زدند و در همه این سالها موفق شدند اختلافات فیمابین را مدیریت کنند. یک جانبه گرایی ترکیه کارکردی به جز تشدید بحران و پیچیده تر شدن فرایند صلح و بازسازی سوریه نخواهد داشت و میثاق قانون اساسی جدید و نوپای سوریه را قبل از شکلگیری نهایی به زیر ضرب خواهد برد.
دیگر بس است. منطقه ما پس از لشکرکشی امریکا به عراق و افغانستان، پس از القاعده و تولد داعش در بستر مداخلات بیرونی، پس از آوارگی تقریبا نیمی از مردم سوریه، پس از بمباران کودکان یمن توسط سعودیها، و پس از آن همه کشتار و تخریب زیست محیطی، دیگر طاقت یک جنگ دیگر را ندارد. ترکیه باید جنگ را متوقف کند و به مرزهای ملی خود عقبنشینی کند. این منطقه باید روزی به ثبات و اطمینان خاطر از عدم اراده تجاوز به دولت-ملتهای همسایه و دخالت در امور یکدیگر برسد و این اطمینان را به صورت درونزا و با گفتوگوهای منطقهای به سامان برساند. اکنون بیش از سه میلیون آواره سوری در ترکیه به سر میبرند و لبنان و اردن با دارا بودن مشکلات اقتصادی خود بار سنگین پیامدهای انسانی جنگهای داخلی و مداخلات برون منطقه ای را نمی توانند به دوش بکشند. اما راه حل اسکان آوارگان، تبعید خشونتبار آنها به شرق فرات نیست و ترکیب و نسبت جمعیت کردی و عربی و ترکمانی و آسوری این ناحیه نباید برهم بخورد. جمعیت عراق و سوریه، یک بار در تهاجم و جنایات داعش و در پیامد مبارزه با داعش به شدت دچار اختلال شده است و تکرار و تداوم آن افق صلح پایدار را تیره و تار می سازد. سوریه متعلق به همه سوریهای داخل و همه آوارگان آن است. اسکان مجدد آوارگان نمیتواند به طور آمرانه و یکجانبه انجام پذیرد. در همین چارچوب، دولت مرکزی سوریه موظف است شرایط بازگشت امن همه آوارگان سوریه به خانه و کاشانه خود را فراهم کند و نگاه امنیتی به جمعیت آواره را پایان دهد. متاسفانه، دولت مرکزی سوریه با بازگشت آوارهها مشکل دارد. چه، مطابق منطق تنگ نظرانه ناسیونالیسم بعثی، آوارگان که یکبار جلای وطن کردهاند دیگر نمیتوانند شهروند درجه یک سوریه باشند.
همین دیدگاه امنیتی، بازگشت آوارگان را با مشکل مواجه کرده و بهانه به دست ترکیه داده است که با ارجاع به بار مالی چند میلیارد دلاری اسکان نزدیک به چهار میلیون آواره، بخواهد که یک «منطقه امن» برای بازگشت آوارگان در آن سوی مرز ایجاد شود.
پیام ما به کردهای منطقه آن است که در راهبردهای رهبران خود تامل کنند. تجربه یک صد ساله منطقه نشان میدهد که هرگاه هریک از اقوام این منطقه بخواهند جدا سری و سیاست هویتی خود را از طریق توسل به نیروهای منطقهای و فرامنطقهای پیگیری کنند، شکست خواهند خورد و نهایتا توسط همان متحدین تاکتیکی تنها خواهند ماند. کردها، عربها، ترکمنها، ترکها، آسوریها، مسلمانان و مسیحیان و پیروان همه ادیان و اقوام این منطقه باید با یکدیگر گفتوگو کنند و نباید همبستگی افقی و بینا-هویتی را به قربانگاه بند و بست با قدرتهای برون منطقهای ببرند.
ما از جامعه مدنی و آزادیخواهان ترکیه اعم از ترکها وکردها و همه روشنفکران مسلمان ترکیه میخواهیم که از دولت خود بخواهند که طریق صلح وگفتوگو را در پیش گیرد و به چند جانبه گرایی منطقهای تن دهد. صلح و آشتی ترکی-کردی یک بار در نوروز سال92 ثمره خود را آشکار کرد و به جنگی سی وچند ساله پایان داد. باید مبارزه دموکراتیک را جایگزین منازعه مسلحانه کرد و به آن میثاق بازگشت.
ما در حزب اصلاحطلب و صلحجوی اتحاد ملت، ضمن محکوم کردن لشکرکشی ترکیه به سوریه، بر این باوریم که باید به دور از هرنوع معیار دوگانه، منطق ناصوابی که پشت این قبیل مداخلهگری ها نهفته است را زیر نور روشنگری قرار داده و افشا کنیم چرا که منطق «اگر در شهرهای آنها نجنگیم باید در شهرهای خودمان بجنگیم» یک منطق ستیزهجو، بیثباتکننده، و غیر اخلاقی است که منجر به بازتولید، تکثیر و سرایت همان خطری میشود که برای انهدام آن لشکرکشی شده است. ما تجربه بازتولید تروریسم در پیامد مداخله کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در عراق را پشت سر داریم که بستر تولید و تکثیر داعش را فراهم ساخت. ما باشندگان این جغرافیای پر بلا باید از خود بپرسیم که چه شد سازمانی جنایی_تروریستی به نام داعش پا به عرصه ظهور نهاد و چگونه شد که در مدت کوتاهی طیف متنوعی از دهها هزار جوان کشورهای منطقه در مدتی بسیار کوتاه به آن سازمان مخوف پیوستند.
حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، بر مبنای باور «ایران برای همه ایرانیان» اعتقاد دارد که سوریه متعلق به همه اقوام عرب و کرد و آسوری و ارمنی و ترکمان و سنی و شیعه و علوی و دیگر شهروندان سوریه است و مهندسی جمعیتی و خالصگردانی مناطقی که عرصه همزیستی اقوام گوناگون بوده و هیچگاه در طول تاریخ تک هویتی و تک قومی نبوده به نام هرقوم و مذهب محکوم است. از اینرو، عربیسازی یا کردیسازی و نابگردانی مذهبی مناطقی که به گواهی تاریخ مکان همزیستی اقوام و هویتهای گوناگون بوده، همواره نطفههای جنگ را در خود نگاه میدارد و نمیتواند به صلح پایدار راه ببرد. آنچه که که منطقه و مردم آن بیش از هر زمان نیازمند آن هستند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر