در دو روز اخیر، انتشار خبر تصمیم جدید امریکا برای خروج از مناطق کردنشین شرق فرات در شمال سوریه و جدی شدن تهدیدات رئیس جمهوری ترکیه برای حمله به کردها در این مناطق، بازتاب وسیعی در رسانه‌های منطقه و جهان پیدا کرده است.

یکی از بسامدهایی که در نوشته‌های اغلب کارشناسان این حوزه به چشم می‌خورد، این است که امریکا در اوج بدعهدی و بی‌وفایی، کردها را رها کرده است. فارغ از اینکه به کاربردن صفات بی‌وفایی و بدعهدی از منظر ترمینولوژی روابط بین‌الملل تا چه اندازه منطبق با واقعیت است، باید به این مسأله توجه کرد که تحلیل انگیزه‌های ورود ترکیه به آن منطقه در چارچوب دوقطبی ترکی – کردی، خطاست و اساساً، اهداف ترکیه فراتر از تلاش برای سرکوب تحرکات پ.ک.ک است. چندی پیش در گفت‌وگو با صالح مسلم رهبر سابق حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه (پ.ی.د) در مورد میزان اطمینان او و رفقایش به حمایت امریکا، سؤال کردم. پاسخ او شفاف و دقیق بود: «اساساً ما زمانی در آن مناطق سلاح به دست گرفتیم و در برابر تروریست‌ها از دیارمان دفاع کردیم که امریکایی‌ها حضور نداشتند.» امریکایی‌ها، در جنگ با داعش، کردها را با تجهیزات رصد اطلاعاتی یاری دادند اما واقعیت این است که نه تیم اوباما و نه تیم ترامپ، به کردها چک سفید امضا ندادند و کردها در شرایط خاصی قرار گرفتند که ناچار شدند از امریکایی‌ها کمک بگیرند اما قطعاً میزان این حمایت، خیلی کمتر از آن چیزی است که سران ترکیه ادعا می‌کنند.

اردوغان و معاونین او اعلام کرده‌اند، واشنگتن بیست تا سی هزار تریلی، سلاح و مهمات در اختیار کردها گذاشته است! حتی اگر برای میزان بار یک تریلی رقم ناچیز ۱۰ تُن را در نظر بگیریم، بر اساس ادعای آنکارا، محموله عظیمی به وزن دویست تا سیصد میلیون کیلوگرم، در اختیار کردها قرار گرفته است! این در حالی است که آمار کل نیروهای شبه نظامی تحت امر پ.ک.ک، شامل واحدهای مدافع خلق یا ی.پ.گ و «قسد» یا قوات سوریه دموکراتیک، حتی به عدد هفتاد هزار نفر هم نمی‌رسد. پس چرا ترکیه چنین رقمی را مطرح می‌کند؟ پاسخ، چندان پیچیده نیست. هدف این است که با بزرگنمایی در مورد تهدیدات نهادهای اقماری پ.ک.ک و تسلیحات آنها، راه برای توجیه حمله ترکیه به شرق فرات، فراهم شود و اردوغان به اهداف بزرگتری دست پیدا کند. اگر نه شواهد نشان می‌دهد که در چند سال اخیر، کردهای تحت امر پ.ک.ک در سوریه، هیچگاه تهدید امنیتی جدی علیه ترکیه انجام نداده‌اند و این فقط، ادبیات، منش، روابط و تحرکات آنان بوده که اصطلاحاً گزک به دست ترکیه داده است.

هدف اصلی ترکیه چیست؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت: اجتماع نمایندگانی از دویست نیروی مسلح مخالف بشار اسد در شهر مرزی اورفای ترکیه و ادغام کل این نیروها در سازمان جدید «ارتش ملی سوریه»، مطلقاً واقعه کم‌اهمیتی نیست. در شرایطی که تنها دو هفته از آغاز فعالیت کمیته تدوین قانون اساسی سوریه گذشته و جناب ظریف، بر ضرورت عادی‌سازی روابط آنکارا – دمشق و بازگشت به توافقنامه امنیتی آدانا تأکید می‌کند، تیم اردوغان، کل مخالفین مسلح اسد را به کمک چندین ژنرال و افسر فراری ارتش سوریه سازماندهی می‌کنند و در مراسم ادغام این گروه‌ها، نخست‌وزیر خودخوانده دولت موقت خارج از کشور سوریه نیز حضور پیدا می‌کند و پرچم مخالفین اسد و ترکیه در کادر عکس‌ها در کنار هم قرار می‌گیرند. بنابراین شواهد نشان می‌دهد که ترکیه اگر چه به شکل آشکارا دم از ضرورت براندازی دولت اسد نمی‌زند اما برای سازماندهی و حمایت از مخالفین قسم‌خورده دمشق، از هیچ تلاشی دریغ نمی‌ورزد.

ترکیه در تحرکات جدید خود در شرق فرات، در نظر دارد که میدان وسیعی را در اختیار داشته باشد و با استفاده از دو کارت مهم، اهداف خود را پیش ببرد: ۱.نزدیک به ۴ میلیون آواره سوری که می‌توان با اسکان آنان در برخی از مناطق، حوزه نفوذ جدید و مهمی دست و پا کرد. ۲.استفاده از نیروی مسلح صدهزار نفری مخالفین اسد و همچنین جناح سیاسی مخالفین.

خطاهای پ.ک.ک در شمال سوریه

کردهای تحت امر پ.ک.ک در شمال سوریه و در جنگ با النصره، داعش و دیگر گروه‌های تروریست، شجاعانه جنگیدند. اما در میدان سیاست، مرتکب خطاهای جدی شدند. برخی از این خطاها را می‌توان چنین دسته‌بندی کرد: ۱.سرنوشت کردهای سوریه و جایگاه امروز و فردای آنان را به فرجام درگیری چهل ساله ترکیه و پ.ک.ک گره زدند و ترکیه را به‌عنوان یک دشمن بزرگ معرفی کردند. این در حالی است که قبلاً، آزادانه به ترکیه سفر می‌کردند و در حال داد و ستد سیاسی و تجاری و فرهنگی بودند.۲.کلیه احزاب و نهادهای سیاسی خارج از چتر فکری پ.ک.ک و اوجالان و گروه‌های نزدیک به بارزانی را از منطقه بیرون راندند و آنان را ناچار کردند که در اربیل و سلیمانیه ساکن شوند. ۳.نتوانستند رابطه با دمشق را به شکل هوشمندانه و بر اساس استراتژی روشن و هدفمند، مدیریت کنند. ۴.در مورد آینده کردها در سوریه، شتاب‌زده و دور از واقعیت اندیشیدند و با تصوراتی اغراق‌آمیز، تلاش کردند بر اساس تجارب کسب شده از جنگ با داعش در کوبانی، در ترکیه نیز شهرهای پایلوت خودگردان ایجاد کرده و در کوچه و خیابان‌های برخی شهرهای کردستان ترکیه، کانال و خندق حفر کرده و با نظامیان جنگیدند و میز مذاکره را واژگون کردند.

در پایان باید به این نکته اشاره کرد که در هر حال، هیچ‌کدام از خطاهای کردها در تحولات شمال سوریه، نمی‌تواند یک توجیه حقوقی و سیاسی قابل قبول برای حمله ترکیه به شرق فرات به دست دهد بلکه آن چه که در این میان اهمیت دارد، ضرورت پرهیز دمشق و دولت اسد از مواضع مبتنی بر لجاجت است. چرا که دمشق در ماه‌های اخیر، درهای گفت‌وگو با کردها را بسته و جدیداً نیز در نامه به سازمان ملل، تمام شبه‌نظامیان کرد شمال سوریه را تروریست خوانده است. این در حالی است که این افراد، بر اساس توافق نانوشته با خود بشار اسد، برای دفاع از مناطق شمالی، در برابر مهاجمین سلاح به دست گرفتند و اگر در موقعیت کنونی، دمشق در مورد کردها، رویکردی عمل‌گرایانه در پیش بگیرد و از اقدامات ترکیه غافل بماند، تحولات پیش رو، قطعاً به ضرر دولت مرکزی و کردها خواهد بود.

 

*محمد علی دستمالی، کارشناس مسائل منطقه/ * منتشر شده در روزنامه ایران ۱۷ مهر ۹۸

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.