عارف: برخی از اصولگرایان اعتقادی به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات ندارند
محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس دهم در جمع اعضای شاخه جوانان جامعه اسلامی مهندسین در سلسله نشستهای «بررسی آینده گفتمانهای سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران» بابیان اینکه برگزاری این نشستها در یک فضای صمیمی میتواند در پرداختن به چالشهای مهم کشور و رسیدن به راهکارها و راهحلهای اجماعی مؤثر باشد بر ضرورت تداوم اینگونه نشستها در سه سطح درون تشکیلات، درون تشکلهای همسو و نیز در میان جریانات داخل نظام تاکید کرد.
گزیده سخنان وی را به نقل از خبرگزاری ها در ادامه بخوانید:
*در ۴ دهه گذشته علیرغم دست آوردهای ارزشمندی مانند مقابله با گروهکها و دشمنان انقلاب، ۸ سال دفاع مقدس، دستاوردهای علمی و مقابله با تحریمها سؤال جدی که مطرح است این است که آیا در تحقق آرمانها و حاکمیت ارزشها و در رشد و پیشرفت و پاسخ به مطالبات مردم موفق بودهایم؟ علل عدم موفقیت در برخی موارد چیست؟ باید بعد از گذشت چهل سال از انقلاب مشخص شود که چرا نتوانستیم در تحقق برخی شعارها و وعدهها موفق باشیم.
*بنظرم ناکارآمدیها، سیاست گذاریهای غلط و فساد، بسیار بیشتر از تحریمها بر اقتصاد کشور و زندگی مردم اثر سوء داشته است. ناکارآمدی و فساد زمینه اثرگذاری تحریمها در نظام مدیریت اقتصادی کشور را فراهم کرد.
*گفتمانهای سیاسی داخل نظام باید به حوزه کارآمدی و استفاده از خبرگان و نخبگان توجه جدی کنند.
*حاکمیت مردم سالاری دینی و اجرای اصول مختلف قانون اساسی بویژه فصل سوم قانون اساسی ضرورت تحزب و توجه به تشکلهای شناسنامه دار را ایجاب میکند.
*یکی از وظایف اصلی احزاب تقویت اعتماد عمومی مردم است. با کمال تأسف به دلیل رویکردهای تخریبی احزاب نسبت به هم اعتماد مردم به تشکلهای سیاسی آسیب دیده است.
*حرکات ائتلافی و جبههای اگرچه امروز یک ضرورت است و باید حمایت شود اما نمیتوانند پاسخگوی عملکردها باشند و باید جای خود را به تدریج به احزاب فراگیر و مسئولیت پذیر بدهند.
*تقویت و میدان دادن به تشکلها و احزاب و آزادی عمل آنها در چارچوب قوانین و مقررات ضرورت حاکمیت مردم سالاری و مشارکت مردم در همه امور است.
*بسیاری از آسیبهای دهه گذشته ناشی از دورویی، برچسب زدنها، انحصارطلبیها، سیاست حذف، نگاههای قیم مآبانه و معیارهای دوگانه در تصمیم سازی ها و تصمیم گیریها، خودبزرگ بینیها در میان جریانات سیاسی است.
*اجازه دهید بعنوان یک معلم که از ابتدای انقلاب در مسئولیتهای مختلف حضور داشتم، عرض کنم که بدون توجه به مهمترین اجزاء یک گفتمان اصیل در جمهوری اسلامی ایران نمیتوانیم کشور را از این شرایط سخت و دشوار به سلامتی عبور دهیم.
*کارآمدسازی نظام مدیریت و اصلاح ساختارهای اجرایی کشور، با استفاده از خبرگان و شایستگان فارغ از سلیقههای سیاسی زیرساخت کلیدی برای ارتقاء نظام جمهوری اسلامی ایران است.
*این یک واقعیت است که متاسفانه عده ای از منافع فعالیت جبههای استفاده میکنند و در بزنگاه ها هیچگونه پایبندی به مرام و مسلکی ندارند. نمونهاش را در انتخابات مجلس دهم و لیست امید دیدهایم. عکس یادگاری با ما میگرفتند ولی در مجلس به گونهای دیگر رفتار کردند برای حل این معضل هیچ راهی جز تشکیل احزاب فراگیر نداریم.
*با تشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا تصور میشد دیگر پیگیری امور محلی به نمایندگان شوراها سپرده شود و نماینده مجلس در سطح ملی پیگیر اهداف کلان تری باشد اما متاسفانه کماکان در مجلس شاهدیم مطالبات محلی پیگیری میشود. تشکیل مجلس دوم و بالادست در صورت تایید، ضرورت آن که به نظر میرسد مورد تایید بخش هایی از نخبگان و سیاست مداران است نیاز به اصلاح قانون اساسی دارد.
*وجه مشترک دو جریان اصیل انقلاب باور به ارزشها و تمامی اصول قانون اساسی است ولی در برخی تاکتیکها و روشها اختلافاتی بین این دو جریان است بخصوص در نگاه به مردم و آزادی و مقوله جمهوریت نظام. هنر اصلاح طلبان جذب است اما در نقطه مقابل جریان رقیب تبحر زیادی در دفع و طرد نیروها دارد. در مقوله های فرهنگی همچون ممیزی و سانسور نیز اختلاف نظر جدی بین ما و اصولگرایان وجود دارد. گفتمان اصلاح طلبی به جد اعتقاد دارد که نباید خود را قیم مردم بدانیم و برای آنها تصمیم بگیریم اما جریان رقیب چنین اعتقادی ندارد.
*بخشهایی از اصولگرایان اعتقاد جدی به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات ندارند.
*در تمامی مسئولیتهایی که داشتهام تلاش کردم به جوانان میدان دهم بخصوص در مسایل علم و فناوری. در دولت اول آقای روحانی وعده جوانگرایی محقق نشد اگرچه در دولت دوم ایشان تلاشهایی در این زمینه صورت گرفت ولی انتظارات در این خصوص برآورده نشده است و هنوز مقاومتهایی در سپردن مسئولیتها به جوانان میشود.
*{در پاسخ به سوالی درباره اینکه چرا برخی اصلاح طلبان به سمت اپوزیسیون نظام جذب شدند} : اولا باید در نظر داشت که اصلاحات و هواداران آن طیف گسترده ای را شامل می شود از سوی دیگر نباید از دور داشت که متاسفانه اصلاح طلبان همیشه مورد هجمه و تخریب قرار گرفتند و چه برچسبهایی که به اصلاح طلبان زده نشد. باید آسیب شناسی شود که چه رفتارهایی که با یک نخبه سیاسی صورت می گیرد که در نهایت کارد به استخوانش می رسد و از کشور مهاجرت میکند. خواهش من این است که موضوعات اینچنینی بصورت جریانی مطرح نشود. اصلاح طلبان این ظرفیت را دارند که هیچگاه به رقیب خود انگ و برچسب نزنند. مثلا در بحث جاسوسی و بازداشت های صورت گرفته در ادوار مختلف چرا بیشتر این بازداشتها مربوط به یک طیف سیاسی خاص است؟ آیا نمیشود از این موضوع برای اهداف جریانی استفاده کنیم ولی هیچگاه این موضوعات را برای رقیب خود مطرح نمیکنیم و حساب فرد یا افراد محدود منسوب به یک جریان را به حساب کل جریان نمیگذاریم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر