مسیریابی تنش ایران و آمریکا
در گزیده ای از گفت وگوی روزنامه دنیای اقتصاد با ناصر هادیان، استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل آمریکا آمده است: با اتفاقاتی که اخیرا در منطقه شاهد بودیم از جمله سرنگونی پهپاد متجاوز آمریکایی توسط ایران، به نظر میرسد شرایط تغییر کرده و به موازات آن استراتژی ترامپ نیز در قبال ایران متفاوت شده است. ارزیابی شما از تحولات اخیر و همچنین تغییر استراتژی آمریکا چیست؟
تا دو سه ماه قبل جمع بندی داخل دولت دونالد ترامپ این بود که بدون هزینه میتوانند فشارها را بر ایران افزایش دهند و افزایش این فشارها میتواند ایران را پای میز مذاکره یا به عبارتی پای میز محاکمه بکشاند و آنها همان چیزهایی که میخواهند را به ایران دیکته کنند. اما با اتفاقاتی که افتاده و اقداماتی که صورت گرفت محاسبات استراتژیک ترامپ تغییر کرده و دریافته که کار به آن سادگی که وی گمان میکرد نیست. درحالحاضر رئیسجمهور آمریکا دست به هر اقدامی که بخواهد بزند، باید یک هزینهای پرداخت کند.
با توجه به فعال شدن برخی کشورهای منطقه، آسیایی و اروپایی از جمله فرانسه، ژاپن، عمان و عراق آیا در این برهه میانجیها میتوانند در راستای کاهش تنشها کاری از پیش ببرند؟
این زمان برای میانجیها حال چه اروپاییها، چه ژاپن، چه روسیه، چه عمان و چه هر کشور دیگری زمان خوبی است تا ترامپ را قانع کنند که مسیری که وی طی میکند مسیر درستی نیست. درواقع در این وضعیت اروپاییها و دیگر میانجیها میتوانند نقش مفیدی را بازی کنند تا به رئیسجمهور آمریکا این مساله را منتقل کنند که افرادی که اطراف وی بودند و اعتقاد داشتند که ایران در نهایت به فشارهای حداکثری تندرخواهد داد اشتباه میکردند و ممکن است آمریکا را به سمت یک جنگ بکشانند.
به نظر میرسد که تا اینجای کار، ایران در برابر آمریکا مهرههایش را به درستی چیده است. بهنظر شما بعد از این تهران باید چگونه پیش برود که منافعش در منطقه در خطر قرار نگیرد؟
ایران باید در این شرایط دو تهدید اساسی را که در دوره باراک اوباما وجود داشت و آمریکا و اروپا را به این جمعبندی رساند که به سمت امضای برجام گام بردارند دوباره معتبرسازی کند. درحالحاضر ایران آگاهانه در هر دو عرصه در حال فعالیت است؛ یعنی از یک طرف در شرایط فعلی، جنگ یک سناریوی محتمل است و میدانند اگر ایران به سمت خروج تدریجی از برجام پیش برود باید با گزینه نظامی ایران را متوقف کنند. یعنی همان معضلی که باراک اوباما در آن مقطع با آن مواجه بود. به عبارتی اگر ایران به سمت غنیسازی ۲۰درصد گام بردارد و در حوزههای دیگر مانند سانتریفیوژهای نسل ۲ در فردو نیز فعالیتهایمان را آغاز کنیم و در نظام راستیآزمایی نیز محدودیتهایی را ایجاد کنیم در طرف مقابل به این جمعبندی میرسند که مساله جدی است.
در مقطع فعلی که آمریکا بیش از یک سال است از برجام خارج شده، فشار حداکثری را بر ایران افزایش داده و در منطقه خلیجفارس نیز شاهد افزایش تنشها هستیم، به نظر شما آیا کشورهای اروپایی این ظرفیت را دارند که به نوعی نقش میانجیگر را ایفا کنند یا با اقداماتی باعث کاهش تنش بین دو طرف شوند؟
در رابطه با نقش اروپا بهعنوان یک بازیگر مستقل باید توجه داشت که کشورهای اروپایی وقتی در تقابل با آمریکا قرار میگیرند متاسفانه نمیتوانند بازیگر و نقشآفرین مهمی باشند. اروپا شاید بتواند بین تهران و واشنگتن میانجیگری کند اما با شرایطی که آمریکا برای آنها تعریف میکند. بهعنوان مثال احتمال این موضوع وجود دارد که در شرایط پیش آمده، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه با دونالد ترامپ هماهنگ کند که یک راه تنفس باز بگذارند که میتوان مثلا به همین روند فریز در برابر فریز اشاره کرد.
فرق مذاکره و گفت و گو چیست؟
در مذاکره بهدنبال معامله و بدهبستان هستیم اما در گفتوگو به این صورت نیست. در گفتوگو قرار نیست امتیازی بدهیم و ضمنا نیازی نیست که گفتوگو بین رده خاصی از مقامات در بین کشورها انجام بگیرد.
پس الان زمان مناسبی برای گفتوگو با آمریکا است؟
البته همانطور که اشاره شد ابتدا باید سطح غنیسازی اورانیوممان را به ۲۰ درصد برسانیم، سپس در حوزههای دیگر مانند سانتریفیوژهای نسل ۲ در فردو فعالیتهایمان را آغاز کنیم و در نظام راستیآزمایی نیز محدودیتهایی را ایجاد کنیم بعد وارد گفتوگو شویم یعنی برای گفتوگو و نه مذاکره اعلام آمادگی کنیم. سپس نیز براساس پاسخ طرف مقابل باید استراتژی بعدی را تدوین میکنیم. پیشنهاد من این است که دیگر نباید صبر کرد زیرا با توجه به اتفاقاتی که رخ داده، حال یا با برنامهریزی یا بدون برنامهریزی، شرایطی ایجاد شده که برای ایران تلقی ضعف وجود ندارد. من همواره میگویم که برای هرگونه گفتوگو یا حتی مذاکره دو شرط باید محقق شود؛ نخست اینکه دونالد ترامپ به این باور برسد که فشار حداکثری علیه ایران جواب نمیدهد و دیگر اینکه مقام معظم رهبری اطمینان حاصل کنند که از موضع ضعف گفتوگو یا مذاکره نخواهیم کرد.
در چه صورتی میتوان گفت که ایران با دست پر وارد مذاکره با آمریکا شده است؟
اگر ایران استارت غنیسازی ۲۰ درصد را بزند، سپس در حوزههای دیگر مانند سانتریفیوژهای نسل ۲ در فردو فعالیتهایمان را آغاز کنیم و در نظام راستیآزمایی نیز محدودیتهایی را ایجاد کنیم، با توجه به دیگر سیاستهایی که در منطقه تا الان در پیش گرفتهایم با دست پر وارد مذاکرات خواهد شد.
اگر قرار باشد ایران بار دیگر با آمریکا پای میز مذاکره یا گفتوگو بنشیند وقتی یک بار ترامپ از توافق برجام خارج شده است چگونه میتوانیم دوباره به آمریکا اعتماد کنیم؟
توجه داشته باشید که در عالم سیاست اصلا بحث اعتماد مطرح نیست و قرار نیست حتی اگر گفتوگو و مذاکرهای صورت گرفت ما به آمریکا اعتماد کنیم. مگر آقای ظریف در زمان توافق برجام به آمریکا یا جان کری اعتماد داشت؟ در مقابل آنها نیز به ایران اعتماد ندارند و بنا اصلا بر اعتماد نیست. بلکه کشورها در راستای تامین منافعشان وارد دیالوگ میشوند و ضمن درنظر گرفتن تمام ملاحظات قراردادی امضا میکنند. در عین حال تلاش میکنند که این قرارداد ضمانت اجرایی لازم را داشته باشد. سپس نیز دو طرف تا زمانی که به نفعشان باشد و منافعشان تامین شود، قرارداد را ادامه خواهند داد. البته در مورد خاص برجام یک شخص خاص روی کار آمد و از توافق خارج شد. ایران نیز پس از آن تا زمانی که به نفعش بود توافق را کامل اجرا کند، صبر کرد و اکنون تصمیم گرفته که مرحله به مرحله تعهداتش را کاهش دهد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر