این جمله در تشریح توصیه « باید نوعی وحدت بر اساس هدف، بین افرادی که همکاری می‌کنند ایجاد شود تا دسترسی به نتیجه امکان‌پذیرتر شود.» بیان شده است. ایشان در بخشی دیگر هم فرموده‌اند: «باید سعی کنیم افراد برجسته از گروه‌های مختلف دور هم جمع شوند و تبادل نظر کنند؛ البته باز هم نباید انتظار داشت که در این جلسات همگان به نظر واحدی برسند، اما این جلسات می‌تواند سبب افزایش آگاهی‌ها و رفع سوء‌تفاهم‌ها شود. ارتباط بین سران گروه‌ها، هم وحدت گروه‌ها را تقویت می‌کند و هم موجب جلوگیری از انشعاب در گروه واحد می‌شود. این درس را از راهنمایی حضرت امام (ره) می‌توان گرفت؛ حتی همین امروز نیز از سالم‌ترین گروه‌های انقلابی، همین هیأت‌های مؤتلفه هستند که روح انقلابی در آن‌ها وجود دارد.»

این نوع نگاه آیت الله مصباح یزدی به وحدت، امری جدید نیست. ایشان در ادوار گذشته نیز چنین توصیه‌هایی داشتند. به عنوان نمونه در خرداد ماه سال ۱۳۹۴ که مقدمات فعالیت‌های انتخاباتی مجلس دهم در حال انجام بود، آیت‌الله مصباح‌یزدی در دیدار با نمایندگان احزاب پایداری، مؤتلفه اسلامی و ایثارگران توصیه کردند که اصول‌گرایانی که امتحاناتشان را در مواقع مختلف انقلاب با موفقیت گذراندند، خوب است که ارتباطات‌شان را با یکدیگر تقویت کنند: « در واقع برای رفع اختلاف‌نظر در مورد روش‌ها باید گفت‌وگو کرد؛ اما درباره اهداف، گفت‌وگو معنا ندارد و نباید ذره‌ای از اهداف که همان مصلحت اسلام است، کوتاه آمد.»

البته ارتباط آیت الله مصباح یزدی با مؤتلفه اسلامی به سالهای دور باز می‌گردد. سالهایی که نشریه‌های بعثت و انتقام با همت ایشان تهیه و با مشارکت موتلفه اسلامی چاپ شده و به دست انقلابیون می‌رسید. ایشان از این ارتباط در گفتگو با هفته نامه ۹ دی در تاریخ ۶ دی‌ماه ۱۳۹۳ چنین گفته بودند: «ما با هیئتهای مؤتلفه ارتباط نزدیک داشتیم؛ البته در درجه اول مرحوم آقای بهشتی و مرحوم آقای مطهری به عنوان نماینده امام در هیئتهای مؤتلفه جلساتی داشتند. چند نفر بودند که معمولاً در جلسات این هیئت‌ها برای سخنرانی می‌رفتند، یکی از آن‌ها مقام معظم رهبری بودند، شهید دکتر باهنر بود، آقای هاشمی بود، بنده هم یکی از آن‌ها بودم... آقای عسکراولادی و آقای شفیق و دیگران، این‌ها از یاران اولیه امام بودند... این‌ها هیچ وقت از ما نخواستند که مثلاً ما مسئولیت ثابتی قبول کنیم... از ما می‌خواستند سخنرانی کنیم ما هم می‌رفتیم... باز هم دعوت کنند قبول می‌کنم، چه اینجا باشد چه آنجا.» همین ارتباط بوده است که موجب شناختی شده که در دیدار اخیر از آن یاد شده بود.

هنگامی که در فروردین ۱۳۹۲ اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه که برای معرفی نامزد حزب در انتخابات ریاست جمهوری به دیدار ایشان رفتند، آیت الله مصباح گفت: «من بینی و بین الله در این کشور افرادی مطمئن تر، متدین تر، باوفاتر به اسلام و انقلاب از امثال شما سراغ ندارم. نمی گویم منحصر به شما، اما شما از آن نوع افرادی هستید که از سالها پیش از پیروزی انقلاب افرادی از گروه شماها ـ خدا رحمت کند حاج مهدی عراقی و دیگران را ـ جانشان را کف دست گذاشتند و برای اهداف انقلاب تلاش کردند.»

همه این مقدمه برای آن بود که به یاد آورده شود که نظر اخیر آیت الله مصباح یزدی، سابقه در سالهای قبل نیز داشته است و حاصل از یک شناخت قدیمی است.

اما توصیه دقیق امام به مؤتلفه چه بود که ایشان پیشنهاد به الگو قرار دادن آن برای وحدت داشته اند؟

مرحوم حبیب الله عسگراولادی هم حافظه قوی داشت و هم امانتدار بود. از این رو روایت وی از آن جلسه می‌تواند ملاک قرار گیرد: « به طور عادی روزهای جمعه و گاهی اوقات هم وسط هفته به قم می‌رفتیم. این بار خود امام دعوت کرده بودند که ما به قم برویم که من بودم و مرحوم شفیق و آقای توکلی بینا و شهید عراقی که به عنوان رابط عمل می‌کرد و خدمت امام می‌رفتیم. در این رفتن‌ها و آمدن‌ها، یک روز که مسائلی را خدمتشان عرض کردیم، فرمودند: «در آن اتاق بمانید و نروید.» ما رفتیم و دیدیم عده‌ای از برادرها آنجا هستند که ما آنها را می‌شناسیم، اما نمی‌دانیم که جزو مجموعه ما هستند یا نه. امام تشریف آوردند و فرمودند: «شما خدایتان یکی است، قرآنتان یکی است، چرا با هم کار نمی‌کنید؟ از حالا با هم کار کنید.[...] از اینجا "هیئت‌های موتلفه اسلامی" شکل گرفت. ما به یک شورای دوازده نفره رسیدیم که از هرکدام از این مجموعه ها، چهار نفر در این شورای مرکزی عضویت داشتند. با فاصله کمی خدمت امام رسیدیم و وضعیت خود را شرح دادیم. این شورای دوازده نفره چهار نفر هم علی البدل داشت و از مجموع خودش چهار نفر را هم برای ارتباط با امام انتخاب کرد که این چهار نفر باز تغییراتی کرد. شهید مهدی عراقی، شهید صادق امانی، شهید صادق اسلامی و بنده عضو اصلی بودیم.» (ویژه نامه مجاهد صادق، ضمیمه شماره ۸۳۰ هفته نامه شما)

مرحوم عسگراولادی در ادامه آن مصاحبه نقل می‌کند که حضرت‌ امام‌ پس‌ از این‌ چند آموزش‌ تشکیلاتی دادند: « در یک بحث مفصلی ایشان فرمودند اولین چیزی که ما باید یاد بگیریم این است که چگونه بحث کنیم. بحث، یعنی دو طرفی که در حال صحبتند به دنبال یافتن حق باشند. [...] اما اگر در حال صحبت و بحث با او، به دنبال یافتن جوابی برای او هستید، اسم این را دیگر باید جدل گذاشت. این بحث نیست. [...] پس از اینکه به ما یاد دادند که چگونه بحث کنیم، ما را وارد مرحله جدیدی کردند؛ اهل ایمان باید جمع شوند، متمرکز شوند و قدرت یابند. [...] در جلسه دیگری، ایشان اخلاق تشکیلاتی را پس از اینکه ما به صورت هیئت‌های موتلفه درآمدیم، توضیح دادند. امام(ره) فرمودند شما، الان مجموعه‌ای هستید که حوزه دارید، مرکزیت دارید، در این حوزه‌ها بحث می‌کنید و اقلیت و اکثریت دارید. بعد فرمودند که اکثریت باید اقلیت را قانع کند و اقلیت هم باید بداند اگر درست عمل کند در آینده اکثریت می‌شود. فشار اکثریت نباید، اقلیت را وادار به تسلیم کند؛ شاید چند سال بعد در زندان، مفهوم این تعبیر را فهمیدم. دیکتاتوری‌ای که در حال حاضر در جهان و در اذهان جهانیان به وجود آمده از همان تعبیر امام(ره) است که فرمودند اکثریت نباید خودش را بر اقلیت تحمیل کند.» در این خصوص مرحوم عسگراولادی در مصاحبه‌ای، نکته مهم دیگری را نیز از آن جلسه امام ذکر کرده بود: «اقلیت‌ هم‌ باید بداند که‌ وقتی تعداد زیادتری‌ از برادرانش‌ به‌ یک‌ مطلب‌ رسیده‌اند، آن به‌ حق‌ نزدیکتر است،‌ برای‌ قانع‌ شدن‌ از درون‌ آمادگی‌ داشته‌ باشند

*عضو شورای مرکزی حزب موتلفه

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.