اندیشکده استراتفور در گزارشی به بررسی این موضوع پرداخت که «چرا طرح آمریکا برای حفاظت از نفتکش‌ها در خلیج فارس باعث بازدارندگی در برابر ایران نمی‌شود.»

در این گزارش آمده است: در پاسخ به تنش‌های به وجود آمده در خلیج فارس، آمریکا ابتکاری را مطرح کرده که بر اساس آن امنیت عبور و مرور نفتکش‌ها در منطقه را تامین کند.

در این طرح استقرار کشتی‌های جنگی و گشت هوایی دریایی همچنین نصب دوربین و دیگر ابزارهای شناسایی بر روی نفتکش‌هایی که از منطقه عبور می‌کنند شامل آن می‌شود. با هدف کاهش فشار بر منابع آمریکا، کاخ سفید در تلاش است تا حمایت متحدان منطقه‌ای و جهانی از این طرح را بدست آورد. اما حتی اگر آمریکا بتواند به صورت موفقیت آمیز چنین ائتلافی را تشکیل دهد، هنوز برای کاهش خطر حملات آتی به نفتکش‌ها و در نتیجه تهدید جریان انرژی جهانی کافی نخواهد بود.

بنابراین گزارش، این برای نخستین بار نیست که آمریکا و ایران در خلیج فارس درباره موضوع امنیت عبور نفتکش‌ها از این منطقه در برابر یکدیگر قرار می‌گیرند. حمله مشابهی در جریان جنگ ایران و عراق در سال‌های دهه ۱۹۸۰ نیز روی داده است و در آن سال‌ها تهران و بغداد صادرات نفت یکدیگر را هدف قرار می‌دادند. ایران نیز تعداد زیادی از نفتکش‌های کویتی و دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را که به انتقال نفت عراق کمک می‌کردند هدف قرار داد. این حملات به صورت ثابت افزایش یافت و سرانجام و در پی نگرانی آمریکا از تامین امنیت نفت خام مورد نیاز خود از منطقه، مجبور به واکنش شد.

در سال ۱۹۸۷، دولت «رونالد ریگان» رئیس جمهور وقت آمریکا عملیات «ارنست ویل» را آغاز کرد که بزرگترین عملیات دریایی از ابتدای جنگ جهانی دوم بود. واشنگتن ده‌ها ناو جنگی و هواپیمای گشتی در خلیج فارس مستقر کرد و نفتکش‌های کویتی را تحت پرچم آمریکا قرار داد تا این امکان فراهم شود که نیروی دریایی آمریکا از آنها حفاظت کند. با وجود تعداد زیاد ناوگان دریایی آمریکا در خلیج فارس، اما این موضوع نیز قادر نبود تا مانع از حمله ایران به نفتکش‌های عراقی و متحدانش به وسیله مین‌های دریایی، قایق‌های سریع و موشک‌های کروز ضد کشتی شود. این موضوع در نهایت به تعدادی درگیری میان نیروهای آمریکایی و ایرانی منجر شد که به عملیات «پریینگ مانتیس» واشنگتن در سال ۱۹۸۸ منتهی شد که اندکی پس از آن جنگ میان ایران و عراق به پایان رسید.

در اندازه‌گیری تاثیرگذاری و خطرات احتمالی برنامه نگهبانی کاخ سفید در خلیج فارس، چندین درس مهم می‌توان از طریق مقایسه شرایط نفتکش‌ها در دهه ۱۹۸۰ با تنش‌هایی که از ماه پیش آغاز شده بدست آورد.

 

استراتفور نوشت: نخست، کاملا آشکار است که این برنامه حتی اگر موفقیت آمیز باشد، هیچ تضمینی نخواهد داشت که ایران حملات [ادعایی] خود به نفتکش‌ها در مسیر خود در خلیج فارس را پایان یا کاهش خواهد داد.

این موضوع حتی امروز یک تهدید به شمار می‌آید چون کاملا به طور ساده، اهداف انرژی بالقوه زیادی در منطقه وجود دارد و در مقابل نیز اسکورت کمی برای حفاظت از تمام آنها وجود دارد.

دوم، انگیزه پشت حملات ایران به نفتکش‌ها در سال‌های ۱۹۸۰ به بحران عمیق‌تر به خصوص به ادامه جنگ با عراق ارتباط داشت. حملات [ادعایی] اخیر احتمالا به نگرانی عمیقتر در ایران به دلیل تحریم‌های اقتصادی سنگینی مربوط باشد که واشنگتن از سال گذشته علیه ایران اعمال کرده است.

این گزارش می‌افزاید: با توجه به اینکه تهران چیز اندکی برای از دست دادن دارد، اوضاع اقتصادی این کشور دولت این کشور را به سوی انجام عملیات خطرناک سوق داده است.

علاوه بر این شباهت، این موضوع نیز مهم است که بدانیم چه فاکتورهای میان زمان حال و گذشته و طی ۴۰ سال اخیر تغییر یافته است.

در زمان جنگ ایران و عراق، کشورهای اروپایی و آمریکا از خریداران عمده نفت کشورهای حاشیه خلیج فارس بودند. اما این وابستگی از آن زمان از غرب به سوی کشورهای نظیر هند و کره‌جنوبی که متحدان آمریکا بوده و چین که از رقیبان واشنگتن به شمار می‌آید تغییر یافته است. 

علاوه بر آن،‌ تحول دینامیک این است که دولت ترامپ رویکرد متفاوتی نسبت به تهدیدات امنیت ملی داشته است.

بر خلاف ریگان، ترامپ اولویت تلاش‌های خود را برای کاهش تعهدات امنیتی خارجی قرار داده و کم کردن منابع نظامی مورد نیاز برای تامین امنیت عبور و مرور نفتکش‌ها در خلیج فارس است.

در نتیجه آن، کاخ سفید در حال اعمال فشار به متحدان خود در خلیج فارس و همچنین دیگر وارد کنندگان بزرگ نفت از این منطقه نظیر ژاپن، کره‌جنوبی، هند و تا حد کمتری کشورهای اروپایی است تا در طرح آمریکا برای حفاظت از عبور و مرور نفتکش‌ها در خلیج فارس مشارکت کنند.

آمریکا این‌گونه استدلال کرده است که در واقع این کشورها از بروز اختلال در روند عبور و مرور نفتکش‌ها آسیب بیشتری می‌بیند چون وابستگی بیشتری به نفت کشورهای حاشیه‌ای خلیج فارس دارند و به همین دلیل، آنها باید تمایل بیشتری برای مشارکت در این طرح آمریکا برای ایجاد بازدارندگی در مقابل حملات ایران داشته باشند.

متحدان آمریکا با وجود وابستگی به جریان نفت در منطقه، اما به انگیزه آمریکا از این اقدام تردید دارند. بخش عمده‌ای از این عدم اعتماد متحدان آمریکا نظیر ژاپن و آلمان، به دلیل خروج یکجانبه سال گذشته آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران با نام برنامه جامع اقدام مشترک است و این دولت از زمان خروج از برجام اقدامات سنگینی را علیه ایران اتخاذ کرده است.

استراتفور ادامه داد: تا زمانی که آمریکا همچنان به تشدید تحریم‌ها علیه ایران ادامه می‌دهد خطر منجر شدن تنش‌ها میان این دو کشور به جنگی تمام عیار بسیار زیاد است.

این موضوع با این واقعیت همراه شده است که تعدادی از مشاوران ارشد کاخ سفید آشکارا از تمایل خود برای حمله نظامی به ایران صحبت کرده‌اند.

متحدان آمریکا نگران هستند که افزایش حضور نظامی آنها در خلیج فارس آنها را در معرض خطر تقابل نظامی میان آمریکا و ایران قرار می‌دهند. حتی امارات متحده عربی که به صورت سنتی با رفتار منطقه‌ای ایران مخالف است درباره متهم کردن آشکار ایران درباره حادثه حمله به نفتکش‌ها خودداری کرد.

موضوع اساسی وسعت برنامه آمریکا برای پشتیبانی از عبور و مرور نفتکش‌ها در خلیج فارس نیست بلکه واقعیت این است که چنین طرح‌هایی تنها با هدف مقابله با نشانه‌ها و نه ریشه علت رفتار ایران است.

این گزارش در پایان می‌افزاید: چه در خلیج فارس و چه در دیگر عرصه‌ها در خاورمیانه، تهران آشکارا به دنبال تلافی تلاش‌های واشنگتن برای تقویت تغییر یا تضعیف رژیم ایران است.

بنابراین موضوع همچنان باقی خواهد ماند. تا زمانی که آمریکا همچنان به افزایش فشار تحریم‌ها علیه ایران بپردازد، خطر تبدیل تنش‌ها میان دو کشور به جنگی تمام عیار بالا خواهد بود. چنین درگیری بدون تردید تاثیر مخرب‌تری بر عبور و مرور نفتکش‌ها در خلیج فارس خواهد گذاشت. از سوی دیگر ایران طی ۴ دهه گذشته توانایی نظامی برای حمله به نفتکش‌ها را به طور چشمگیری افزایش داده است و این بدان معناست که هرگونه افزایش تنش‌ها در منطقه می‌تواند خطرات بزرگتری برای صادرات نفت جهان در مقایسه با شرایطی که در سال‌های ۱۹۸۰ وجود داشت، بوجود آورد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.