اعتراف راننده شیطانصفت که دختران را آزار میداد
راز جرایم سیاه پسر شیطانصفت از اسفند سال گذشته و زمانی فاش شد که دختر جوانی به اداره ۱۶ پلیس آگاهی تهران رفت و از راننده پرایدی شکایت کرد.
وقتی وسوسه شیطانی سراغش میآمد، راهی خیابانهای منتهی به بزرگراه بابایی میشد و طعمههایش را در پوشش مسافربر سوار میکرد. کافی بود طعمهای مقاومت کند تا ضربات مشت و لگد بر پیکرش فرود بیاید. تا به حال پنج زن از او شکایت کردهاند.
راز جرایم سیاه پسر شیطانصفت از اسفند سال گذشته و زمانی فاش شد که دختر جوانی به اداره ۱۶ پلیس آگاهی تهران رفت و از راننده پرایدی شکایت کرد. با تحقیق از او معلوم شد وی شبهنگام مقابل متروی نوبنیاد به قصد رفتن به حکیمیه، سوار خودروی پرایدی شده که راننده با تغییر مسیر و رفتن به سمت جاده تلو، وی را بهشدت کتک زده و نتوانسته از دست او فرار کند.
در جریان تحقیقات معلوم شد راننده بعد از کتک زدن و شکستن یکی از دندانهای وی، او را مورد آزارو اذیت قرار داده است. بعد از این شکایت، چهار زن و دختر جوان دیگر با حضور در پلیس آگاهی شکایتهای مشابهی را مطرح کردند.
در ادامه تحقیقات شماره پلاک خودروی مرد آزارگر به دست آمد و او در خانه والدینش در شرق تهران شناسایی و بازداشت شد و به ربودن شاکیان و کتک زدن و آزارو اذیت آنها اعتراف کرد. پسر شیطانصفت پس از تحقیقات مقدماتی با قرار قانونی روانه زندان شد تا بهزودی در دادگاه کیفری به اتهاماتش رسیدگی شود.
انتقام میگرفتم
۲۷ سال دارد و مجرد است. میگوید؛ تحتتاثیر وسوسههای شیطانی زنان را سوار میکرد و آنها را مورد آزار و اذیت قرار میداد. اگر طعمهای مقاومت میکرد، او را بهشدت کتک میزد. در ادامه، گفتگو با راننده آزارگر را میخوانید.
سابقهداری؟
نه. تا قبل از ربودن زنان مرتکب اشتباه و خلافی نشده بودم. همیشه پسر آرام خانواده و فامیل بودم.
درس خواندهای؟
دیپلم دارم و دوست داشتم دانشگاه بروم و ادامه تحصیل بدهم، اما با جرایمی که انجام دادم باید سالها کنج زندان بمانم و تمام رویاهایم بر باد رفت.
به چه اتهامی بازداشت شدی؟
آدمربایی و آزارو اذیت زنان.
میدانی چه مجازات سنگینی در انتظارات است؟
بله، جرمم بخشودنی نیست.
شاغل بودی؟
کارگری میکنم.
چه شد تصمیم به آزار زنان گرفتی؟
از اسفند سال گذشته جرایم را شروع کردم. خودروی پرایدی داشتم. به عنوان مسافر زنان و دختران جوان را سوار میکردم و به سمت شرق تهران میرفتم. در میانه راه باب گفتگو را با آنها باز میکردم و میفهمیدم که خانهدار یا شاغل هستند و بقیه اطلاعاتشان را به دست میآوردم. بعد از طی مسافتی وانمود میکردم که مسیر را اشتباه رفتهام و از بلوار یا خیابان بعدی وارد مسیر اصلی میشوم و آنها را به مقصد میرسانم. طوری برنامهریزی میکردم که به مسیرهای خلوت و کمتردد در اتوبان بابایی و جاده تلو بروم.
بعد چه میشد؟
چاقویی نداشتم که تهدیدشان کنم، بنابراین با مشت ضربههایی به آنها میزدم که نتوانند مقاومت کنند و بعد مورد آزارو اذیتشان قرار میدادم. آنها با من درگیر میشدند تا از دستم فرار کنند، اما اجازه این کار را نمیدادم. حتی قفل در خودرویم را دستکاری کرده بودم تا نتوانند آن را باز کرده و فرار کنند. اگر رانندهای را میدیدم که در حال نزدیک شدن به من هستند، زنان را به بیرون خودرو پرت کرده و فرار میکردم.
انگیزهات چه بود؟
در اینستاگرام با دختری آشنا شدم که به من خیانت کرد. او با مرد دیگری دوست شده بود و نتوانستم این موضوع را تحمل کنم و از دختران و زنان متنفر شدم. میخواستم از آنها انتقام بگیرم. به همین دلیل به این کارهای خشن دست زدم. اما فکر نمیکردم خودم را به دردسر بیندازم. بعد از ربودن زنان تا چند روز از کاری که کرده بودم، پشیمان میشدم، اما دوباره به همان وضعیت برمیگشتم.
فکر میکردی بازداشت شوی؟
نه. با بلایی که سر زنان و دختران آوردم و کابوس زندگیشان شده بودم، فکر میکردم از ترس و وحشت و حفظ آبرویشان شکایت نکنند.
اگر یکی از اعضای خانوادهات این بلا سرش میآمد، چه میکردی؟
قطعا از این موضوع ناراحت میشدم و اگر دستم به او میرسید، خفهاش میکردم.
چرا برای فروکش کردن حس انتقامت نزد پزشک نرفتی؟
خجالت میکشیدم.
چرا خجالت؟
چون علاوه بر خجالت، وسوسه هم در ربودن زنان نقش داشت.
تحقیقات نشان میدهد، وسوسه بیشتر از حس انتقام در ربودن زنان نقش داشته است.
راستش را بخواهید همینطور است که میگویید.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر