خاطره خواندنی کدورت علی شریعتی از داوری اردکانی
رضا داوریاردکانی فیلسوف برجسته در سالروز درگذشت علی شریعتی، چند خاطره ای که با او داشته است را در وبلاگ خود در خبرآنلاین، منتشر کرده است.
قسمتی از یکی از خاطرات اردکانی از شریعتی به این شرح است: «یکبار که به همت مرد گرانمایه فرهنگ ایران ایرج افشار کنفرانس ایران شناسی در دانشگاه مشهد برگزار شده بود، بعد از سالها دیدار دکتر شریعتی نصیب شد. مشغول سخن گفتن درباره شعر حافظ بودم که دیدم شریعتی از در درآمد. خوشحال شدم و سخن را کوتاه کردم و رفتم کنارش نشستم و پرسیدم چه عجب که در این مجلس حاضر شده است. گفت برویم بیرون با هم حرف میزنیم. رفتیم ساعتها با هم حرف زدیم و او حرفهای خوب زد. آنجا خواستم تکدر خاطری را که احتمال میدادم از من داشته باشد رفع کنم، اما حاضر نشد چیزی در آن باب بشنود. قضیه این بود که انتشارات نیل دفتری به نام نقد کتاب چاپ میکرد. این دفتر به همت غلامحسین ساعدی چاپ میشد.
من هم در آن مقاله و بیشتر نقد کتاب مینوشتم (متأسفانه آن دفترها را نمیدانم چه کردهام. شاید در نقل و انتقالها گم شده است) یک بار هم درباره کتاب فی النقد و الادب که دکتر شریعتی آن را در جوانی ترجمه کرده بود، چیزی نوشتم تا بیشتر یادی از دوست کرده باشم. در آن یادداشت نوشته بودم که مقدمه دکتر شریعی از متن عربی بهتر است. ناشر هم عنوان یادداشت را گذاشته بود «حیف مقدمه برای متن» انتقاد کتاب نشر وسیع نداشت. ظاهراً به دکتر شریعتی گفته بودند که کتاب را فلان نشریه نقد کرده است. او پاسخ تندی خطاب به ناشر نوشت. کاش آن نامه را از ناشر گرفته و نگاه داشته بودم. بالاخره چنانکه گمان میکنم از آقای خرسند شنیدم وقتی نوشته را دیده بود دریافته بود که به او گزارش درستی ندادهاند. در ملاقاتمان میخواستم توضیح بدهم که قضیه چه بوده است. او راضی نشد و نخواست از اختلاف و سوءتفاهم حرفی زده شود.»
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر