متن زیر خلاصه مقاله‌ای از آقای پیتر بیکر خبرنگار ارشد کاخ سفید روزنامه نیویورک تایمز و خانم مگی هابرمن ژورنالیست برنده جایزه پولیتزر در سال ۲۰۱۸ است که توسط افشین حیدری، روزنامه نگار و پزشک، ترجمه و تنظیم شده است. ارتباط ترامپ با خبرنگاران هیچگاه ارتباط مناسبی نبوده و ترامپ همیشه آنها را به دروغگویی متهم کرده است. این مطلب نیویورک تایمز هم به خوبی بازتاب دهنده گزارش مفصل مولر از پیگیری اتهامات ترامپ است و هم نشان دهنده نظر خبرنگاران نیویورک تایمز نسبت به رئیس جمهور کشورشان. ترجمه این گزارش را در ذیل بخوانید:

واشنگتن- می ۲۰۱۷ به محض این‌که پرزیدنت ترامپ در اتاق بیضی‌شکل کاخ سفید داشت درباره جایگزین رئیس FBI صحبت می‌کرد -کسی که به تازگی ترامپ او را اخراج کرده‌بود- دادستان کل وقت جف سشنز از اتاق بیرون خزید تا یک تماس تلفنی بگیرد.

وقتی که برگشت، یک خبر بد برای آقای ترامپ داشت: رابرت اس. مولر سوم به تازگی به عنوان بازرس ویژه تعیین شده‌بود که تحقیقات انجام دهد. تحقیقات درباره دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ و اقدامات رئیس‌جمهور برای جلوگیری از بازرسی آن بود.

به محض شنیدن خبر آقای ترامپ یک‌هو در صندلی فرو رفت «ای وای! خدای من!» رئیس‌جمهور گفت: «این وحشتناک است. این پایان ریاست جمهوری من است. من به *** رفتم!».

این پایان ریاست جمهوری ترامپ نبود، ولی باید آن را تحمل می‌کرد. هرچند در انتها دو سال تحقیقات، بدون اعلام جرم علیه آقای ترامپ پایان یافت، ولی گزارش مولر تصویری خراب‌کننده از کاخ سفیدی کشید که در تسخیر رئیس‌جمهوری قرار دارد که همان‌قدر برای نجاتش از سوال و جواب‌ها توسط نزدیکانش ناامید است که برای اجرای دستوراتش توسط آن‌ها.

کاخ سفیدی که از گزارش بیش از ۴۰۰ صفحه‌ای مولر استخراج می‌شود، چشمه‌ایست مملو از درگیری‌ها، که از فرهنگ جاری دروغ‌گویی در آن‌جا جوشیده و منشأ این‌ها همه از رئیس‌جمهوری است که به مردم و به کارکنان خودش دروغ می‌گوید. آقای ترامپ مدام در حال تهدید ستوان‌هایش به اخراج است، آن‌هایی که از انجام دستوراتش تمرد کرده‌اند. و ستوان‌ها هم پیاپی تهدید می‌کنند که به جای عبور از خط قرمزهای قانونی، ترجیحمان به استعفاست.

از مقطعی تا مقطع دیگر، آقای ترامپ مشکلات خودش را بیشتر کرده. با خشم، شکایت‌ها و چنگ‌انداختن‌هایش صحنه را طوری گردانده که مشاوران دیروزش، تبدیل به شاهدانی شده‌اند که امروز علیه او شهادت می‌دهند. گزارش مولر در شفافیت تمام نشان می‌دهد که اگر آقای رئیس جمهور از اتهام «ممانعت در اجرای عدالت» تبرئه شده، به خاطر این است که همراهانش احساس خطر کرده و او را از عملی کردن تصمیماتش منع کرده‌اند. بر اساس یادداشت‌ها، ایمیل‌ها، مسیج‌ها و گزارشات همزمان FBI، گزارش مولر تصویری از کاخ سفید را نشان می‌دهد که هر لحظه در خطر قرار دارد.

در یک‌جا راینس پریبوس -سرپرست وقت کارکنان کاخ سفید- می‌گوید که حملات رئیس‌جمهور به دادستان کل -که خودش او را انتخاب کرده-، یک معنا داشت: «او را از گلو گرفته بود». در جایی دیگر، مشاور کاخ سفید، دونالد اف. مک‌گاهن دوم، به آقای پریبوس شکایت می‌کرد که رئیس جمهور از او خواسته تا «گندکاری‌های جنون‌آمیز» انجام دهد، و البته همزمان آقای ترامپ هم از مک‌گاهن شاکی بوده و او را «حرام‌زاده‌ی دروغ‌گو» صدا می‌کرده است.

ما مواظبت هستیم

از روز یکم ریاست جمهوری، آقای ترامپ در حال جنگ با اتهامی بوده که روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ دخالت کرده، و هم‌چنین شک‌هایی که درباره‌ی ارتباط تیم رئیس‌جمهور با مسکو وجود داشته‌است.

فقط چند هفته بعد از شروع ریاست ترامپ، مشاور امنیت ملی وقت -مایکل تی. فلین- به FBI درباره مکالمه‌اش با سفیر روسیه دروغ گفته است. ولی آقای ترامپ او را بغل کرده، و به او گفته: «ما به تو پیشنهاد خوبی خواهیم داد. تو مرد خوبی هستی. ما از تو مواظبت خواهیم کرد.»

آقای ترامپ و جرد کوشنر -داماد او- به اشتباه تصور کرده بودند که اگر از دست آقای فلین راحت شوند، تحقیقاتی را که در آن موقع توسط آقای جیمز بی. کومی (رئیس وقت FBI) اداره می‌شده، نابود خواهند کرد. در نهار با کریس کریستی -فرماندار وقت نیوجرسی- آقای کوشنر آقای فلین را صدا کرده و خواسته با او صحبت کند. کوشنر به فلین گفته بود: «رییس‌جمهور به تو اهمیت می‌دهد. من بعداً به او می‌گویم که یک توییت مثبت درباره تو بنویسد.»

آقای ترامپ هم از آقای کومی نگران بود. در جریان نهار به آقای کریستی گفته بود که «به رفیقت کومی بگو که او هم جزئی از تیم است.» آقای کریستی فکر کرد که درخواست رئیس‌جمهور «چرند» است و هیچ‌وقت آن را انجام نداد.

مشاورین دیگر ترامپ هم از این نگران بودند که او به جامعه حقیقت را نگوید. بعد از یک کنفرانس خبری که ترامپ در آن هرگونه ارتباط تجاری‌ش را با روسیه نفی کرده‌بود، آقای مایکل دی. کوهن -وکیل وقت ترامپ که جلسه‌ی «برج ترامپ» در مسکو را ترتیب داده‌بود- به او می‌گوید که از صحبت‌هایش نگران است. آقای ترامپ جواب داده‌بود که پروژه مسکو هنوز نهایی نیست و «چرا درباره‌اش صحبت کنم وقتی هنوز قراردادتمام شده نداریم؟»

تو مرا در جزیره‌ای رها کردی

وقتی که داشت تحقیقات را تحمل می‌کرد، آقای ترامپ می‌خواست مطمئن شود که آقای سشنز مسئول وزارت دادگستری می‌ماند. ترامپ از آقای مک‌گاهن خواسته‌بود که به دادستان کل بگوید تا خودش را به خاطر کار کردن در ستاد انتخاباتی ترامپ -به علت تضاد منافعی که از نظر قانونی ایجاد می‌شد- سلب صلاحیت نکند. آقای مک‌گاهن تلاش بسیاری کرد که دادستان کل این‌کار را انجام ندهد و برای منصرف کردنش از سلب صلاحیت، سه بار با او تماس گرفته‌بود. ولی آقای سشنز عصر همان روز اعلام کرد که خود را برای انجام این‌کار مجاز نمی‌داند و خود را سلب صلاحیت کرد.

آقای ترامپ خشمگین شده‌بود. روز بعد آقای مک‌گاهن را به دفتر بیضی اظهار کرد و گفت: «من وکیل ندارم» و اضافه کرده‌بود که امیدوار است روی کاهن باز وکیل او شود، وکیل معروف سرسختی که قبلاً یک بار برای او در نیویورک کار کرده‌بود. آقای ترامپ گفت که رابرت اف. کندی از جان اف. کندی، و اریک اچ. هولدر از باراک اوباما محافظت می‌کردند. آقای ترامپ گفته‌بود: «تو می‌خواهی من بارو کنم بابی و جک درباره‌ی تحقیقات با هم حرف نزده‌باشند؟ یا این‌که اوباما به اریک هولدر نگفته که درباره‌ی چه کسی تحقیقات انجام دهد؟» آقای ترامپ سر مک‌گاهن فریاد کشیده‌بود که چه‌قدر آقای سشنز ضعیف است. آقای استفن کی. بنن -استراتژیست ارشد وقت ترامپ- گفته بود که فکر می‌کنم هیچ‌وقت رئیس‌جمهور را آن‌قدر عصبانی ندیده‌بودم.

رئیس جمهور از دریاسالار مایکل اس. راجرز -رییس آژانس امنیت ملی- خواسته بود که هرکاری که می‌تواند برای تکذیب موضوع روسیه انجام دهد. معاون دریاسالار، ریچارد لدجت، می‌گوید که این خواسته غیرطبیعی‌ترین تجربه‌ی کار ۴۰ ساله‌اش در دولت بوده، برای همین یادداشتی از این اتفاق می‌نویسد و آن‌چه که ترامپ گفته را یادداشت و بعد خود و دریاسالار آن را امضا می‌کنند و در گاوصندوق قرار می‌دهند.

آقای ترامپ در چند موقعیت دیگر هم درباره‌ی تحقیقات روسیه به اعضای ارشد اطلاعاتی کابینه‌اش گله می‌کند. جایی دریاسالار راجرز مکالمه‌ای خصوصی را به یاد می‌آورد که رئیس‌جمهور چیزی شبیه این گفته: «این مساله روسیه باید گورش را گم کند». ولی افسرهای اطلاعاتی می‌گویند که آن‌ها تحت فشار قرار نگرفتند که کار خاصی را انجام دهند.

آقای ترامپ به طور فزاینده‌ای خشمش را متوجه آقای کومی کرده‌بود، کسی که در شهادت «کاپیتول هیل، سوم می ۲۰۱۷» سوالی را مبنی بر این که «آیا خود رئیس‌جمهور هم تحت تحقیق قرار دارد؟» را بی‌جواب گذاشته‌بود.

آقای ترامپ خشمگینانه بر آقای سشنز غرش کرد: «این افتضاح است جف. این‌ها همه به این خاطر است که تو خودت را سلب صلاحیت کردی. تو مرا در جزیره‌ای رها کردی. من هیچ‌کاری نمی‌توانم بکنم.»

آقای سشنز گفت که انتخاب دیگری نداشته، ولی شروعی جدید در FBI می‌تواند کمک مناسبی برای رئیس‌جمهور باشد. او گفت که رئیس‌جمهور باید این را در نظر داشته باشد که وقت تعویض آقای کومی رسیده.

آقای ترامپ روی مساله رئیس FBI گیر کرده‌بود. آقای بنون به خاطر می‌آورد که ترامپ حداقل ۸ بار در روزهای سوم و چهارم می آقای کومی را احضار کرده‌بود. رئیس جمهور به بنون گفت: «او حداقل سه بار گفت که من تحت تحقیقات نیستم. او می‌خواهد ستاره‌ی ورزشی باشد، او فقط می‌خواهد خودش را نشان بدهد. من هیچ روسی را نمی‌شناسم. هیچ تبانی در کار نبوده.»

آقای بنون می‌گوید که به ترامپ گفته‌بوده که او نمی‌تواند آقای کومی را اخراج کند چون «کشتی در حال غرق شدن» بوده و این کار جلوی تحقیقات را نمی‌گرفته‌است.

شروع یک پایان؟

آقای ترامپ مشورت را ندید گرفت و آقای کومی را در نهم ماه می اخراج کرد، و ارتباطش داد با انتقاداتی که از او درباره‌ی تحقیقاتش از ایمیل‌های هیلاری کلینتون در سال قبل داشت. با وجود مخالفت‌های آقای مک‌گاهن و مک پریبوس، آقای ترامپ اصرار داشت که در نامه‌ی اخراج رئیس FBI -آقای کومی- این را بنویسد که در صحبت‌هایش سه بار به او گفته که خود ترامپ تحت تحقیقات قرار ندارد.

همراهان به خود آمدند: «آیا این شروع یک پایان است؟». این را آنی دونالدسون -رییس کارکنان آقای مک‌گاهن- در یادداشتی نوشته است.

سارا هاکبی سندرز -معاون وقت وزیر ارتباطات- به خبرنگاران گفته بود که کاخ سفید «با تعداد بی‌شماری از اعضای FBI صحبت کرده» که همگی از تصمیم رئیس‌جمهور برای اخراج آقای کومی حمایت کرده‌اند، ولی بعداً در طی تحقیقات خانم سندرز اعتراف کرد که این را دروغ گفته بود. او گفته که نظرش «یک لغزش زبانی بوده» که «بطن ماجرا» بیان شده و هیچ اساسی نداشته است.

اخراج آقای کومی باعث شد که دادستان کل، راد جی. روزن‌اشتاین آقای مولر -رییس سابق FBI- را مسئول تحقیقات کند. از ترس این‌که عمل روزن‌استاین باعث اتمام ریاست جمهوری ترامپ شود، به او گفته: «تو چه‌طور گذاشتی این اتفاق بیافتد، جف؟ تو قرار بود از من محافظت کنی.. همه به من می‌گویند که اگر یکی از این بازرس‌های آزاد به تو گیر بدهد، ریاست‌جمهوری‌ت را خراب می‌کند… این کار سال‌ها و سال‌ها زمان می‌برد، و من دیگر نمی‌توانم هیچ کاری انجام بدهم. این بدترین اتفاقی‌ست که تا الآن برای من افتاده.»

آقای ترامپ از دادستان کل خود می‌خواهد که استعفا بدهد. آقای سشنز گفته که استعفا می‌دهم، و روز بعد به دفتر بیضی‌شکل برگشته و نامه‌ی استعفای خود را به آقای ترامپ می‌دهد.

آقای رئیس‌جمهور نامه را از آقای سشنز می‌گیرد، در جیب خود می‌گذارد و چند بار از او سوال می‌کند که آیا می‌خواهد خدمات خود را به عنوان دادستان کل ادامه بدهد یا نه. در نهایت آقای سشنز می‌گوید که بله، چنین قصدی دارم، و رئیس‌جمهور هم می‌گوید که من هم دلم می‌خواهد تو بمانی. آن‌ها با یک‌دیگر دست دادند، ولی آقای ترامپ نامه‌ی استعفا را نگه می‌دارد.

وقتی که آقای پریبوس و آقای بنون از وجود نامه آگاه می‌شوند، از این که رئیس‌جمهور آن را نگه داشته نگران می‌شوند. امکان داشت که آقای ترامپ از آن نامه به شکلی نادرست استفاده کند تا آقای سشنز را تحت فشار قرار دهد.

روز بعد، نوزدهم ماه می، ترامپ کاخ سفید را به مقصد خاورمیانه ترک می‌کند. با هواپیمای AirForce One [هواپیمای مخصوص رئیس‌جمهور و خانواده اول] به عربستان سعودی و اسرائیل می‌رود و سه روز بعد، ناگهان نامه را از جیبش در می‌آورد و به همراهانش نشان می‌دهد. در همان سفر، وقتی بعدتر آقای پریبوس از آقای ترامپ می‌خواهد که نامه را به او بدهد، آقای ترامپ جواب می‌دهد که نامه را همراه ندارد و در کاخ سفید آن را جا گذاشته است.

سه روز بعد از این که رئیس‌جمهور به واشنگتن برمی‌گردد، نهایتاً نامه را به آقای سشنز برمی‌گرداند و روی نامه یک جمله می‌نویسد: «مورد قبول واقع نشد.»

ولی باز آقای ترامپ بی‌خیال تلاش برای به کنترل درآوردن تحقیقات نمی‌شود، آقای سشنز را به خانه‌اش دعوت می‌کند و از او می‌خواهد که خود را برای این کار «سلب صلاحیت» کند، و یا این‌که تحقیقات را به سمت خانم کلینتون منحرف کند. آقای سشنز قبول نمی‌کند.

مولر باید برود

اگر دادستان کل نمی‌خواست زمام امور مربوط به بازرس ویژه [آقای مولر] را در دست بگیرد، آقای ترامپ در تلاش بود کسی را پیدا کند که این کار را انجام بدهد. در هفدهم ماه ژوئن، آقای ترامپ به آقای مک‌گاهن از کمپ دیوید تلفن می‌کند و به او می‌گوید که به آقای راد روزن‌استاین اعلام کند تا او آقای مولر را به دلیل «تضاد منافع» اخراج کند.

در طی یک گفت‌وگوی ۲۳ دقیقه‌ای، آقای ترامپ صحبت‌هایی نظیر این جملات انجام داده‌است: «تو باید این کار را انجام دهی. تو باید با راد تماس بگیری.» آقای مک‌گاهن، با دیگر مشاوران همگی عقیده‌داشتند که طرح کردن «تضاد منافع» کاری «احمقانه» و «غیر واقعی» ست، و از این تماس برآشفته شدند.

آقای ترامپ مجدداً با او تماس می‌گیرد: «مولر باید برود. وقتی که این‌کار را انجام دادی با من تماس بگیر.»

آقای مک‌گاهن تصمیم می‌گیرد که استعفا بدهد. او مصمم می‌شود که راهی را نرود که رابرت اچ. بورک آن را تجربه کرده. آقای بروک کسی بود که خواسته پرزیدنت ریچارد ام. نیکسون مبنی بر اخراج دادستان پرونده‌ی واترگیت را در «قتل عام شب یک‌شنبه «اجرا کرده‌بود. آقای مک‌گاهن می‌گوید که بیشتر می‌خواست شبیه قاضی بورک باشد و نه «بورکِ قتل عام شب یک‌شنبه»، برای همین به دفترش می‌رود که وسایلش را جمع کند و استعفا بدهد. وقتی که آقای مک‌گاهن به آقای پریبوس و آقای بنون تصمیمش را برای استعفا اعلام می‌کند، او را مجبور می‌کنند که استعفا ندهد و او عقب می‌کشد.

در کمال ناامیدی، آقای ترامپ مدیر سابق کمپین انتخاباتی‌اش -کوری لواندووسکی- را دو روز بعد به کاخ سفید دعوت می‌کند و به او پیامی را دیکته می‌کند تا آن را به آقای سشنز برساند، این پیام می‌خواست به طور چشم‌گیری وسعت تحقیقات دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۷ را محدود کند.

در این پیغام، آقای ترامپ به آقای سشنز دستور داده بود یک سخنرانی انجام بدهد و در آن اعلام کند که با آقای ترامپ در تحقیقات «بسیار ناجوان‌مردانه رفتار شده‌است». «نباید یک دادستان ویژه برای او گماشته شود، چون او هیچ کار اشتباهی انجام نداده‌است.» آقای سشنز باید می‌گفت: «من با او به مدت نه ماه در تبلیغات انتخاباتی بوده‌ام، و هیچ تبعه‌ی روس را ندیدم که با او کار انجام دهد. من این را بر اساس یک حقیقت می‌گویم، چون آن‌جا بودم. او هیچ کار اشتباهی انجام نداد، به جز این‌که بهترین ستاد تبلیغاتی را در کل تاریخ آمریکا داشته‌است.»

یک مشکل در برنامه‌ریزی ملاقات را لغو کرد، ولی آقای ترامپ یک ماه بعد دوباره درخواست ملاقات کرد و از آقای لواندووسکی خواست به آقای سشنز بگوید که اگر به ملاقات نیاید، اخراج می‌شود. آقای لواندووسکی به او اطمینان داد که پیغام به آقای سشنز منتقل خواهد شد.

چند ساعت بعد، رئیس‌جمهور در مصاحبه با نیویورک‌تایمز، دادستان کل را مورد انتقاد قرار داد. درحالی‌که ملاقات با آقای لواندووسکی هیچ‌وقت انجام نشد، ولی آقای سشنز موقعیت متزلزل خود را درک کرد و هر روزی که به کاخ سفید می‌آمد، یک نامه‌ی استعفا را در جیب با خود می‌آورد.

آقای رئیس نگران هستند

در اواخر ماه ژوئن، مشاوران و وکلای ریاست‌جمهور از یک جلسه در برج ترامپ با روس‌ها باخبر شدند که در زمان تبلیغات انتخاباتی و با میزبانی دونالد ترامپ جونیور [فرزند ترامپ] و با حضور آقای کوشنر و پاول منفورت -رییس ستاد- برگزار شده بود. ولی آقای رئیس‌جمهور گفت که نمی‌خواهد چیزی درباره‌ی این جلسه بشنود.

چند روز بعد، در دفتر وکیل آقای کوشنر -هاپ هیکز- مشاور ارتباطات رئیس‌جمهور ایمیل‌هایی درباره جلسه و پیشنهاد «لکه‌دار کردن» خانم کلینتون از سمت دولت روسیه دید. در یک جلسه، آقای کوشنر در ملاقات با رئیس‌جمهور گفت که آن جلسه چیز مهمی نبوده است و فقط درباره ی مسأله‌ی «سرپرستی فرزندان روس» بوده‌است [قانونی که در آن والدین آمریکایی حق سرپرستی فرزندانی از روسیه را ندارند].

خانم هیکز پیشنهاد کرد که با انتشار ایمیل‌ها توسط دونالد ترامپ جونیور در مصاحبه‌ای با «سوالات ساده» جلو بیفتند. او هشدار داد که ایمیل‌ها «بسیار بد» بوده‌اند و وقتی که پراکنده‌شود، داستانی «عظیم» بیرون خواهد آمد، ولی رئیس‌جمهور مجدداً گفت که نمی‌خواهد چیزی درباره‌اش بشنود.

در هفتم ماه جولای، وقتی که رئیس‌جمهور در اجلاس گروه جی -۲۰ در آلمان بود، خانم هیکز متوجه شد که مجله‌ی تایم در حال آماده‌کردن داستانی خبری درباره ملاقات برج ترامپ است. خانم هیکز در پرواز برگشت از آلمان به سوی خانه، پیشنهاد که تمام داستان را خودشان افشا کنند، ولی آقای ترامپ این درخواست را رد کرد و گفت در بیانیه پیش‌نویس شده بیش از حد توضیح داده شده‌است.

در عوض، آقای ترامپ پیشنهاد داد که بیانیه بگوید که پسر بزرگترش در جلسه‌ای با روسیه درباره‌ی موضوع سرپرستی فرزندان روس شرکت داشته‌است.

خانم هیکز بعد از آن بیانیه را برای دونالد ترامپ جونیور فرستاد و از او پرسید که آیا به نظر او مناسب می‌رسد. پسر رئیس‌جمهور از خانم هیکز خواست که به آن بیانیه اضافه کند که آن‌ها می‌خواستند «در درجه اول» درباره‌ی مساله سرپرستی روس‌ها صحبت کنند، به این دلیل که -طبق پیامش به خانم هیکز- «آن‌ها اول یک‌چیزهایی درباره‌ی هیلاری گفتند و بعد یک‌سری حرف‌های نامفهوم زدند. ما فوراً آن بحث را خاتمه دادیم.»

خانم هیکز جواب داد: «من هم فکر می‌کنم این کار درست است، ولی آقای رئیس نگران هستند که این‌کار پرسش‌های بیش‌تری را در پی داشته‌باشد.». آقای ترامپ جوان که مجبور به افشای ایمیل‌های خودش شده‌بود، وقتی در نهایت این کار را انجام داد که کاخ سفید فهمید قرار است روزنامه‌ی تایمز آن‌ها را منتشر کند.

من باید از دست او خلاص شوم

آقای ترامپ دست از فشار آوردن به آقای سشنز برای به دست آوردن مجدد کنترل تحقیقات برنداشت. در شانزدهم ماه اکتبر، آقای رئیس‌جمهور مخفیانه با آقای سشنز دیدار کرد و گفت باید او دوباره به ایمیل‌های خانم کلینتون نگاه کند. آقای سشنز هیچ قولی به او نداد.

دو روز بعد، رئیس‌جمهور اولین توییت از مجموعه توییت‌هایش در هفته‌های بعد را زد که همه‌اش از این شکایت داشت که وزارت دادگستری، درباره‌ی خانم کلینتون تحقیق نمی‌کند. یکی از توییت‌هایش با حروف بزرگ این را نوشته‌بود: «کاری کنید!»

فشارها بر رئیس‌جمهور در ماه نوامبر شدت گرفت، وقتی که وکلای آقای فلین به تیم آقای ترامپ گفتند که او می‌خواهد درخواست معامله‌ی قضائی را قبول کند [به این معنا که در دادگاه اتهام‌هایش را به شرط کاهش مجازات بپذیرد]. یکی از وکلای آقای ترامپ برای یکی از وکلای آقای فیلن یک پیغام صوتی گذاشت: «همیشه یادتان باشد که ما درباره احساس رئیس‌جمهور به فلین چه می‌گفتیم، این هنوز سرجایش است.»

در ششم ماه دسامبر، پنج روز بعد از معامله قضائی آقای فلین مبنی بر قبول دروغ گفتن درباره‌ی رابطه‌اش با دولت روسیه، آقای ترامپ آقای سشنز را بعد از ملاقاتی در کابینه به کناری کشید و از او خواست که خودش را «سلب صلاحیت» کند. او گفت: «تو یک قهرمان خواهی شد. البته من به تو نمی‌گویم چه کاری انجام دهی.»

در ژانویه ۲۰۱۸، روزنامه تایمز درباره تلاش رئیس‌جمهور در ماه ژوئن ۲۰۱۷ برای اخراج آقای مولر خبر داد. آقای ترامپ که بسیار برآشفته بود از آقای مک‌گاهن خواست که به طور عمومی این داستان را رد کند، ولی او قبول نکرد، چون که مقاله به طور دقیقی از خواسته رئیس‌جمهور خبر داده‌بود.

آقای ترامپ اصرار کرد که مک‌گاهن آن را تکذیب کند، و گفت: «اگر او حاضر نشود یک نامه بنویسد، شاید مجبور شوم که از دستش راحت شوم.» این دقیقاً چیزی است که رئیس‌جمهور گفته و یا با اثری شبیه به این.

جان اف. کلی، که به جای آقای پریبوس به عنوان رئیس کارکنان منصوب شده بود، بعداً یک ملاقات بین آقای ترامپ و آقای مک‌گاهن ترتیب داد.

آقای ترامپ گفت: «من هیچ‌وقت نگفتم مولر را اخراج کنی. من هیچ‌وقت نگفتم «اخراج». این داستان صورت خوبی ندارد. تو باید این را اصلاح کنی. تو مشاور کاخ سفید هستی.» آقای ترامپ پرسید: «من واقعاً از کلمه اخراج استفاده کردم؟»

آقای مک‌گاهن جواب داد: «چیزی که شما گفتید، این بود: با راد تماس بگیر، به راد بگو که مولر تضاد منافع دارد و نمی‌تواند دادستان ویژه باشد.» او درخواست رئیس‌جمهور برای «اصلاح کردن» را رد کرد.

بعد آقای ترامپ از این که آقای مک‌گاهن یادداشت برمی‌دارد شاکی شد و گفت: «تو اصلاً چرا یادداشت برمی‌داری؟ وکلا که یادداشت برنمی‌دارند. من هیچ‌وقت وکیلی نداشته‌ام که یادداشت بردارد.»

آقای مک‌گاهن گفت که او یادداشت برمی‌دارد چون یک «وکیل واقعی» است و آن‌ها یک تاریخچه درست می‌کنند. آقای ترامپ گفت: «من تعداد زیادی وکلای عالی داشته‌ام، یکی‌شان رأی کان. او یادداشت برنمی‌داشت.» ولی آقای مک‌گاهن یادداشت برمی‌داشت، هم‌چنین تعداد دیگری از افراد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.