عامل بلبشوی ورزشگاه تبریز و حمله به مسعود شجاعی؟
سوت بازی که زده شد، اتفاقات هفته قبل تبریز را دیدید؟ خشونت محض برای باوری که به غلط برای گروهی از پرشورترین و دوستداشتنیترینهای فوتبال ایران ساخته شده است. تراکتورسازی در خانه به پیکان میبازد. گل بد میخورد و توان برگرداندن بازی را ندارد، طرفدار خشمگین که فکر میکند بازیکنان کمفروشی کردند خود را به کاپیتان تیم میرساند و توی گوش مسعود میزند تا اشکان دژاگه ناچار به دفاع از هم تیمی و کاپیتان تیم و کاپیتان تیم ملی شود. چرا مسعود را میزنند؟ چون پستی در حمایت از محسن فروزان و دیگر هم تیمیهایش در برابر اتهام تبانی نوشته است.
بعد از این دعوا حالا همه در فوتبال ایران کاسه چه کنم در دست گرفتهاند؛ هم در تبریز و هم فدراسیون فوتبال.حالا احتمالا دو طرف دنبال راهکاری میافتند. راهکار ساده کمیته انضباطی محروم کردن تماشاگران است.
راهکار نهادهای نظارتی هم برگزاری بازی تحت تدابیر سخت امنیتی، کنترل جمعیت و احتمالا مسابقهای که دو تیم و بازیکنانش توی زمین حق هیچ خلاقیتی ندارند، یکی در نیمه زمین تیم خودش بازی کند و توپ که دست تیم حریف افتاد همین کار تکرار شود. یعنی چنان هزینه جنجال احتمالی برای تیمها و بازیکنان بالا میرود که بازیکنی جرات ندارد کاری غیر از این بکند.
اگر بازی بی تماشاگر برگزار شود، گمانهای که بر اساس آن این خشونتها رخ داده تشدید میشود. اگر بازی با تماشاگر باشد هم احتمالا مسابقهای بیروح برگزار میشود که میتواند مسابقات فصل را تحتالشعاع قرار دهد.
نگاهی به آخرین پست اینستاگرامی مسعود شجاعی نشان میدهد بیش از ۲۳هزار کامنت برای او گذاشته شده است. کامنتهایی که همگی نشان از دلجویی دارند. رئیس هیات مدیره تراکتورسازی هم ناچار به ابراز شرمندگی شده است.
چرا این اتفاق میافتد؟ این ریشه در نگاهی غلط دارد که باوری نادرست را برای هواداران دوستداشتنی تراکتورسازی ایجاد کرده است. آنها که زیباترین شعارهایشان حالا بدل به شعارهای اعتراض شده است.
این دقیقا حاصل تصمیمات غلط، پیشبینیهای اشتباه و سیاستهای ناصحیح است. تراکتورسازی یک نماد است برای مردم تبریز.نمادی دوستداشتنی که عامل اتحاد است. ترس از بهرهبرداری سیاسی اما سبب شد مدیران تیم، ناخواسته دست به دامن رفتارهایی شوند که فقط یک سوظن را تقویت میکند. اینکه دستهایی نمیگذارد تراکتورسازی قهرمان شود.
بیتردید در ده سال گذشته هزینههای انجام گرفته در فوتبال تبریز کمتر از پولی که در تهران یا حتی یکی از تیمهای اصفهانی شده نبوده است. چقدر این مدیران پول دور ریختهاند به اسم بستن تیم مدعی قهرمانی؟چقدر مربی آوردند و بردند؟ چه اتفاقی برای فوتبال تبریز، قطب بزرگ تولید فوتبال ایران اما رخ داده؟ با عرض شرمندگی هیچ چیز.
همین چند هفته قبل بود که مجتبی جباری که خودش اصالتی آذربایجانی دارد با دلخوری گفت باورش نمیشده که در میان استعدادیابیشان برای برنامه ستاره ساز، استان آذربایجان از همه عقبتر بوده است.
کلی پول سوخته و کلی بر دلخوری هواداران این تیم افزوده شده است. یکسال قهرمانی که در مشت داشتند به این دلیل از دست دادند که کاپیتانشان از سر شوخطبعی حرف و قانون را رعایت نکرد و بچگانه اخراج شد. باری دیگر در کورس قهرمانی گلرشان سه گل بد میخورد و مالک تیم او را متهم به شرطبندی میکند.
تماشاگر وقتی واکنشها را می بیند، چه آن بار که ارتباطشان را با همه جا قطع کردند و دروغ شنیدند تا این بار که عملا میگویند بازیکنشان نتیجه فروخته، چه باوری برایش ساخته میشود؟
گناه هوادار چیست که هر بار امیدش ناامید میشود و میشنود که جایی توطئه شده؟یکی میخواهد برای رسیدگی به رفتارش هزینهتراشی کند پس در سایه تراکتورسازی اینگونه احساسی قومیتگرایی را ترویج میکند و دم از بیقانونی میزند درحالی که خودش هم به همین بیقانونی متهم است.
بعد در آتش این اختلاف و شایعه دستهای پشت پرده میدمد و کار را به جایی میرساند که خشونت اوج بگیرد و بعد وقتی طرفدار دست به خشونت میزند، لقب تماشاگر نما میگیرد.
راستش تماشاگرنمای واقعی همه آن مدیران کم کفایتی هستند که این جو مسموم را ساختند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر