ترامپ؛ ساز بدصدا در سمفونی حقوق بینالملل
امیر حسین عسکری در یادداشتی با عنوان "ساز بدصدا در سمفونی حقوق بینالملل" نوشت: رییسجمهور ایالات متحده روز گذشته با امضای سندی اجرایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست گروههای ترویستی قرار داد. این مسئله به نوعی بدعت خطرناکی در حقوق بینالملل محسوب میشود که میتواند همین نظم ناموزون حقوقی را نیز در هم بریزد. این برای اولین بار است که بدنه رسمی و سازمانی یک عضو ملل متحد توسط دولتی دیگر در فهرست سازمان های تروریستی قرار می گیرد که تا کنون سابقه نداشته است. بر این اساس، میتوان این اقدام را به سازی بد صدا در یک سمفونی تشبیه کرد که ساختار کلی این سمفونی را در هم می ریزد. در این نوشتار به صورت اجمالی به بررسی این اقدام ایالات متحده از منظر حقوقی و سیاسی پرداخته می شود.
تروریزم؛ واژه شناسی و تعاریف نظری
ترور (به فرانسوی: terreure) در زبان فرانسوی به معنای دهشت و دهشتافکنی است. اولین کاربرد واژه ترور در جهان مدرن، مانند بسیاری از مفاهیم نوین ازجمله «پیشرفت و ترقی» از انقلاب فرانسه نشأت میگیرد و البته برعکس امروز، بار معنایی مثبت داشتهاست. در لغتنامه دهخدا آمدهاست: «ترور مأخوذ از terreur و به معنای قتل سیاسی به وسیله اسلحه در فارسی متداول شدهاست و تازیان معاصر إهراق را بهجای ترور به کار میبرند؛ و این کلمه در فرانسه به معنای وحشت و خوف آمده و حکومت ترور هم اصول حکومت انقلابی است که پس از سقوط ژیروندنها (از ۳۱ مه ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴ میلادی) در فرانسه مستقر شد و اعدامهای سیاسی فراوانی را متضمّن بود»( ۲۰۰۴: ۸-۹، Tilly).
به دلیل عدم اجماع پیرامون رهیافتی که بتواند ویژگیهای یک اقدام تروریستی را نشان بدهد تعاریف زیادی در مورد این مفهوم توسط محققان و صاحب نظران ارائه شده است. آگنوس مارتین معتقد است جامعه بین المللی هنوز نتوانسته است تعریف جامع و مانعی از تروریزم ارائه و توسعه دهد اما با این حال دسته بندیهایی که در مورد اقدامات تروریستی در کنوانسیون های مختلف مورد اشاره گرفته به عنوان معیار و شاخصی برای متمایز کردن اقدامات تروریستی از سایر اقدامات استفاده میشود.
برخی معتقدند دولتها و محققان قادر به ارائه یک تعریف جامع و مورد توافق در مورد مفهوم تروریزم نیستند زیرا اجزای مختلفی وجود دارد که این مفهوم را دارای مرز بسیار ظریف و حساسی در کنار دیگر تعاریف و جرائم میکند. اعتقاد بر این است که تروریزم شکلی از کنش خشونتآمیز سیاسی برای دستیابی به منافع سیاسی بوده که بیشتر بر مبنای عامل روانی صورت میگیرد. این اقدامات بیشتر و غالباً توسط نیروهای غیر دولتی و یا گروههای انقلابی در راستای سرنگونی دولت مستقر رخ میدهد (Vinet and Zhedanov ۲۰۱۱).
در این تعریف سه شاخص برای تروریزم و اقدامات تروریستی در نظر گرفته شده است. نخستین مولفه یا شاخص دستیابی به منافع سیاسی بر اساس شیوهای خشونتآمیز است. در این تعریف اعتقاد بر این است که تروریستها به هر دلیلی از شیوه مسالمتآمیز برای دستیابی به اهداف خود استفاده نمیکنند. ایجاد رعب و وحشت و فضای روانی مبتنی بر هراس از راهبردهای اصلی تروریستها در جوامع محسوب میشود. اقدامات تروریستی با تکیه بر شیوههای خشونتآمیز علاوه بر حذف افرادی که در سیاستگذاریها دخیل هستند، زمینهای برای ایجاد ناامنی میان سایر افراد تصمیمگیر و تأثیرگذار نیز ایجاد میکند.
دومین شاخص یا مولفه تروریزم و اقدامات تروریستی نشأت گرفتن این اقدامات از عامل روانی و ذهنی است. به عبارت دیگر، تروریستها اقدامات تروریستی خود را بر پایه اعتقاد به صحت عمل و درستی کردار بنا مینهند. این مسئله موجب میشود که تروریستها بدون در نظر گرفتن تبعات اقدام خود، دست به ترور بزنند. از مصادیق این موضوع میتوان به هدف قرار دادن جمعیتهای غیرنظامی، مراکز آموزشی و بهداشتی و ... اشاره کرد. بعد دیگر عامل ذهنی، اعتقادی و روانی در نظر نگرفتن شرایط خاصی است که منجر به تصمیمگیری یا سیاستی خاص میشود و مورد رضایت و تمایل تروریستها نیست.
سومین شاخص برای اقدامات تروریستی به عاملیت و نقش آن برمیگردد. در این معنا میتوان گفت اقدامات تروریستی اقداماتی هستند که توسط برخی گروههای اجتماعی، عقیدتی و سیاسی مخالف حکومت مرکزی رخ میدهد. این مسئله چالش جدیدی را پیرامون مفهوم تروریزم و اقدامات تروریستی ایجاد میکند. اینکه چگونه میتوان اقدام گروههای استقلال طلب علیه حکومتهای استعماری، اقدامات گروه های سرکوب شده علیه حکومتهای استبدادی و ... در زمره اقدامات تروریستی قرار داد جای تردید بسیاری برای محققان و پژوهشگران به جا گذارده است و به نظر میرسد هر چند این تعریف شَمای کلی ای از مفهوم تروریزم و اقدامات تروریستی را به دست داده است اما نمیتوان به عنوان تعریفی جامع، به ویژه در حوزه تروریزم بینالملل، به آن استناد کرد.
برخی دیگر از محققان معتقدند اساس و بنیان فعالیتها و اقدامات تروریستی بر ترکیبی از عوامل روانشناختی و تاکتیکی استوار است. به اعتقاد این دسته از صاحبنظران وجود دو گروه متعارض که گروه ضعیفتر از ترور و خشونت به عنوان یک اسلحه برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکند، مقدمه بروز و ظهور تروریزم است. در این وضعیت رسانه به عنوان ابزاری برای اعلام اهداف از پیش تعیین شده برای تاثیرگذاری بر مخاطبان است (Bockstette ۲۰۰۸).
در این تعریف نیز مولفه هایی برای تعریف تروریزم و اقدامات تروریستی ذکر شده است. برجستهترین ویژگی اقدامات تروریستی نشأت گرفتن آنها از عنصر روانشناختی است. در این تعریف عنصر روانشناختی و تاکتیکی در هم آمیخته میشوند تا اقدامی تروریستی را تعین ببخشند. بنابراین، اقدامات تروریستی در یک وضعیت نابرابر بین دو گروه برتر و ضعیفتر رخ میدهند. در این وضعیت گروه ضعیفتر به دلیل عدم دستیابی به منافع سیاسی خود از طریق اقدامات خشونتآمیز منافع خود را پیگیری و دنبال میکند. رسانه نیز ابزاری برای تاثیر گذاری بر مخاطبان قلمداد شده است.
به نظر میرسد این تعریف نیز از چند جهت دارای ایراد باشد. با توجه به در نظر گرفتن عنصر روانشناختی در بروز اقدامات تروریستی این تعریف زمینههای بروز تروریزم و اقدامات تروریستی را تبیین نمیکند. علاوه بر این، در نظر گرفتن رسانه به عنوان یکی از شاخصهای تروریزم قادر به تبیین تروریزم از نوع سنتی آن نیست. از دیگر مواردی که میتوان به عنوان نقص به این تعریف وارد دانست در نظر گرفتن دو گروه صرف به عنوان گروه برتر و فرودست است که در این وضعیت گروه فرودست برای دستیابی به منافع و خواستههای خود دست به اقدامات تروریستی میزند در حالیکه ممکن است یک جامعه درگیر مناقشه شاهد عملیات چند گروه تروریستی باشد.
برخی دیگر ترور و تروریزم را به عنوان یک استراتژی حاوی اقدام خشونتآمیز برای پیگیری اهدافی خاص در نظر میگیرند. این استراتژی عموما سه نوع مخاطب را در نظر دارد؛ نخست خود اهداف، دوم متحدان یا مجرمان بالقوه و سوم گروهها و احزابی که ممکن است به هر نحوی با یکی از طرفین همکاری کنند. در حالیکه بسیاری از تروریستها استدلال می کنند که نابودی موضوعات و اهداف شیطانی فی نفسه هدفی پسندیده است، بیشتر حمایت کنندگان ترور بر تشخیص کنش صحیح، انتقال قدرت و اختیار کنشگر تأکید دارند (Tilly, ۲۰۰۴: ۹).
تعاریف دیگری از ترور و تروریزم در وجه سیاسی وجود دارد که پرداختن به آنها خارج از حوصله این نوشتار است. از بین همه تعاریف ارائه شده در باب تعریف تروریزم از منظر تئوریهای سیاسی میتوان شاخصههای کلی و عمومی را استخراج کرد. این شاخصها عبارتند از؛ پیگیری منافع گروهی، حزبی و ... از طرق خشونتآمیز، دخیل بودن عنصر روانی به عنوان محرک تروریست و گروههای تروریستی، تحت تأثیر قرار دادن ذهنیت و روان جامعه و تصمیمگیران و بی باکی از هدف قرار دادن جمعیتها و اهداف غیرنظامی و مدنی. عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ یکی از آشکارترین نمونههایی است که این مشخصهها به وضوح در آن یافت میشود. حمله به برجهای دو قلوی تجارت جهانی یک حمله خشونتآمیز تحت تأثیر عامل عقیدتی-روانی بود که هدفی غیرنظامی را برای اصابت در نظر گرفت و علاوه بر کشته شدن تعداد زیادی از غیرنظامیان اثرگذاری روانی گستردهای در سطح جهان داشت.
تعریف تروریزم از منظر حقوقی
جامعه بینالمللی علیرغم داشتن اجماعی گسترده برای مبارزه با تروریزم هنوز نتوانسته است تعریفی مورد قبول و عام را در باب مفهوم حقوقی تروریزم ارائه نماید. اما از منظر حقوقی میتوان تروریزم را حول محور حق و حقوق بشر تعریف کرد. در این محور عمل تروریستی یکی از آشکارترین موارد نقض حقوق بشر توسط فرد یا گروههایی است که به شیوه خشونتآمیز خواستهها و اهداف خود را دنبال و پیگیری میکنند. در این زمینه تلاش حقوقدانان و نهادهای حقوقی برای بازنمایی مفهوم تروریزم بر اساس نقض حقوق مادی و روانی افراد و جامعه است.
از منظر حقوقی تروریزم و عمل تروریستی به واسطه حقی که فرد و یا جامعه ضایع میکند عنوانی مجرمانه مییابد اما در پاسخ به سرکوبی اقلیتها و گروههای به حاشیه رانده و همچنین مبارزات ضد استعماری تبیین درستی به دست نمیدهد. بر این اساس، میتوان بزرگترین چالش مفهوم حقوقی تروریزم را تمیز بین مبارزات مشروع سیاسی – مسلحانه و مبارزات غیر مشروع دانست. به عقیده پژوهشگران حقوق بشر شامل یکسری ارزشهای جهانی و فراگیری است که از فرد در برابر خشونت دولتی و غیر دولتی جلوگیری کرده و برای فرد آزادی های اساسی را قائل میشود.
همان آشفتگی نظری در باب تعریف تروریزم در بخشی که به نظریه های سیاسی مرتبط است در حوزه حقوقی نیز وجود دارد. در حالیکه جامعه بینالمللی هنوز به تعریف جامعی در باب تعریف تروریزم نرسیده است بیانیهها و قطعنامههای مختلفی در این موضوع وجود دارد. بیانیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۴ یکی از این بیانیههای حقوقی است. در این بیانیه که به قطعنامه ۶۰/۴۹ منجر شد بر اقداماتی در راستای زدودن تروریزم از جامعه بینالمللی تأکید شده است. این قطعنامه درست در سالی به تصویب رسید که در ایرلند شمالی گروه تروریستی سین فین با آتش بس موافقت کرد و سلاحهای خود را تحویل داد ( Human Rights، Terrorism and Counter-terrorism، n.d.)
مهمترین تغییر در اتخاذ اقدامات حقوقی علیه تروریزم توسط سازمان ملل متحد پس از حملات ۱۱ سپتامبر رخ داد. در این زمان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نیز با استناد به ماده ۵ اساسنامه خود برای اولین بار علیه یک کنشگر غیردولتی وارد جنگ شد. استدلال اصلی اعضای این پیمان به ویژه ایالات متحده آمریکا بر این اساس بود که تهاجمی از نوع نظامی علیه خاک ایالات متحده صورت گرفته است. سازمان ملل متحد نیز در شش قطعنامه متوالی اقدامات و تصمیماتی حقوقی را علیه القاعده و طالبان اتخاذ کرد و به اجرا گذاشت (Poposka Vesna ۲۰۱۷).
به نظر می رسد تعریف حقوقی تروریزم بیشتر بر پایه حقوق جنگ، جنایات جنگی و قطعنامه تعریف تجاوز قابلیت تبیین بیشتری داشته باشد هر چند در حقوق جنگ به مناقشه مسلحانه دو تابع حقوق بینالملل که دارای چهار رکن مقوم مفهوم حقوقی جنگ باشد استناد میشود. تفاوت مفهوم حقوقی جنگ و تروریزم در این است که ارکان مقوم جنگ در حملات تروریستی وجود ندارد. از جمله میتوان به عدم اعلام جنگ به صورت رسمی و طرف نبودن دو تابع حقوق بینالملل در یک مخاصمه مسلحانه نام برد. با این حال، در مفهوم حمله مسلحانه و کنش مادی این دو مفهوم مشترک هستند و علاوه بر این هدف قرار گرفتن غیرنظامیان و مراکز غیرنظامی نیز از وجوه اشتراک جنایات جنگی و تروریزم است.
اعضای ملل متحد و سازمانهای قانونی
اعضای سازمان ملل متحد را دولت هایی تشکیل می دهند که دارای مشخصات و ویژگی های یک کنشگر سیاسی و حقوقی هستند. این کنشگری برای دولت های عضو موجب ایجاد تعهدات و مسئولیتهای بین المللی می شود. ایران در ۱۵ مهر ۱۳۳۳ هجری شمسی به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ نیز ایران همچنان به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل متحد باقی مانده است. این کنشگر بین المللی از یک طرف به عنوان یک بازیگر دارای اهلیت حقوقی و سیاسی در روابط خارجی است و از سوی دیگر به عضویت سازمان های مختلف بین المللی درآمده است.
جمهوری اسلامی ایران همچنین به موجب شخصیت حقوقی و سیاسی تعهداتی را نیز در نظام بین الملل پذیرفته است. این کنشگر بین المللی دارای قانون اساسی مدون است که کلیه بخش ها و سازمان های حاکمیتی در این قانون به صراحت نام برده شده اند. به عبارت دیگر وجه مشخصه جمهوری اسلامی ایران قانون اساسی این کشور است و جامعه بین المللی با پذیرش ایران به عنوان یک کنشگر بین المللی و یکی از اعضای سازمان ملل متحد نشان داده است که به قوانین این کشور و به ویژه قانون اساسی احترام می گذارد. در فصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قوه مجریه مورد اشاره قرار گرفته است که در مبحث دوم سپاه و ارتش صراحتا به عنوان ارکان رسمی مورد تایید قرار گرفته اند. در اصل 157 قانون اساسی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یکی از سازمان های رسمی و قانونی در کنار سایر نیروهای مسلح اشاره شده است. بنابراین می توان اظهار داشت سازمان ملل متحد جمهوری اسلامی ایران را با پذیرفتن قانون اساسی و سازمان های قانونی و ساختار سیاسی و نظامی به عضویت این سازمان پذیرفته است.
علاوه بر این مسئولان ارشد حاکمیتی جمهوری اسلامی نیز سابقه حضور در این نهاد نظامی را دارند که در حال حاضر مشغول فعالیت در سایر بخش های اجرایی ایران هستند. این مسئله در کابینه دولت های جمهوری اسلامی و به ویژه در سمت وزارت دفاع به وضوح دیده می شود. حضور سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی در شورای عالی امنیت ملی نیز از دیگر جایگاههای قانونی این نیروی نظامی در ساختار جمهوری اسلامی ایران است.
بررسی قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان های تروریستی از منظر سیاسی و حقوقی
از منظر سیاسی می توان با استناد به تعاریف پژوهشگران از تروریزم و سازمان های تروریستی به میزان تناسب اقدام آمریکا با واقعیت های موجود پرداخت.
تروریست ها گروههای انقلابی علیه دولت مستقر و غیر دولتی: یکی از مشخصه های تعریف تروریزم در دیدگاه محققان و صاحب نظران در نظر گرفتن تروریست ها به عنوان گروههای غیر دولتی و یا مبارز در راستای سرنگونی یک نظام سیاسی است. با این مشخصه علاوه بر اینکه سپاه پاسداران انقلاب اسلام نه تنها یک گروه و سازمان غیر دولتی نیست بلکه به مثابه گروههای مبارز برای سرنگونی دولت مستقر نیز عمل نمی کند بلکه برخلاف این مشخصه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک رکن حقوقی و قانونی در جمهوری اسلامی ایران است.
پیگیری منافع گروهی و حزبی از طرق خشونت آمیز: این مشخه نیز با توجه به عدم عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در احزاب سیاسی و یا جریان های سیاسی بر واقعیت موجود تطبیق نمی کند. علاوه بر این، شیوه خشونت آمیز در کنش این نهاد نظامی در راستای پیگیری منافع حزبی و سیاسی نه تنها مشهود نیست بلکه این نیروی نظامی در اصل ۱۵۷ در کنار ارتش جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک سازمان کاملا ملی و حقوقی تعریف شده است.
کنش گروههای ضعیف و به حاشیه رانده شده در برابر گروههای قدرتمند: این مشخصه به وضعیتی اشاره دارد که تروریست ها گروههای به حاشیه رانده شده ای محسوب می شوند که بنا به دلایلی به مبارزه با گروه حاکم و یا قدرتمند بر می خیزند تا خواسته های خود را محقق کنند. با نگاهی اجمالی به وضعیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میتوان این واقعیت موجود را دریافت که نه تنها این سازمان از گروههای به حاشیه رانده شده محسوب نمی شود بلکه در متن ساختار سیاسی ایران قرار دارد و برای پیگیری منافع حزبی و یا سیاسی خود در حال تقابل با گروه قدرتمندی نیست که علیه آن دست به اقدام تروریستی بزند.
علاوه بر توضیحات فوق گروههایی که ادعا می شود در منطقه خاورمیانه با جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مرتبط هستند نیز به عنوان جزئی از ساختار سیاسی و حقوقی کشورهای خود پذیرفته شده اند. حزب الله لبنان، حماس، گروههای شبه نظامی عراقی و حوثی های یمن همگی در ساختارهای سیاسی و حقوقی کشورهای خود پذیرفته شده اند. بنابراین حتی بر حسب ادعا گروههای خارجی مرتبط با سپاه را نیز نمیتوان کنشگران غیردولتی خشونت گرا در راستای تحقق اهداف سیاسی محسوب کرد.
از منظر حقوقی نیز سپاه پاسداران جمهوری اسلامی دارای شخصیت حقوقی به عنوان یکی از سازمان های قانونی یک عضو ملل متحد است که در ساختار سیاسی و حاکمیتی پذیرفته شده است و نمی توان از منظر حقوقی نیز شباهتی هر چند جزئی بین این نهاد قانونی و سازمانهای تروریستی یافت.
نتیجه گیری
بر اساس استدلال اصلی این نوشتار هیچ کدام از مشخصه های مورد تایید محققان و پژوهشگران سیاسی و حقوقی در باب مفهوم تروریزم و سازمان های تروریستی بر واقعیت موجود یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تطبیق نمی کند. این در حالی است که رییس جمهور ایالات متحده بدون در نظر گرفتن مشخصات و ویژگی های تروریزم و گروههای تروریستی یک نهاد رسمی و قانونی یک عضو ملل متحد که در قانون اساسی این کشور دارای شخصیت و جایگاه حقوقی است را در فهرست گروهها و سازمان های تروریستی قرار داده است. این اقدام ایالات متحده فاقد مبانی و پایه های اساسی و واقعی است و بیشتر از منظر سیاسی کاری و سلیقه ای صورت گرفته است. با این توصیف می توان اقدام ایالات متحده را بیشتر در راستای ایجاد جنگ روانی و بیشتر در مبحث اقتصادی دنبال نمود تا برخورد نظامی.
Bockstette, Carsten. ۲۰۰۸. “Jihadist Terrorist Use of Strategic Communication Management Techniques.” European Journal for Security Studies, no. ۲۰.
“Human Rights, Terrorism and Counter-Terrorism.” n.d.
Poposka Vesna, Abdulmecit Nuredin. ۲۰۱۷. “International Legal Aspects of Dealing with the Contemporary Terrorism Threats Vesna Poposka” ۳ (۱): ۱۰.
Tilly, Charles. ۲۰۰۴. “Terror, Terrorism, Terrorists.” Sociological Theory ۲۲ (۱): ۵–۱۳. https://doi.org/۱۰.۱۱۱۱/j.۱۴۶۷-۹۵۵۸.۲۰۰۴.۰۰۲۰۰.x.
Vinet, Luc, and Alexei Zhedanov. ۲۰۱۱. “A ‘Missing’ Family of Classical Orthogonal Polynomials.” Journal of Physics A: Mathematical and Theoretical ۴۴ (۸): ۰۸۵۲۰۱. https://doi.org/۱۰.۱۰۸۸/۱۷۵۱-۸۱۱۳/۴۴/۸/۰۸۵۲۰۱.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر