از تلاش مجاهدان افغان و ایرانی و سوری و لبنانی تشکر کرد و نوبت به خودش که رسید خطاب به رهبر انقلاب گفت: حقیر به عنوان سرباز مکلف شده از جانب حضرت‌عالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی بوکمال آخرین قلعه داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی – صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطره این شجره خبیثه ملعونه را اعلام می‌کنم و در انتها جبهه شکر به آستان الهی سایید.

وقتی مردم به پاس این مجاهدت‌های خالصانه، زبان به سپاس از حاج قاسم گشودند عده‌ای با عجله به میدان آمدند که پیروزی بر داعش باید در کارنامه ما ثبت شود، مگر نه آن است که بودجه نظامی کشور را دولت می‌دهد. و البته که مردم فاصله بین پول دادن و جان بر کف گرفتن، فاصله کنج عافیت نشستن و دل به دریای خطر زدن را خوب می‌دانند.

 

در همان روزها که دیپلمات‌های ما در مذاکرات برجام شش دانگ حواسشان به این بود که دکمه‌های لباسشان را از بالا ببندند یا از پایین تا قواعد دیپلماتیک به هم نخورد و سرگرم نوشیدن قهوه در هتل کوبورگ و هتل اینترکنتیننتال و کجا و کجا بودند حاج قاسم در تنور داغ حلب و موصل و... مشغول جهاد بود. دیپلمات‌ها هر روز در برابر خواسته‌های غربی‌ها کوتاه می‌آمدند و حاج قاسم هر روز عزت‌مندانه کار جهاد را پیش می‌برد. آن زمانی که تهدیدات توییتری و پرت کردن خودکار دیپلمات‌های ما و جمله معروف «هیچ وقت یک ایرانی را تهدید نکن» شده بود تیتر اول رسانه‌ها و به عنوان نماد عزت ملی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد، حاج قاسم بی‌ سر و صدا داشت قدم قدم داعش را از کشورهای مسلمان و مرزهای ایران دور می‌کرد و البته نه در تیترِ یک روزنامه‌ها خبری از او بود و نه در شبکه‌های اجتماعی.

وقتی به برجامیان نشان لیاقت و مدیریت عطا می‌شد کسی نامی از حاج قاسم نمی‌شنید.

وقتی قرار بود مردم ایران محصول حمایت‌های جانانه‌شان از مقاومت را در کنار حضور گرم بشار اسد در تهران جشن بگیرند ماجرای استعفا و نرفته بازگشتن، کام مردم را تلخ کرد و باز هم اجازه داده نشد عظمت کار حاج قاسم دیده شود.

 دولتمردان ما که از زمین شوره‌زار اروپا چیزی عایدشان نشد امروز سخت مشغول درو کردن محصولی هستند که حاج قاسم کاشته است و انصافا هم گل کاشته است.

 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.