واکنش یک اصولگرا به ادعای وقوع «فتنه ۹۸»
بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
چرا هنوز بیش از یک سال تا انتخابات مانده، بعضی همفکران شما مباحث انتخاباتی را با کلیدواژه «فتنه ۹۸» گره میزنند؟
متاسفانه شاهدیم که بعضی به «نظارت استصوابی» اشاره کرده و علیه آن میتازند. بحث ما حقوقی است. ما دو نوع نظارت داریم. یکی نظارت استطلاعی که هیچ خاصیتی ندارد. یعنی شما نظارت میکنید ولی به شما میگویند که مطلع باش اما بنده کار خود را انجام میدهم. نظارتی که موثر و کارساز است، همان نظارت استصوابی است. به عنوان مثال شما مسوول یک حزب در یک استان هستید. از هیات نظارت با شما تماس میگیرند و میگویند مثلا از میان ۲۰ نفری که در لیست قرار دادید، ۲ نفر مشکل دارند و ۱۸ نفر دیگر مشکلی ندارند. طبیعتا شما برای حفظ جایگاه حزب و برای اینکه تشکیلات آسیب نبیند، آن ۲ نفر را از لیست خارج میکنید و کل حزب را برای آن ۲ نفر که واجد شرایط نیستند، هزینه نمیکنید.
اما بحث درباره صرف رد صلاحیت به عنوان امری طبیعی نیست. آنچه مطرح میشود رد صلاحیت گسترده است. درواقع اگر تنها ۲ نفر تایید و ۱۸ نفر رد صلاحیت شوند.
در آن صورت هم استدلال میکنند. ما همین حالا نماینده اصلاحطلبی در مجلس داریم که چندین و چند دوره حضور داشته و هر نوبت هم تایید صلاحیت شده است. اما گاهی بنده به عنوان یک نماینده با یک روزنامه مصاحبه میکنم و لابهلای صحبتهایم عدم اعتقاد خود را به بخشی از قانون اساسی عنوان میکنم. وقتی بحث بررسی صلاحیت مطرح میشود، فایل صوتی مصاحبه را میآورند و به من میگویند شما چنین حرفی زدهاید. من میگویم اظهار عقیده آزاد است. بله، اظهار عقیده آزاد است اما این به معنای آن است که اگر کسی عقیدهای خلاف قانون را مطرح کرد، نمیتوان او را به صرف ابراز عقیده تحت تعقیب قضایی قرار داد، اما اگر همین فرد برای مجلس داوطلب شرکت در انتخابات شود، باید شرایط نمایندگی را داشته باشد. بحث دیگر، بحث احراز صلاحیت و احراز عدم صلاحیت است که شما باید صلاحیت افراد را احراز کنید. به عنوان مثال شما درمانگاهی دارید و برای تکمیل کادر پزشکی میخواهید یک پزشک جراح استخدام کنید. آیا به صرف اینکه آن فرد گواهی دفاع از PHD خود را ارایه کند، کفایت میکند؟!
اگر بنا بر رایگیری و قرار باشد مردم انتخاب کنند، طبیعتا کفایت میکند. آیا اینطور نیست که مردم باید از میان کسانی که حایز حداقل شرایط قانونی هستند، گزینه اصلح را برگزینند؟!
خیر! اینطور که نمیشود... .
مگر نه اینکه حق انتخاب نهایی با مردم است. آیا اگر این شرایط برای دریافت تاییدیه شورای نگهبان کفایت نکند، عملا حق انتخاب از مردم سلب نشده است؟!
خیر، ببینید فرض محال که محال نیست. حرف شما این است که چون مردم اطلاع ندارند، اگر ۲ جانی بالفطره هم خواهان شرکت در انتخابات شدند، باید تایید شده و اجازه دهیم مردم از بین آنها انتخاب کنند.
چطور چنین برداشتی از حرفم داشتید؟ شما در مثالتان به انتخاب پزشک جراح اشاره کردید. عرضم این بود که اگر مثلا قرار باشد هیات امنای بیمارستان انتخاب کند، طبیعتا باید هر پزشک جراحی که مدرک و سابقه دارد، امکان رقابت داشته باشد.
ببینید بحث شرایط است. شما نمیتوانید بگویید چون پزشکی دارای مدرک است، پس انشاءالله کارش را خوب انجام میدهد. بلکه میروید سوابقش را بررسی میکنید و مثلا پرونده چند عمل جراحی قبلیاش را میخوانید. درواقع شما حاذق بودن این پزشک را احراز میکنید، نه عدم حاذق بودنش را.
متوجهم. سوالم این است که اگر همه شرایط کاندیداها توسط شورای نگهبان احراز شود، انتخاب مردم بر چه اساسی خواهد بود؟ درواقع مردم در آن صورت باید کدام شرایط کاندیداها را با یکدیگر مقایسه کنند؟
حرف شما کاملا خلاف مردمسالاری است، چراکه معتقدم شما از طرفی داوطلب شدن را آزاد گذاشته و مثلا تعداد محدودی برای آن در نظر نگرفتهاید. اگر مثلا میگفتید هر حوزه انتخابیه که یک نماینده میخواهد، نباید بیش از ۱۰ کاندیدا داشته باشد. در آن صورت حرف شما درست بود اما شما چنین نگاهی ندارید و میگویید هرکس میخواهد، کاندیدا شود. در نظام جمهوری اسلامی هم که عدهای احساس تکلیف میکنند، در نتیجه اضافهتر هم میآیند.
البته بنده نگفتم هر کس خواست بیاید. عرضم این بود که در آن مثال بیمارستان و انتخاب پزشک جراح باید این امکان فراهم باشد که همه پزشکان حاذق بتوانند خود را در معرض انتخاب قرار دهند.
اجازه بدهید. شما میگویید همه و حتی اضافهتر بیایند. سوال این است. بنده تخلفاتی پنهان کردهام که برای مردم آشکار نیست، چه باید کرد.
طبیعتا باید برخورد شود.
این برخورد چیست؟!
در این بحث خاص انتخاباتی، طبیعتا آن فرد متخلف رد صلاحیت میشود. ما بحثی در مورد افراد متخلف نداریم. بحث این است که همه افراد متخصص غیرمتخلف تایید صلاحیت شوند یا نه. ضمن آنکه آیا آنچه مدنظر شماست، دقیقا در تناقض با گفته قبلیتان نیست؟ شما میگویید باید صلاحیت افراد احراز شود، نه عدم صلاحیتشان. حال آنکه وقتی شورای نگهبان صلاحیت فرد متخلفی را رد میکند، عملا عدم صلاحیتش را احراز میکند. صلاحیت آن فرد چگونه قابل احراز است؟ آیا اینطور نیست که صلاحیت آن فرد به صرف مدرک دانشگاهی و سابقه کاری احراز میشود؟
ببینید، ما یک شرایط ایجابی داریم، یک شرایط سلبی. مثلا میگوییم شخصی به درد این کار میخورد که فلان شرایط را داشته باشد و بهمان ایرادها را نداشته باشد. این یعنی چه؟!
منظورتان این است که باید به هر دو طرف بحث یعنی احراز صلاحیت و عدم صلاحیت نظر داشته باشیم؟!
بله، ما میگوییم باید حاصلجمع این دو را در نظر بگیریم و اگر در نهایت فردی حایز ویژگیهای مثبت و فاقد ویژگیهای منفی بود، تایید صلاحیت میشود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر