او گفت: مادرم برای خرید بیرون رفت، اما بعد از گذشت چندساعت برنگشت. من که خیلی نگرانش شده بودم، بارها با تلفن همراهش تماس گرفتم، ولی جواب مرا نداد تا اینکه فردی ناشناس به من تلفن زد و گفت مادرم تصادف کرده است. او اطلاعات بیشتری به من نداد و حالا نمی‌دانم مادرم کجاست و چه اتفاقی برایش افتاده است. 

کارآگاهان بعد از شنیدن اظهارات مجید دست‌به‌کار شدند و بعد از کمی بررسی فهمیدند زنی به نام فرزانه درحالی‌که به‌علت تصادف رانندگی مجروح شده بود بعد از انتقال به بیمارستان جان باخته است.

به‌این‌ترتیب نخست گره پرونده گشوده شد و مأموران سعی کردند درباره چگونگی وقوع تصادف اطلاعاتی به‌ دست بیاورند. نحوه جراحات زن میانسال حاکی از آن بود که سانحه رانندگی به‌عمد به وقوع پیوسته و فرد یا افرادی این زن را زیر گرفته‌اند. 

درحالی‌که فرضیه قتل در این پرونده مطرح شده بود، مأموران پی بردند مجید از زمان اعلام گزارش اولیه به پلیس ناپدید شده و دیگر سراغی از مادرش نگرفته است. این موضوع سبب ظن کارآگاهان به پسر جوان شد و آنها درباره رابطه او با مادرش بیشتر تحقیق کردند و با توجه به گفته‌های اطرافیان و آشنایان مقتول پی بردند این زن و فرزندش با هم اختلافاتی داشتند و بارها دعوا کرده بودند. 

به‌این‌ترتیب سرنخ دیگری علیه مجید در پرونده ثبت شد و مأموران بعد از اندکی جست‌وجو توانستند این جوان را پیدا و بازداشت کنند. مجید که ابتدا ادعا می‌کرد از ماجرای مرگ مادرش بی‌اطلاع است، وقتی فهمید پلیس به عمدی‌بودن تصادف پی برده و به اختلافات او با مادرش آگاه است، به‌ناچار لب به اعتراف گشود و ماجرای قتل را به‌ طور کامل توضیح داد. 

متهم گفت: من با مادرم بر سر مسائل مالی اختلاف داشتم. او با اینکه پول داشت، اما هیچ‌چیزی به من نمی‌داد و ما همیشه بر سر این موضوع با هم در کشمکش بودیم تا اینکه وقتی موضوع را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم و گفتم قصد دارم مادرم را به قتل برسانم او قبول کرد به من کمک کند.  مجید در ادامه اعترافاتش گفت: روز حادثه من و همدستم به اسم نادر سوار خودرو در کمین نشستیم تا اینکه مادرم برای خرید از خانه بیرون رفت. سپس با خودرو او را تعقیب کردیم و در فرصتی مناسب که خیابان خلوت بود، نادر با ماشین محکم به او کوبید و به‌سرعت فرار کردیم. بعد از آن برای اینکه کسی به من شک نکند، به اداره آگاهی رفتم و گفتم مادرم گم شده است.  کارآگاهان در گام بعدی برای دستگیری نادر دست‌به‌کار شدند، اما ردپایی از او وجود نداشت. به همین دلیل تحقیقات را گسترش دادند تا اینکه فهمیدند نادر خلافکاری حرفه‌ای است که نه‌تنها در این قتل دست داشته، بلکه چند فقره سرقت مسلحانه نیز انجام داده است. به‌این‌ترتیب اطلاعات جامعی درباره متهم فراری به دست آمد و او عاقبت در عملیاتی ویژه به دام افتاد. 

نادر وقتی فهمید همدستش همه‌چیز را برای پلیس تعریف کرده، راهی جز بیان واقعیت پیش‌روی خود ندید و به آدم‌کشی اقرار کرد. او گفت: مجید با مادرش اختلاف داشت و می‌خواست او را از بین ببرد. به همین دلیل به من پیشنهاد داد تا در ازای دریافت مبلغی این کار را برایش انجام دهم، من هم قبول کردم و آن زن را با ماشین کشتم. بعد از آن فراری شدم و سعی می‌کردم ردی از خودم به‌جا نگذارم. در این مدت هم چند فقره سرقت انجام داده‌ام. 

دو متهم در ادامه تحقیقات صحنه جرم را نیز بازسازی کردند و با صدور قرار قانونی راهی زندان شدند تا تحقیقات قضائی در این رابطه کامل شود.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.