آیا ترامپ می تواند امپراتوری آمریکا را به زیر بکشد؟
دونالد ترامپ بیش از هر رئیس جمهور دیگری در تاریخ مدرن آمریکا به مثابه یک گوی ویرانگر اجتماعی، سیاسی تمام عیار عمل کرده و با بازی کردن با جریانات بیگانه هراسی و نژادپرستی در جامعه آمریکا و تنزل دادن سطح گفتمان سیاسی آن، عامدانه به کشمکش ها دامن زده است. این واقعیت به طور گسترده ای مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است اما حملات ترامپ به کلیت حضور و تعهدات نظامی آمریکا در سطح جهانی بسیار کمتر محل توجه بوده است.
او هم به طور عمومی و هم در جلسات خصوصی با دستیارانش، از مجموعه جنگ های دائمی که پنتاگون سال هاست در سطح «خاورمیانه بزرگ تر» و آفریقا به پیش برده و نیز از استقرار نیروها و تعهدات نظامی آمریکا نسبت به کره جنوبی و ناتو به تندی اعتراض کرده است. این امر به کشمکش بی سابقه ای بین یک رئیس جمهور حاضر در کاخ سفید و حاکمیت امنیت ملی بر سر امپراتوری نظامی جهانی آمریکا انجامیده که از اوایل دوران جنگ سرد، مسئله ای واجب الاحترام در سیاست های آمریکا به شمار می آمده است.
و اکنون باب وودوارد در کتاب خود «هراس: ترامپ در کاخ سفید» ریزه کاری هایی جدید و بسیار خواندنی را درباره این کشمکش به دست می دهد.
ترامپ با تعهدی روشن نسبت به خاتمه دادن به مداخلات نظامی آمریکا پا به کاخ سفید گذاشته است؛ تعهدی مبتنی بر یک جهان بینی خاص که در آن جنگ هایی که با هدف دست یافتن سلطه نظامی انجام می شوند هیچ جایی ندارند. او در آخرین سخنرانی «تور پیروزی» خود در دسامبر 2016 وعده داد: «ما تلاش برای سرنگون کردن رژیم های خارجی را که هیچ چیز درباره آنها نمی دانیم، که نباید دخالتی در آن داشته باشیم متوقف خواهیم کرد.» وی گفت که او به جای سرمایه گذاری در جنگ ها، روی بازسازی زیرساخت های ویران آمریکا سرمایه گذاری خواهد کرد.
ترامپ در جلسه ای با تیم امنیت ملی خود در تابستان 2017 که جیمز متیس وزیر دفاع در آن اتخاذ تمهیدات نظامی جدیدی را علیه گروه های وابسته به داعش در شمال آفریقا توصیه می کرد، یاس و سرخوردگی خود را از این جنگ های بی پایان ابراز کرد و بر اساس آنچه که واشنگتن پست گزارش کرده گفت: «شماها از من می خواهید به همه جا سرباز بفرستم. چه توجیهی برای این کار وجود دارد؟»
متیس جواب داد: «قربان، ما این کار را برای جلوگیری از انفجار یک بمب در میدان تایمز انجام می دهیم» که ترامپ در جواب با خشم به او پرخاش کرده که همین استدلال را عملا هر کشور دیگری که روی زمین وجود دارد نیز می تواند مطرح کند.
بر اساس گزارش واشنگتن پست ترامپ حتی قدرت متوقف کردن موقتی حملات پهبادی را به سفرای خود داده که موجب رعب و دلهره بیشتری در پنتاگون شده است.
تیم امنیت ملی ترامپ از به پرسش گرفتن دخالت های نظامی آمریکا و به کارگیری سربازان بیشتر از سوی ترامپ چنان گوش به زنگ شدند که احساس کردند برای تغییر دادن نظر او کاری باید کرد. متیس پیشنهاد کرد ترامپ را از کاخ سفید با «تانک» به پنتاگون که فرماندهان ستاد مشترک جلساتشان را در آنجا برگزار می کنند ببرند، به امید آنکه استدلالاتشان بیشتر کارگر افتد.
بیستم جولای 2017 در همین مکان بود که متیس، رکس تیلرسون وزیر امور خارجه وقت و دیگر مقامات ارشد کوشیدند اهمیت حیاتی حفظ تعهدات و به کارگیری های نظامی موجود آمریکا در سطح جهان را به ترامپ بقبولانند. بر اساس روایت وودوارد از این جلسه، متیس از شعارهای استاندارد دولت های بوش و اوباما درباره جهانی گرایی استفاده کرد. او اصرار ورزید که «نظم دمکراتیک بین المللی مبتنی بر قواعد» - اصطلاحی که برای توصیف ساختار جهانی ارتش و قدرت نظامی آمریکا به کار می رفت- امنیت و رفاه به همراه آورده است. تیلرسون با نادیده گرفتن چندین دهه جنگ های بی ثبات کننده آمریکا در جنوب شرق آسیا و خاورمیانه گفت: «این همان سازوکاری است که مدت 70 سال است صلح را حفظ کرده است.»
بر اساس روایت وودزوارد ترامپ چیزی نگفت، اما فقط سرش را به علامت عدم موافقت تکان داد. او در نهایت بحث را به سمت موضوعی دیگر که به طور خاصی مایه آزار و اذیت اوست هدایت کرد: روابط نظامی و اقتصادی آمریکا با کره جنوبی. ترامپ اظهار کرد: «ما درهر سال سه و نیم میلیارد دلار صرف حضور سربازانمان درکره جنوبی می کنیم. من نمی دانم چرا آنها آنجایند...بیایید همه آنها را برگردانیم به خانه!»
در اینجا رینس پریبوس رئیس ستاد وقت ترامپ دریافت که تلاش تیم امنیت ملی برای به کنترل درآوردن مخالفت های ترامپ با جنگ های آنها و به کارگیری امکانات نظامی از سوی آنها به تمام معنا ناکام مانده و خواستار ختم جلسه شد.
آنطور که روایت وودزوارد نشان می دهد در سپتامبر 2017 حتی درحالی که ترامپ در توئیت های خود کره شمالی را تهدید به نابودی می کرد، به طور خصوصی با یادآوری مسئله حضور سربازان آمریکایی درکره جنوبی به دستیارانش، مکررا تصمیم خود را برای بازگرداندن آنها ابراز می کرد.
این شکوه و شکایت های ترامپ، ژنرال مک مستر مشاورامنیتی وقت او را تشویق کرد تا خواستار برگزاری جلسه شورای امنیت ملی درباره این مسئله در 19 ژانویه شود. در این جلسه ترامپ دوباره پرسید: «ما با حفظ چنین حضور نظامی عظیمی در شبه جزیره کره چه می کنیم؟» و این سئوال را به مسئله بزرگ تر جاسوسی های ایالات متحده برای وزارت دفاع و دیگر کشورها درآسیا، خاورمیانه و ناتو ربط داد.
متیس حضور سربازان آمریکایی در کره جنوبی را یک ابزار چانه زنی امنیتی بزرگ توصیف کرد و گفت: «سربازانی که در خطوط مقدم به کار گرفته شده اند کم هزینه ترین روش های ممکن را برای دستیابی ما به اهداف امنیتی خودمان فراهم می کنند. و خارج کردن آنها متحدانمان را به این سمت سوق می دهد تا تمام اعتماد و اطمینانشان را از ما سلب کنند.» رئیس ستاد مشترک ارتش ژنرال جوزف دانفورد گفت که کره جنوبی 800 میلیون دلار از مجموع دو میلیارد دلاری را که آمریکا سالانه هزینه می کند به ما مسترد کرده از این رو در چیزی که به هر روی در راستای منافع خود آمریکاست کمک مالی خود را می کند.»
اما چنین اظهاراتی هیچ تاثیری بر ترامپ نداشت، چرا که او برای نگه داشتن سربازان درخارج از کشور در حالی که خود آمریکا وضعیت خوبی ندارد هیچ ارزشی قائل نیست. ترامپ در پایان این جلسه گفت: «ما 7 تریلیون دلار درخاورمیانه هزینه کرده ایم. در حالی حتی یک تریلیون دلار هم نمی توانیم برای زیرساخت های داخلی مان هزینه کنیم.»
باور ترامپ به اینکه سربازان آمریکایی باید از کره جنوبی خارج شوند، با تحولات سیاسی- دیپلماتیک غیرمنتظره در کره شمالی و جنوبی در اوایل سال 2018 تقویت شد. ترامپ به شکل مثبتی به پیشنهاد برگزاری یک نشست با کیم جونگ اون به کره شمالی پاسخ داد و آمادگی خود را با مذاکره با کیم بر سر توافقی که هم به خلع سلاح هسته ای کره شمالی منجر شود و هم صلح را به شبه جزیره کره بازگرداند، ابراز داشت. ترامپ پیش از برگزاری نشست سنگاپور با کیم به پنتاگون دستور داد گزینه های خارج کردن سربازان آمریکایی حاضر درکره جنوبی را تهیه کند. این فکر از سوی رسانه های خبری و اکثر نخبگان امنیت ملی به کلی غیرقابل قبول تلقی شد، اما متخصصان نظامی و اطلاعاتی در کره مدت هاست که خوب می دانند که به وجود سربازان آمریکایی نیازی نیست؛ نه برای بازدارندگی کره شمالی و نه دفاع در برابر حمله ای در سطح منطقه غیرنظامی اعلام شده بین دو کره.
بخشی از تمایل ترامپ به پیش بردن دیپلماسی شخصی اش با کیم و تصمیم او به خاتمه دادن یا کاهش جدی استقرار سربازان آمریکایی در کره جنوبی، بی شک برخاسته از شخصیت اوست که در صورت عدم باورمندی وی به ایدئولوژی امنیت ملی که نسل هاست بر نخبگان واشنگتن سیطره داشته نیز چنین چیزی اتفاق نمی افتاد.
جنگ ها در سوریه و افغانستان
ترامپ با ناشکیبایی به دنبال خاتمه دادن هر سه جنگ بزرگی است که از باراک اوباما به ارث برده است: افغانستان و جنگ ها علیه داعش درعراق و سوریه. وودوارد می نویسد که ترامپ چگونه در جولای 2017 در راه بازگشت از تعطیلات آخر هفته برای بازی گلف، برای مک مستر، پورتر، ایوانکا ترامپ و جارد کوشنر سخنرانی کرده و گفته که چقدر از این جنگ ها خسته شده است. او به آنها گفته بود: «ما حتما باید اعلام پیروزی کنیم، به جنگ ها خاتمه دهیم و سربازانمان را به خانه بازگردانیم» و در این کار - احتمالا ناخودآگاه- همان تاکتیک سیاسی را تکرار کرده که جرج آیکن سناتور ورمونت در سال 1966 در مورد خاتمه جنگ آمریکا در ویتنام به کار گرفته بود.
حتی بعد از بمباران های به شدت ویرانگر آمریکا- ناتو که گروه داعش را مجبور به ترک پایتخت خود در شهر رقه سوریه در اکتبر 2017 کرد، تیم امنیت ملی ترامپ اصرار کرد که سربازان آمریکایی برای مدتی نامعلوم در سوریه حفظ شوند. در جلسه ای که در اواسط نوامبر برای خبرنگاران در پنتاگون برگزار شد، متیس اعلام کرد که جلوگیری از بازگشت داعش دیگر «یک هدف دراز مدت» برای ارتش آمریکا نیست و اینکه نیروهای آمریکایی برای کمک به تثبیت شرایط برای یافتن راه حلی دیپلماتیک در سوریه باقی خواهند ماند. متیس گفت: «ما نمی خواهیم قبل از به نتیجه رسیدن مذاکرات ژنو از سوریه خارج شویم.»
اما متیس و تیلرسون نتوانسته بودند نظر ترامپ را درباره سوریه عوض کنند. در اوایل آوریل 2018 پنتاگون جزوه ای را به ترامپ داد که تقریبا تماما بر گزینه های مختلف باقی ماندن در سوریه تمرکز داشت و عقب نشینی از این کشور را آشکارا گزینه ای غیرقابل قبول اعلام می کرد. در نشستی پر تنش متیس و دانفورد رئیس ستاد مشترک هشدار دادند که خروج کامل از سوریه، به ایران و روسیه اجازه خواهد داد تا خلا به وجود آمده را پر کنند؛ گویی که ترامپ اصولا با این فرض آنان موافق است که از چنین نتیجه ای باید به هر قیمتی که شده پرهیز کرد. اما بر اساس گزارش سی ان ان از یک منبع در پنتاگون، ترامپ به آنها گفت که او می خواهد سربازان آمریکایی جنگ با داعش را ظرف شش ماه به نتیجه برسانند. و زمانی که متیس و دیگر مقامات هشدار دادند که این جدول زمانی خیلی کوتاه است «ترامپ با گفتن اینکه تیم او این کار را انجام می دهند به او پاسخ داد.»
چند روز بعد ترامپ علنا اعلام کرد «ما از سوریه خارج می شویم خیلی زود. اجازه دهید اکنون دیگران مسئولیت این کار را برعهده بگیرند. ما خیلی زود از سوریه خارج می شویم.»
اما جان بولتون بعد از ورود خود در مقام مشاور امنیت ملی به کاخ سفید در ماه آوریل، ترامپ را قانع کرد تا سوریه را - دست کم برای مدتی - به عنوان بستری برای رویارویی دولت آمریکا علیه ایران ببیند. بولتون این هفته اعلام کرد که سربازان آمریکایی تا وقتی که سربازان ایرانی در خارج از مرزهای این کشور عمل می کنند از سوریه خارج نمی شود. اما متیس با گفتن این حرف که سربازان آمریکایی برای شکست دادن داعش در سوریه باقی می ماند و این تعهدی است که «پایان مشخصی ندارد» در تضاد با بولتون سخن گفت.
ترامپ سال ها پیش از انتخابش به سمت ریاست جمهوری خواستار خاتمه یافتن جنگ در افغانستان شده و مشتاق خروج سربازان آمریکایی از آنجا بود. وودوارد فاش می کند که ژنرال بازنشسته کیت کلوگ از ایده خروج سربازان آمریکایی حمایت کرده است. وقتی شورای امنیت ملی در جولای 2017 برای بحث پیرامون افغانستان تشکیل جلسه داد، ترامپ سخنان اولیه مک مستر را قطع کرد و توضیح داد که چرا این جنگ «یک مصیبت» بوده: «سربازان شبحی» که وجود خارجی ندارند در ارتش افغانستان برای ضربه زدن به ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفته اند، در حالی که رهبران فاسد افغان برای پول درآوردن از قِبل جنگ و همکاری آمریکا، ما را می دوشیده اند. وقتی تیلرسون تلاش کرد افغانستان را در یک «بستر منطقه ای» قرار دهد، ترامپ پاسخ داد: «اما با چند تا جنازه دیگر؟ چقدر دست و پای از دست رفته دیگر؟ ما چقدر دیگر قرار است در آنجا بمانیم؟»
با این حال پنتاگون و مک مستر روی اعلام طرحی برای افزایش حضور نظامی آمریکا در افغانستان فشار آوردند. بنا به روایت وودوارد در کتاب خود، در نشستی پر تنش در اواسط آگوست در مورد افغانستان، مک مستر به ترامپ گفت که هیچ گزینه دیگری جز ادامه دادن جنگ با افزودن 4 هزار سرباز دیگر وجود ندارد. دلیل آن؟ جلوگیری از استفاده داعش یا القاعده از خاک افغانستان جهت انجام حملات تروریستی در آمریکا یا اروپا ضرورت دارد.
ترامپ با خشم جواب داد که این ژنرال ها بوده اند که «این بلبشو را مهندسی کرده اند» و اینکه آنها بوده اند که با درخواست از او برای افزودن شمار سربازان برای انجام «کاری که به آن باور ندارم»، «این وضعیت را وخیم تر کرده اند.» سپس ترامپ دست به سینه نشست و اعلام کرد: «من می خواهم از افغانستان خارج شویم. آن وقت شما درجواب من می گویید که بیشتر در آن فرو برویم.»
متیس این استدلال را به این امید که سرانجام در ترامپ موثربیفتد در قالب الفاظی دیگر بیان کرد. او هشدار داد که که دیدیم وقتی اوباما سربازان را پیش از موقع از افغانستان خارج کرد چه اتفاقی برای او افتاد، حال اگر ترامپ با راهبرد جدید پیشنهادی پنتاگون همراه نشود، همین اتفاق برای او نیز رخ خواهد داد.
ترامپ گفت: «من هنوز فکر می کنم که ما درباره جنگ اشتباه می کنیم. این جنگ هیچ چیزی برایمان نداشته است.» اما با متیس همراهی و اعلام کرد علیرغم چیزی که «غرایزش» به او حکم می کند، متقاعد شده که افزایش 4 هزار نفری تعداد سربازان را تصویب کند.
او از ترس اینکه مسئولیت پیامدهای آتی احتمالی شکست در یک جنگ متوجه او شود این کار را انجام داده؛ ترسی که لیندون جانسون را واداشت تا از مقاومت شدید خود در مقابل مداخله تمام عیار آمریکا در ویتنام در میانه سال 1965 دست بردارد و باراک اوباما را واداشت تا با افزایش شدید حضور نظامی در افغانستان که در جلسات کاخ سفید علیه آن سخن گفته بود، موافقت کند.
ترامپ راهبرد جدیدی را اعلام کرد که عامدانه هیچ جدول زمانی برای خروج نیروها برای آن در نظر گرفته نشده - همچنان که در راهبرد اعلام شده اوباما نیز لحاظ نشده بود - و هیچ ممنوعیتی در استفاده فرماندهان از پهبادها و حملات هوایی متعارف در آن قید نشده است. اما از آن زمان تاکنون تمام گزارش ها تایید کننده واگذار کردن این جنگ به طالبان است و با توجه به اینکه شواهد این شکست، فشارهای سیاسی جدیدی را بر دولت او وارد خواهد کرد، ترامپ قطعا مجبور به بازنگری در این سیاست خواهد شد.
جهان بینی اقتصادی ترامپ که برخی او را پیرو مکتب سوداگری می نامند، مخاطرات اقتصادی را متوجه ایالات متحده می کند. با توجه به شکست های شخصی و سیاسی جدی و متعدد ترامپ – از جمله اتخاذ سیاست تغییر رژیم در ایران از سوی او که بولتون و شلدون آلسون کمک کننده مالی کارزار صهیونیست های افراطی به او قبولانده اند- امکان دارد درنهایت وی دست از مقاومت دربرابر جنگ های همیشگی متعدد آمریکا بردارد.
اما رویکرد غیرعرفی ترامپ تا همین جا بیشتر از هر رئیس جمهور پیشین دیگری، برای به چالش کشیدن منطق اساسی امپراتوری نظامی آمریکا به او جرات داده است. سال های پایانی دولت او قطعا شاهد کشمکش های بیشتر او با کسانی که زمام این امپراتوری را در دست دارند، بر سر موضوعاتی که مکررا مخالفت خود را با آنها اعلام کرده خواهد بود.
نویسنده: گارت پورتر (Gareth Porter) روزنامه نگار تحقیقی مستقل، مورخ و نویسنده
منبع: yon.ir/zIu2R
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر