سرایدار باغ: چرا من نباید ماشین لوکس داشته باشم
قاسم پس از دستگیری گفت: مدتی قبل بهطور غیرمجاز وارد ایران شدم و دنبال کار میگشتم که یکی از هموطنانم مرا برای سرایداری به مالک باغویلایی در اطراف شهر معرفی کرد، او هم وقتی شنید که من دستمزد کمتری میخواهم قبول کرد و کلید باغش را به من داد.
هنوز یک هفته از استخدامم در باغویلا نگذشته بود که صاحب باغ با اعضای خانوادهاش به آنجا آمدند، وقتی خودروی گرانقیمت او را دیدم با خودم گفتم چرا من نباید یک خودروی باکلاس سوار شوم. در همین افکار بودم که متوجه شدم صاحب باغ خیلی پولدار است و حتی دخترش هم یک خودروی شاسیبلند خارجی دارد.وسوسه شدم تا به طریقی از او اخاذی کنم.
وی ادامه داد: آن شب تا صبح خوابم نبرد. در نهایت تصمیم گرفتم تا با فیلمبرداری از خانواده صاحب ویلا و تهدید او مبالغی را اخاذی کنم. به همین منظور دو دوربین کوچک که به دوربینهای جاسوسی معروف هستند تهیه کردم، اما کلید ساختمان ویلا را نداشتم. چند روز بعد صاحب باغ ویلا کلید ساختمان را به من داد و گفت خانواده یکی از دوستانش به اینجا میآیند و من باید از آنها پذیرایی کنم. من هم بلافاصله یک کلید یدک ساختم و پس از رفتن میهمانهای صاحب باغ وارد ساختمان شدم و دوربینها را در مکانهای مختلف جاسازی کردم. حدود یک ماه بعد و به خاطر اینکه در صورت دستگیری مدرکی بهجا نگذارم تعدادی از فیلمها را نزد یکی از بستگانم به افغانستان ارسال کردم، اما قبل از آنکه بتوانم نقشه اخاذی را پیاده کنم صاحب باغ ویلا متوجه یکی از دوربینها شد و روز بعد هم پلیس من را دستگیر کرد.
وی در پایان گفت: من قصد انتشار فیلمها را نداشتم! فقط میخواستم به اندازه پول یک خودرو از او اخاذی کنم، اما حالا نهتنها پولی به دست نیاوردم حتی کارم را هم از دست دادم. دیگر هیچکس به من اعتماد نمیکند و از آن گذشته نمیدانم چه مجازاتی در انتظارم است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر