آژیر قرمز برای تئاتر ایران؟!
عصر هفدهم شهریورماه نشستی در سالن کنفرانس تئاتر شهر با عنوان «از تئاتر دولتی تا سازمان تئاتر» به همت کانون کارگردانان خانه تئاتر برگزار شد که در آن رضا حداد، آروند دشت آرای و شکرخدا گودرزی در کنار اصغر دشتی به اظهارنظر درباره وضعیت فعلی تئاتر و انچه با موضوع نشست مربوط بود، پرداختند.
در این برنامه شهرام گیل آبادی ـ مدیرعامل جدید خانه تئاتر ـ و نیز تعداد اندکی از اهالی تئاتر همچون محسن حسینی، محمد ساربان و هادی عامل حضور داشتند و مباحثی درباره وضعیت تئاتر امروز ایران، بررسی لزوم برپایی تشکیلاتی مثل سازمان تئاتر برای بهبود وضعیت و همچنین خانه تئاتر مطرح شد. در این میان یکی از مواردی که بیشتر حاضران بر آن اتفاق نظر داشتند، نبود وحدت میان اعضای خانه تئاتر به عنوان یک صنف بود.
در بخشی از این نشست رضا حداد یکی از بزرگترین مشکلات تئاتر را تجاری شدن آن دانست و گفت: وقتی به کالایی برای فروش فکر کنیم، تفکر و اندیشه از آن بیرون میرود و تئاتر هم الان چنین وضعیتی پیدا کرده است.
دشتآرای: تئاتر ایران در حال تبدیل شدن به تئاتر لوکس است
همچنین آروند دشتآرای در سخنانی بیان کرد: تئاتر ایران مسیری را شروع کرده که فراز و نشیبهای خودش را دارد چون بدون بسترسازی لازم که وظیفه دولت بوده و انجام نشده، فقط به سالنهای خصوصی مجوز داده شده و به لحاظ آموزشی و ثبت سختافزاری کاری صورت نگرفته است؛ بنابراین یک دوران گذار در تئاتر ایران ایجاد شده که هم نکات مثبت دارد و هم نکات منفی، اما این مسیر به گونهای است که تئاتر در حال از دست دادن ویژگیهای جدی خود و در حال تبدیل شدن به یک تئاتر لوکس است.
این کارگردان که اخیرا دورهای تخصصی برای آموزش تهیهکندگی در تئاتر را برپا کرده است، ادامه داد: وقتی کارگردانها تهیهکننده میشوند مشکلی که به وجود میآید این است که صاحب تفکر و تعمق از بین میرود. دولت باید موازی با دادن مجوز به سالنهای خصوصی، آموزش چگونگی اداره این سالنها، چاپ کتابهای مرجع، توسعه تئاتر در شهرستانها و تقسیم جمعیتی و منطقهای را هم در نظر میگرفت اما هیچ نگاه علمی و کارشناسی شده در این زمینه وجود نداشت و توسعهای که در تئاتر تهران به وجود آمده در شهرستان نیست در حالی که وظیفه دولت ایجاد زیرساخت و توسعه است.
وی افزود: ما در اصلاح شکل تولید تئاتر کاری نکردیم که این مسئله هم بخاطر نبود سیاستگذاری کلان از طرف دولت بوده و هم اینکه صنف در این میان کاری نکرده است.
دشت آرای در بخشی دیگر به تجربه همکاری خود در جشنواره تئاتر فجر سال گذشته اشاره کرد و افزود: من تجربه کار در این بخش را دارم و متوجه شدم که این سیستم اجازه هیچ خلاقیتی را نمیدهد و این وضع در خانه تئاتر هم وجود دارد.
او با تاکید براینکه «تئاتر امروز ایران هم از دولت و هم از صنف جلو افتاده است» و نیز با بیان اینکه «خانه تئاتر، ما هستیم و خوب است از همین ساختمان جدید شروع کنیم و تحولاتی را در آن به وجود آوریم» گفت: هشت سال قبل طرحی را (برای دوره آموزشی تهیهکنندگی تخصصی تئاتر) به مرکز هنرهای نمایشی ارائه دادم که به نتیجه نرسید. چهار سال قبل هم آن را پیگیری کردم و یک مدیر تشخیص داد چنین طرحی اجرا نشود، اما خانه تئاتر و تئاتریها هیچ واکنشی به همین دوره آموزشی تهیه کنندگی تخصصی در تئاتر نشان ندادند، در حالی که این دوره یکی از راههای برون رفت از مشکلات است. الان در جریان تئاتر بِفروش ما گروههایی وجود دارند که خلاف جریان رسمی کار میکنند مثل حمید پورآذری که با کودکان کار میکند، اما چرا خانه تئاتر از آنها حمایت نمیکند؟ چرا مرکز هنرهای نمایشی حمایت نمیکند؟ در صورتی که اگر حمایت لازم صورت گیرد و اینها رشد کنند آن وقت چه اشکالی دارد تئاتر بفروش هم در کنارش وجود داشته باشد؟
گودرزی: بودجه تئاتر شوخی است
در بخش دیگری از این نشست این سوال مطرح شد که اگر اداره کل هنرهای نمایشی به سازمان تبدیل میشد یا صنف به موقع وارد عمل میشد چه وضعیتی به وجود میآمد.
در اینباره شکرخدا گودرزی اظهار کرد: در شرایط فعلی، تئاتر شهرستان به تئاتر جُنگ و تئاتر تهران به تئاتر آتراکسیون تبدیل شده و اتفاقی که در شکل تجاری تئاتر رخ داده فاقد دغدغهمندی است.
او در ادامه به نوعی از وضعیت دولت بخاطر کمبود بودجه دفاع و تاکید کرد که بودجه کمی به فرهنگ اختصاص داده میشود.
این کارگردان و بازیگر گفت: راه برون رفت از وضعیت فعلی این است که صنف هرچند دیر، اما با این حال باید وارد ماجرا شود تا این بحران حل شود. البته اشکالی هم ندارد اگر سازمان تئاتر تشکیل شود؛ سازمانی که هم بودجه مشخص داشته باشد و هم بر آن نظارت شود. اما در حال حاضر اوضاع به گونه ای است که نه تنها دولت حمایت نمیکند بلکه فقط مجوز سالنهای خصوصی را می دهد و گروههای اجرایی باید رقمهایی به سالنها بدهند تا آنها هم آن را به عنوان اجارهبها پرداخت کنند. بنابراین با توجه به اینکه همه چیز ما به صورت قِناس رشد کرده باید این ماجرا در یک جایی جراحی شود.
گودرزی خاطرنشان کرد: این وضعیت خطرناکترین وضعیت تئاتر است، به طوری که در شهرستانها که حتما خیلی از ما برای داوری رفتهایم ابتدا این سوال مطرح است که چه کسانی داور هستند تا برای پسند آنها کار تولید کنند و این بسیار باعث تاسف است. ضمن اینکه نمیدانیم استمرار اجرا در شهرستانها کجا رفته و فرمانداریها و دیگر دستگاههای مسئول چقدر برای تئاتر بودجه میگذارند چون بودجهای که برای تئاتر در نظر گرفته میشود یک شوخی است.
حداد: آژیر قرمز به صدا درآمده است
در این باره رضا حداد هم با اشاره به بودجههایی که در اتحادیه اروپا و نیز برخی کشورهای اروپایی به حوزه فرهنگ اختصاص داده میشود که بسیار بیشتر از بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران است، گفت: در تئاتر ایران آژیر قرمز به صدا درآمده و این تئاتر رو به مرگ است، به همین دلیل ما امروز اینجا هستیم.
این کارگردان تئاتر با تاکید براینکه «ما کارکردانها به هر حال دنبال پول هستیم تا اثر خود را اجرا کنیم» ادامه داد: جدا از رقم بودجه و اینکه حتی زیاد اختصاص پیدا کند یا کم، نکته مهم این است که ببینیم چه کسی باید متولی باشد! آیا یک سازمان تئاتر با همین تفکر باید متولی تئاتر شود؟ آیا باید اختیار امور را به صنف بدهیم؟ یا به شورای عالی تئاتر؟ معلوم نیست هنوز چه ساختاری میتواند این جریان را مدیریت کند در حالی که ما هم تماشاگر عام را از دست دادهایم، چون پول ندارند و هم تماشاگر خاص تئاتر را. به جای آن یک تماشاگر سومی پیدا کردهایم که علاوه بر حضور در سالن تئاتر به سالن کنسرت هم می رود و بلیت 120 هزار تومانی خریداری میکند. این تماشاگر قابل اندیشیدن نیست و فقط آمده که خوش بگذراند.
حداد اضافه کرد: در حال حاضر صنف یک بخشنامهای که قابلیت اجرایی داشته باشد هم ندارد و وظیفهاش این است که به دولت بفهماند، این بودجه مثل همه دنیا باید در اختیار تئاتر برای تولید قرار گیرد نه سازمان تئاتر، پس اگر یک سازمان با یک بدنه دولتی هزینهدار ایجاد شود مشکل ما بیشتر میشود مگر اینکه یک سازمان تئاتری به وجود آید که با کمترین و متخصصترین افراد بودجهاش را برای تولید تئاتر صرف کند.
در ادامه آروند دشت آرای در پاسخ به اینکه آیا آمار ارائه شده از تعداد اجراهای هر شب در تهران که به حدود ۱۲۰ اجرا می رسد خوب است یا بد؟ گفت: این یک اتفاق فوقالعاده است و حتی میتوان گفت، کم است چون تهران ۱۵ میلیون نفر جمعیت دارد.
او افزود: براین اساس میتوان گفت، اتفاق خیلی مهمی در تئاتر ایران رخ داده که تعداد بیشتری تئاتر را تماشا می کنند و از بعضی تئاترها، اقبال صورت گرفته است. در این سالها اتفاقات درخشانی در تئاتر خ داده و خیلی گروهها تن به آنچه پیشآمده ندادند به طوری که یک سال با بازیگران ناشناخته تمرین کردند و فرآیند تولید را تغییر دادند.
وی در بخشی دیگر از صحبتهای خود اظهار کرد: ما تئاتریها هستیم که این تئاترها را تولید میکنیم و ما تئاتریها هستیم که در فضای مجازی به هر رفتار خارقالعاده و زنندهای دستاویزی میکنیم تا تماشاگر جذب کنیم. مثلا یکسری شغل جدید ایجاد کردهایم مثل فیلمبرداری از تماشاچی پس از پایان اجرا، یک روابط عمومی برای پشت صحنه، یک روابط عمومی برای اینستاگرام و ....اینها همه اتفاقات جدید و عجیب این روزهاست.
دشتآرای با تاکید بر اهمیت توجه به مخاطب گفت: اساساً پیش از این برای ما اهمیتی نداشت چه کسانی تماشاگر تئاترهای ما است و هیچ رسیدگی به مخاطب نداشتیم. حالا امروز هم بیشترین بار را روی تماشاچی تئاتر گذاشتهایم و پول بیشتر از او گرفته میشود.
او یاداور شد: در حال حاضر حدود ۷۰ درصد تهرانیها هنوز تئاتر تماشا نمیکنند و این یک پتانسیل عظیم است اما آیا مدیریت فرهنگی ما برنامهریزی خاصی برای این مسئله داشته؟ آیا بانک اطلاعات ایجاد شده است؟ آیا روی شیوههای اطلاعرسانی و برنامهریزی برای کمپانی و برندینگ کار کردهایم؟
در ادامه شکرخدا گودرزی به ارتباطی که میان دولت و خانه تئاتر به عنوان صنف در سالهای گذشته وجود داشته اشاره کرد و گفت: در زمان وزارت آقای صالحیامیری بحثی برای واگذاری امور صنفی نهادهای صنفی مطرح شد، اما این اتفاق نیفتاد و نمونه آن را در انتخاب دبیر جشنواره تئاتر فجر و همینطور جشنواره کودک سال گذشته میتوان دید که بدون مشورت با صنف انتخاب شدند، در حالی که جایگاه صنف در این تعامل باید به درستی مشخص شود.
گیلآبادی: سازمان تئاتر چیپ است
در بخش دیگری از این نشست، مدیرعامل خانه تئاتر نسبت به مباحث مطرح شده مورد پرسش قرار گرفت و در پاسخ ابتدا به وضعیت برخی سالنهای خصوصی اشاره و بیان کرد: در بعضی از این سالنها حتی قواعدی برای کالبد سالن وضع نشده و اگر اتفاق ناگواری رخ دهد هر چیزی ممکن است پیش آید. چه کسی باید این قوانین را وضع میکرد که این شکل افسار گسیخته وجود نداشته باشد؟
شهرام گیلآبادی ادامه داد: در تمام این موارد، یک کم کاری اساسی وجود دارد که تمام آنها از نبود چشمانداز برای تئاتر ایران ناشی میشود. ما یک خانواده حدود ۱۵۰ هزار نفری تئاتر داریم ولی بسیار نحیف شده و حتی مرکز هنرهای نمایشی هم تکلیف خودش را نسبت به آن نمیداند، بنابراین به نظرم اول بهتر است ببینیم چه دورنمایی برای تئاتر داریم و بعد بحث کنیم چون هیچ رقمی نداریم که بر اساس آن بخواهیم برنامه ریزی کنیم.
او افزود: واژهای که خیلی میشنویم سازمان تئاتر است و به نظرم این از اساس غلط و چیپ است. آیا این سازمان تئاتر در قیاس با سازمان سینمایی مطرح می شود؟ حتی اگر نسبت به سازمان نظام پزشکی هم باشد باز هم غلط است. البته مرکز هنرهای نمایشی هم نگاهی چیپی به تئاتر دارد و باید به نظرم این شرایط دوباره بازیابی شود چون کنشگری ما دچار مشکل است.
مدیرعامل خانه تئاتر با اشاره به اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کمترین میزان واگذاری را دارد، ادامه داد: به این نکته هم توجه کنید که ما (در خانه تئاتر) هیچ قدرتی نداریم، چون پیوندی نداریم. صنف وقتی قدرت میگیرد که همبستگی ایجاد شود و آن وقت مرکز (هنرهای نمایشی) خودش را در اجبار با تعامل با ما (خانه تئاتر) میبیند چون اقبالِ خودش را در آن میبیند. اگر سفره تئاتر ایران سفره گستردهای باشد دیگر نمیگویم چرا فلانی اجرا دارد و ما نداریم یا چرا فلان کارگردان اینقدر پول صرف کارش میکند. بنابراین ساختمان به ما قدرت نمیدهد حتی اگر یک اتاق کوچک هم داشته باشیم باید برنامه داشته باشیم تا بتوان کارها را پیش برد.
در این نشست موضوعات دیگری هم از سوی برخی حاضران مطرح شد از جمله اینکه تفکر از تئاتر ایران به طور عمدی و از سوی دولت در حال گرفته شدن است. همچنین این نکته مطرح شد که وقتی بودجه خانه تئاتر از دولت تامین میشود و این نهاد صنفی به دولت وابسته است صحبت از صنف، بی معنی است. این نکته هم مطرح شد که نباید دستهبندی در خانه تئاتر وجود داشته باشد و اگر قرار است زمین یا وام به عده ای در خانه تئاتر داده شود باید به همه تعلق گیرد و همه اعضا از یک امتیاز برخوردار باشند.
درپایان رضا حداد پیشنهاد داد: بازگشت به اساسنامه خانه تئاتر برای تشکیل درست صنف اولین گامی است که میتوان برای بهبود این وضعیت برداشت تا صدای درستی از آن بیرون آید و بعد هم باید در خواست صنف از حاکمیت مشخص شود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر