سیر تا پیاز سانسورهای عجیب در تلویزیون!
واژه سانسور در تلویزیون ایران در این سالها آنقدر برای مخاطبان ملموس شده که خیلیها دیگر به آن عادت کردند، سانسور در تلویزیون شکلهای مختلفی دارد، از قرار دادن آباژور در برخی از صحنهها و لباس اضافه کردن به تن بازیگران زن در فیلمها و سریالهای خارجی بگیرید تا کمرنگ کردن آرایش بازیگران زن در مجموعههای ایرانی و انواع و اقسام دیگر راهکارها که شاید خودتان بیشتر دربارهاش بدانید.
اما حالا که بحث سانسور به سوژهای داغ تبدیل شده و در روزهای اخیر زیاد دربارهاش شنیده میشود نکات جدیدی به گوش میرسد که دود از سر هر کسی بلند میکند. طبیعتا تیغ برنده سانسور بیشتر به سمت بازیگران زن در سینما و به خصوص تلویزیون است اما بازیگران مرد و کارگردانها هم به خاطر صحنههایی از فیلمشان که در سینما بدون هیچ مشکلی پخش شده اما در تلویزیون مجبور به حذف سکانسی شدند هم در دایره کسانی قرار میگیرند که صابون سانسور به تنشان مالیده شده است.
نکته جالبتر اینکه در خیلی از موارد اتفاق افتاده تنها بحث پوشش بازیگران زن مطرح نبوده و جزئیاتی که مشکل دربارهشان به عقل جن هم نمیرسد دچار ممیزی شدند.
یک فیلمنامهنویس که در جریان همه جزئیات سانسورها و گیر دادنهای عجیب مدیران تلویزیون بوده و تجربیات زیاد و البته خندهداری هم در این زمینه داشته آغازکننده ماجرای لو دادن این سانسورها بود. در ادامه میتوانید جزئیات این ماجرا و بازیگران و دیگر چهرههایی که از سانسور در تلویزیون پرده برداشتند را بخوانید.
ژوله آغازکننده چالش من و سانسورچی
افشاگری درباره سانسورهای عجیب و غریب و نه معقول که مغایر با قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است اولین بار از سوی امیرمهدی ژوله صورت گرفت.
امیرمهدی ژوله در یک پست اینستاگرامی با هشتگ سانسورچی، نوشت که آن قدر خاطرات بامزه و تلخ از مواجهه با سانسور و ممیزی تو این سالها دارم که دیدم حیفه برای شما تعریف نکنم.
او ادامه داد در سریال های تلویزیونی گریمورها موظفند گوش بازیگران زن را جوری زیر روسری بپوشانند که حتی حجم گوش هم مشخص نباشد.
او در یک پست دیگر هم به ماجرای اسم هادی کاظمی در «شبهای برره» اشاره کرد و نوشت: « اسم شخصیتی که هادی کاظمی توی برره بازی میکرد نظام دوبرره بود.
گویا چون این شخصیت قرار بود پدر شخصیت حسام (دوبرره) که در پاورچین دیده بودیم باشد، مهراب و پیمان این اسم را برایش انتخاب کرده بودند.
چند روز بعد از پخش این قسمت، گفتند اسم این شخصیت دوبرره خالی باشه، دیگر نظام را نگید! از اون به بعد هادی کاظمی دوبرره خالی شد! توهم اینه نه اونی که ایرج ملکی داره...»
واکنشهای تند به ژوله
برخی از رسانههای اصولگرا اما انتقادها و کنایههای ژوله به سانسور در تلویزیون را تاب نیاوردند و شروع به مطلب نوشتن درباره او کردند، البته که ژوله نیز این کنایهها را بیپاسخ نگذاشت و با پستی دیگر جواب همه آتها را داد. او در پستش تاکید کرد که اصلا اعتراضی به حجاب و مخالفتی با محجبه بودن بازیگران نداشته است.
«شبهای برره» رکورددار سانسور در تلویزیون
بعد از چالشی که ژوله راه انداخت، مهراب قاسمخانی فیلمنامهنویس دیگری بود که از سانسورها پرده برداشت و با انتشار چند پست به چند مورد عجیب و غریبی که در سریالها برایش اتفاق افتاده اشاره کرد.
او افشاگری درباره سانسور در تلویزیون را با مطلبی درباره سریال «دزد و پلیس» آغاز کرد و درباره سانسور در این سریال نوشت: «از بین خاطرات متعدد و شیرینم با سانسورچى هاى عزیز، یه خاطره از سریال "دزد و پلیس" تعریف میکنم.»
در ادامه نیز قاسمخانی درباره سانسوری دیگر در سریال «شبهای برره» نوشت و توضیح داد که چگونه استفاده از عکس رضاشاه در این سریال مایه دردسر شده بود.
او همچنین نوشته بود «فکر میکنم شبهاى برره رکورد سانسور در تاریخ تلویزیون رو داشته باشه. میتونم تا آخر سال شبى یه خاطره از سانسور هاى برره بنویسم.»
بهاره رهنما هم بازیگر زن دیگری بود که با انتشار پستی در اینستاگرام درباره سانسورهایی که در موردش در تلویزیون صورت گرفته است، نوشت: «در تمام این بیست و پنج سال مرتب نمای خندیدن من سانسور شد و تذکر دادند طوری بخند که دندان هایت معلوم نباشند ولی من فقط بلدم واقعی بخندم.
لابد دلیل توقیف شدن قسمت «عبدی شو» من و همسرم هم خنده های خانمان برانداز من بوده.»
میترا حجار دیگر چهرهای بود که گرفتار سانسور شد و به این موضوع پرداخت. حجار با انتشار یک ویدئو از خودش شیوه پوشاندن گوشهایش در زیر روسری را نشان داد.
ماجرای سانسور در تلویزیون البته فقط دامن بازیگران زن را نگرفت و در برنامه زنده شبکه دو نیز مهمان مرد برنامه به دلیل بلند بودن موهایش سانسور شد و موهای بلند او را داخل پیراهنش گذاشتند!
اما یک مورد عجیب دیگر در اینباره به سانسور فیلم مصطفی کیایی بر میگردد، کیایی در اینباره نوشت: «به دعوت امیر مهدی ژوله خاطرهای از سانسور دوران کاریم رو اینجا تعریف میکنم. حدود سال هشتاد و سه یه مستند کار کردم برای تلویزیون که توی یک پلان قرار بود در تالاب شادگان اهواز گاومیش ها از آب بیان بیرون دوربین رو از دو زاویه کاشتیم خروج گاومیش ها رو از پشت و جلو اسلو موشن گرفتیم خلاصه در نهایت کار آماده شد و قرار شد از تلوزیون پخش بشه که یه برگه اصلاحیه به من دادن و اولین مورد ممیزی درآوردن پلان خروج گاو میشها از آب اونم از زاویه پشت بود.
دلیل رو پرسیدم گفتن خروج گاومیش از آب اونم از پشت تحریک کننده است. البته از این خاطرات جذاب خیلی زیاد برای من و همکارام وجود داره.»
در بحبوحه بحث درباره سانسورها در تلویزیون ترانه علیدوستی اما با انتشار یک توئیت درباره سانسور سریال اوشین ماجرای جالبی را تعریف کرد.
او روایتی تازه از این ماجرا داشت و نوشت: «من این ماجرای اصلی اوشین رو پارسال که ژاپن بودم سوال کردم، شایعه بود که شغلش چیز دیگهس، ژاپنیها گفتن اوشین اونجا هم نماد نجابت بوده و هیچ ریگی به کفش نداشته. وقتی گفتم تو ایران ما فکر میکردیم اوشین سانسور شده و داستانش عوض شده غش غش خندیدن.»
یک روز بعد از این توئیت اما علیدوستی در توئیت دیگری انتقاد تندی از صدا و سیما کرد و درباره دلیل قهرش با این رسانه نوشت: «عهد کردم هرگز دیگه پام رو نذارم اونجا. و نگذاشتم. در این ۱۸ سال بارها تو مصاحبههام اینو گفتم که تلویزیون نخواهم رفت و از طرف همکارانم و گاهی مردم انتقادهایی هم بود.»
با وجود راه افتادن چالش من و سانسورچی به نظر باید هر روز منتظر افشاگریها و خاطرات جالب دیگری از بقیه نویسندهها، بازیگران و کارگردانها هم بود تا تصمیمات عیجب و غریب صدا و سیما بیشتر برایمان آشکار شود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر