جدیدترین برنامه تلویزیونی «بدون مرز» امشب ساعت ۱۹:۳۰ با اجرای مرتضی غرقی از شبکه ۲ سیما پخش شد. «اسکات بنت» افسر جنگ روانی پنتاگون مهمان این برنامه به سوالات مختلفی پیرامون تاکتیک‌های جنگ روانی آمریکا در کشورهای مختلف، حمایت مالی از تروریسم و نقشه‌های آمریکا برای ضعیف‌کردن قدرت ایران در منطقه پاسخ داده است. در زیر متن کامل این گفتگو منتشر می‌شود:

ابتدا می‌خواهم این سوال را بپرسم که شما به عنوان یک افسر جنگ روانی در پنتاگون کار می­کردید، درسته؟

بله من مأمور جنگ روانی برای عملیات­های اطلاعاتی بودم.

 شما در کدام بخش از پنتاگون کار می‌کردید؟

به طور کلی، هدف از ایجاد جنگ روانی، شکستن روحیه دشمن و غلبه بر آن است که در نهایت یا خود را تسلیم کنند و یا بپذیرند که با ما جنگ نکنند. بنابراین، اساس جنگ روانی بر مبنای این‌گونه مسائل و متقاعد کردن دشمن است. شما با جنگ روانی باید سعی کنید در ذهن و قلب نیروهای مقابل نفوذ کنید تا آن‌ها را متقاعد کنید که سلاح‌های خود را زمین بگذارند و به خاطر منافع خودشان وارد جنگ نشوند. شما باید آن‌ها را متقاعد کنید که اگر با ما وارد جنگ نشوند، زنده خواهید ماند، ازدواج می‌کنند، بچه ­دار می‌شوند و زندگی شادی خواهند داشت. این حرف، تعریف متداول جنگ روانی است. در جنگ روانی باید به ذهن دشمن ورود کرد و الگوی فکری و رفتاری آن‌ها را دریافت نمود تا بتوان آنان را مغلوب خود کرد. البته اکنون در بسیاری از موارد، نهادهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا خواستار پایان یافتن جنگ نیستند بلکه آن‌ها دنبال بهانه می‌گردند تا جنگ­ها ادامه یابند و گسترش پیدا کنند. این مساله، موضوعی بسیار ناامیدکننده است. در واقع مجموعه صنایع نظامی و سودی که صاحبان آن‌ها در جنگ دارند عامل استمرار جنگ­ها است.

به نظر شما جنگ روانی اثرگذاری بیش‌تری دارد یا عملیات میدانی، کدام یک از این­ها مهم­تر هستند؟

همان‌طور که می­دانید، جنگ روانی و عملیات اطلاعاتی، راهی برای پیشبرد یک جنگ، قبل از وقوع آن است. اما جنگ میدانی در واقع با گلوله ­ها، هواپیماها، بمب­ها، زیردریایی­ها، کشتی­ها و ... که در طول زمان دیده­ایم، انجام می­شود که البته گاهی با پیروزی و گاهی با شکست همراه است. آمریکا از نظر تجهیزات نظامی قدرتمند است اما در زمینه جنگ نرم شکست خورده است. اینکه چطور در دیگر کشورها باید نفوذ کرد تا متحد آمریکا شوند، موضوعی است که به  فراموشی سپرده شده است. برای مثال، ما به لیبی رفتیم و این کشور را نابود کردیم، ما به سوریه رفتیم و سوریه را نابود کردیم، ما در نابودی این کشورها و رژیم­هایشان نقش داشتیم اما ضرر این اقدامات بسیار بیشتر از مزایای آن بود. این موضوع من را بسیار ناامید می­کند چرا که ضرورتی به این کارها نبود. ما بسیاری از کشورها را نابود کردیم و مردمشان را کشتیم در حالی که نیازی به این کارها نبود و ما می­توانستیم به شکلی کاملاً متفاوت با این جنگ­ها برخورد کنیم و از طریق جنگ روانی دولت‌های آن‌ها را نابود کنیم.

آیا می­توانید نمونه­ای عملی از یک جنگ روانی که در آن پیروز شده‌ای را بیان کنید؟

بله حتماً. ما در بالکان، یوگسلاوی و جنگ اول عراق وارد عمل شدیم و البته بسیار موفق بودیم. ما توانستیم با جنگ روانی پیروز میدان شویم. اما بعد از ماجرای ۱۱ سپتامبر، همه چیز تغییر کرد. حمله­ ای که به برج­های دوقلو شد، ساختگی و طراحی شده توسط سیا و موساد بود تا آمریکا را به سوی تغییر رژیم ۷ کشور طی ۵ سال سوق دهد. البته کارشناسان زیادی هم این موضوع را اثبات کرده ­اند. ما بسیاری از رژیم­ها را سرنگون کردیم اما در مقابل از دیکتاتوری­های طرفدار آمریکا حمایت می‌کنیم.

 شما معمولاً در عملیات روانی از چه تاکتیکی استفاده می­کنید؟

استفاده از تبلیغات در اینترنت، بیلبورد، روزنامه و هر چیزی که بتواند باعث تبادل ایده­ ها شود، به کار گرفته خواهد شد. در عملیات روانی، از طریق رسانه‌های مجازی وارد می‌شویم، با مخاطبان گفتگو و تبادل افکار کرده و آن‌ها را به سمت اهداف خودمان سوق میدهیم. البته برنامه­های ویدیویی و تصاویر نیز کارکرد بسیار خوبی برای تحت تأثیر قرار دادن افرادی که می­خواهید متقاعدشان کنید، دارد

 آیا این تکنیک­ها مؤثر واقع می‌شوند؟

در صورتی که پیام درست به شخص درست برسد، اثرگذار خواهد بود. این موضوع به این بستگی دارد که می­خواهید به چه چیزی و در کجا برسید، مطمئنا پیام به یک عراقی یا افغانستانی با پیام به یک سوری یا لیبیایی متفاوت است. این کار نیاز به طراحی تبلیغاتی دارد اما متأسفانه بسیاری از این مسائل را نادیده می­گیریم. آمریکا باید به‌جای صرف این پتانسیل‌ها برای جنگ، روشی کاملاً متفاوت را در پیش بگیرد که در انجام آن ناتوان است. این موضوع اصلی­ ترین دلیل ناامیدی من از نظامی­ ها است. ما هرگز از عملیات­های اطلاعاتی و تاکتیک­های متقاعدسازی برای محدود کردن عملیات نظامی استفاده نکردیم بلکه به موازات این عملیات روانی به جنگ نیز ادامه دادیم و سرمایه ­گذاری‌هایی داشتیم که بسیار غیرمنطقی بود.

 شما به عنوان یک افسر جنگ روانی، علیه ایران از چه تاکتیکی استفاده می‌کنید؟

در مورد ایران باید بگویم که این کشور یک نمونه تازه است. هنوز نمی­توانم بگویم که باید از چه ابزاری استفاده شود زیرا ایران دشمن واقعی آمریکا محسوب می­شود. آمریکا ضعیف کردن دولت‌های منطقه، برای تقویت اسرائیل را الزامی می‌داند. ایران یکی از بزرگ‌ترین تهدیدها برای این سیاست است. پس اگر بخواهم روش احتمالی مورد استفاده در مورد این کشور را بگویم، باید اشاره کنم که شاید بهتر باشد از روشی شبیه به جنگ روانی در عراق و تلاش برای تغییر رژیم استفاده کنیم. فکر می‌کنم تلاش برای ارتباط با مردم ایران یکی از بهترین روش­ها برای تصمیم‌گیری مقامات آمریکایی در انتخاب مسیرشان باشد. البته من فکر نمی­کنم که مردم ایران در چنین دامی بیفتند. زیرا مردم ایران با دیگر کشورهای منطقه متفاوت هستند. به نظر من ایرانی­ها عزت‌نفس بالایی داشته و اعتماد زیادی به رهبران سیاسی و دینی خود دارند.

 شما چطور ذهنیت مردم جهان را تغییر می­دهید؟

باید به همه ابعاد زندگی نگاه کرد. به مذهب افراد ، شغل، مکان، حرفه، آموزش، خانواده، ساختار جامعه، ازدواج ، فرزندان و کارهایی که در اوقات فراغت انجام می­دهند، این که کتاب می­خوانند یا موسیقی گوش می­کنند و ... در حقیقت، همه عناصری که آن‌ها را به عنوان یک انسان تعریف می­کند، باید در نظر گرفته شود. شما باید تلاش کنید پیام را به گونه­ای طراحی کنید تا احساسات آن‌ها را برانگیزد و آن‌ها را وادار کند که به یک زندگی بهتر در سایه دستورالعمل­هایی که به آن‌ها داده شده است، فکر کنند.

 در مورد استفاده از رسانه­ های جمعی جدید چطور؟ آیا از توئیتر، واتس آپ و تلگرام، هم استفاده می‌کردید.

بله. این­ها هم ابزارهایی برای تأثیرگذاری روی مخاطبان ما هستند. توئیتر، فیس‌بوک و به طور کلی هر چیزی که بتوان از آن برای پیام‌رسانی و ارتباط استفاده کرد تاثیرگذار است. اکنون هم می­ بینیم که ترامپ و بسیاری از نمایندگان کنگره از توئیتر برای رساندن صدای خود استفاده می­کنند. من فکر می­کنم توئیتر و اینترنت رسانه ­های تأثیرگذاری هستند.

 آیا می­توانیم بگوییم که رفتار ترامپ بخشی از جنگ روانی آمریکا است؟

من فکر می­کنم ترامپ اطلاعات خود را از افراد بدی در کاخ سفید به دست می­آورد. محافظه‌کارهای صهیونیستی مثل جان بولتون و نیکی هیلی به ترامپ فشار می­آورند تا رویکرد بسیار خصمانه­ای در قبال ایران اتخاذ کند و من فکر می­کنم که این امر، یک رفتار و قضاوت بد در مورد ایران است و کاملا اشتباه است. به نظرم ترامپ باید این رویه را کنار گذاشته و واقعاً به دنبال ایجاد روابط مثبت و سازنده باشد. اما واقعیت این است که نوع شخصیت او باعث می­شود که دائماً این مسائل را توئیت کند. دونالد ترامپ مردی است که می­تواند کارهای بسیار شگفت‌انگیزی بکند. من فکر می­کنم که او دنبال فرصتی است تا یک قرارداد دیگر را معرفی کند که به باراک اوباما ربط نداشته باشد. به نظرم او مجبور می­شود رویه فعلی خود را تغییر دهد چرا که او مجبور است با مردم ایران ارتباط برقرار کند. او نباید به تغییر رژیم در ایران فکر کند و نباید اقدامی در جهت بی ­ثبات کردن ایران یا آسیب رساندن به مردم و فرهنگ آن انجام دهد.

 چه شد که از پنتاگون جدا شدید؟

من یک افسر نظامی بودم و برای بوز آلن در همیلتون کار می­کردم. وقتی در مرکز فرماندهی بودم، مدارک زیادی در مورد حمایت مالی از تروریست­ها وجود داشت. آنجا چیزهای زیادی در مورد قراردادهای نظامی و دفاعی دیدم که بسیار ناراحت‌کننده بود و شایسته مردم آمریکا نبود. افشای نقش افراد نزدیک به اوباما در ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده، بنیاد کلینتون یا حتی رئیس پیشین خود من یعنی «داو زاکایم» در تأمین مالی تروریست‌ها موجب شد که به زندان بیفتم تا بتوانند بر این اسناد سرپوش بگذارند  و من هم کتابی به نام قمار با گردو که همان شل گیم «Shell Game» است را نوشتم. در این کتاب مجموعه­ای از اسناد مربوط به سرمایه­گذاری سعودی­ها در بانک­های سوئیس برای حمایت مالی از تروریست­ها آورده شده است که البته این کارشان مورد حمایت آمریکا و زیر نظر آنان بوده است. در حقیقت، مشاهده آن اسناد باعث شد از پنتاگون جدا شوم.

 آن‌ها چطور از تروریست­ها حمایت مالی می­کنند؟

آن‌ها کمک‌های مالی خود را از طریق یونیون بانک سوئیس «UBS»، و صندوق­های مالی انجام می­دهند. در اصل حجم زیادی پول را به وهابی­ها در عربستان‌سعودی و جهادی ­ها در قطر و لیبی و سوریه می­فرستند تا آن‌ها اسلحه، موشک، جیپ زرهی و کامیون بخرند و از طریق ترکیه به سوریه بفرستند.

 آن‌ها با این کارها دنبال چه چیزی هستند؟

من فکر می­کنم که آن‌ها تلاش می­کنند تا حکومت­ها را تغییر دهند. آن‌ها تلاش می­کنند بشار اسد را برکنار کنند اما شکست می­خورند زیرا ایران و روسیه در مقابل آن‌ها ایستاده‌اند به نظرم یکپارچه ماندن سوریه بسیار مهم است و اسد باید در قدرت باقی بماند. برکناری حکومت‌ها نباید از طریق کشورهای خارجی از جمله آمریکا، اسرائیل یا عربستان سعودی انجام شود و خود مردم سوریه باید در این‌باره تصمیم بگیرند.

 شما به عنوان یک کارشناس جنگ روانی بفرمایید که آمریکا اکنون در خاورمیانه از چه نوع جنگ روانی استفاده می­کند؟

من نمی­توانم در این باره صحبت کنم چرا که این مسائل جزو اطلاعات طبقه ­بندی شده است. من سوگند خورده‌ام و در حال حاضر در مسائل دخالتی ندارم. همه چیزی که در حال حاضر روی آن متمرکز شده­ و گفته‌ام تجربیات خودم است. برای مثال در مورد سوریه، آن‌ها تلاش خواهند کرد تا پیامی را مبنی بر لزوم جدایی از بشاراسد به مردم سوریه بفرستند و آن‌ها را ترغیب کنند تا از بشار اسد جدا شوند. آنان سعی می­کنند به مردم سوریه بقبولانند که بشار اسد از سلاح شیمیایی استفاده می­کند. در مورد حمله شیمیایی چند ماه گذشته باید بگویم که این حمله بخشی از عملیات روانی بود چرا که جعلی و ساختگی بود و اصلاً چنین حمله­ای از سوی بشار اسد انجام نشد بلکه این سناریویی ساختگی توسط اسرائیل و عربستان سعودی بود. این مورد نمونه­ای از اقدامات ترامپ برای متقاعد کردن مردم سوریه و همینطور کشورهای غربی برای شرکت در جنگ است و استفاده از تسلیحات شیمیایی و حقوق بشر بهانه­ای برای شروع جنگ خواهد بود.

 همین حالا رژیم اسرائیل و همچنین ترامپ در حال انجام جنگ روانی علیه ایران هستند، نظر شما چیست؟

واقعیت  این است که همیشه قوی­ترین اسلحه در جنگ، عملیات روانی است. وقتی حقیقت را با خود دارید نیازی به دروغ پردازی نخواهید داشت و افرادی که دروغ می­گویند نمی­توانند در مقابل حقیقت ایستادگی کنند. اسرائیلی­ها سعی می‌کنند تصویری از مردم ایران به نمایش بگذارند که گویی آن‌ها تحت فشار هستند، برده هستند و از سوی رژیم سیاسی و رهبران مذهبی خود آسیب می­بینند. آن‌ها سعی می­کنند به مردم ایران بگویند اگر نظام سیاسی خود را سرنگون کنید و به غرب بپیوندید، زندگی بهتری خواهید داشت. آن‌ها چنین کاری را درباره اوکراین انجام دادند و اوکراین هیچ وقت هیچ منفعتی نبرد و حتی این کشور تجزیه شد. من فکر می­کنم که اسرائیل و غرب مکرراً تلاش کرده­اند تا مردم ایران را ترغیب به شورش کنند و البته این گونه شورش‌ها و یا انقلاب‌ها منجر به شرایط بدتری خواهد شد.

 شما به جنگ روانی علیه صدام حسین و قذافی اشاره کردید، در کل چه اتفاقی افتاد؟ آمریکایی­ها چه نوع جنگ روانی‌ را علیه آنان طراحی کردند؟

خب این پیغام به مردم عراق فرستاده شد که به نفع آن­هاست که با آمریکا همراه باشند.

 منظورم این است که از چه ابزاری استفاده شد؟

برای مثال، با هواپیماها برگه‌ها و تراکت‌های تبلیغاتی به پایین پرتاب شد. درخیابان‌ها بلندگوهایی بودند که بر روی خودروها نصب شده بودند و پیامهایی به زبان عربی پخش می‌کردند که اسلحه خود را زمین بگذارید. همه تلاش ما این بود که بین مردم و رهبران سیاسی عراق شکاف ایجاد شود. همه این روش­ها مطابق استانداردهای جنگ روانی بوده و من فکر می­کنم که این روش جواب داد و باعث پایان جنگ عراق شد..  

آیا شما در عراق کسی را داشتید که به شما کمک برساند؟

من نمی­توانم در این باره حرف بزنم.

 شما کسی را نداشتید، نه؟

من در این باره نمی­توانم چیزی بگویم.

 اما درباره ۱۱ سپتامبر صحبت کنیم. بعد ازحادثه ۱۱ سپتامبر جنگ روانی گسترده­ای از سوی جرج بوش علیه بسیاری از کشورها به راه افتاد. چرا آمریکا بعد از حمله به دنبال چه هدفی بود؟

این بزرگ‌ترین جنایت در تاریخ بشریت بود و جورج بوش باید به عنوان یک جنایتکار جنگی محاکمه شود. من به عنوان یک افسر ارتش سوگند خوردم که از کشورم و قانون اساسی آن دفاع کنم و به این جنگ پیوستم زیرا فکر می­کردم این یک جنگ واقعی است و ما مورد حمله قرار گرفته ­ایم در حالی که بعدها فهمیدم داستان ۱۱ سپتامبر واقعی نبود. من بعدها به اسناد مختلفی از قبیل اسناد علمی، اسناد فیزیکی، نوارهای ویدیویی موجود دست یافتم که به طور قطع ثابت می­کردند که این حادثه کاملاً ساختگی و جعلی بوده است. این حادثه منجر به خشونتی افسار گسیخته شد. باید سربازان آمریکایی بیشتری مثل من بیدار شوند و واقعیت را ببینند، زیرا این بزرگ‌ترین جنایتی است که آمریکا در حق مردم جهان، من و مردم آمریکا و هر کسی که یونیفورم نظامی به تن کرده انجام داده است. این حادثه برای راه‌اندازی جنگ به نمایندگی از اسرائیل طراحی شده بود تا دشمنان اسرائیل از جمله عراق، سوریه، لیبی، مصر و ایران از میان برداشته شوند و این چیزی نبود که مردم آمریکا بخاطر آن به ارتش بپیوندند. در حقیقت آن‌ها گول تبلیغات حاکمان آمریکا را خوردند. من فکر می­کنم این روزها دوباره دارد برمی­گردد و همه این مسائل دارد تکرار می­شود و من امیدوارم که آن‌ها در دادگاه بین‌المللی جنایتکاران جنگی محاکمه شوند. خوشبختانه دادگاه بین‌المللی رسیدگی به جنایات جنگی را داریم.

درباره سؤال قبل شما گفتید که این‌ها بخشی از اسناد محرمانه هستند؛ کدام اسناد؟

چیزهایی که نمی­خواهم درباره­ شان حرف بزنم شاید جزو اسناد طبقه ­بندی شده باشند. کارهایی در ارتش کردم، کارهایی در پنتاگون کردم و سوگند خوردم که درباره ­شان حرف نزنم زیرا هیچ وقت نباید درباره هیچ چیز طبقه­ بندی شده­ای حرف زد. شما همیشه باید مراقب باشید زیرا وقتی در ارتش خدمت می­کنید، سوگند می­خورید که درباره کارها و خدماتی که انجام می­دهید حرفی نزنید و بنابراین من درباره چیزهایی حرف می­زنم که در تحقیقاتم به دست آوردم.

 می­خواهم بپرسم که شاید پنتاگون بعد از ورودتان به آمریکا شما را مورد بازخواست قرار دهد که چرا با تلویزیون ایران حرف زدید؟

من هیچ وقت هیچ سؤالی را به هیچ کسی جواب نمی­دهم، مگر این که خودم انتخاب کنم. اگر کسی از من بپرسد چرا حرف می­زنم، می­گویم که حقیقت را می­گویم. من حرف می زنم زیرا با تداوم جنگ مخالفم و فکر می­کنم ادامه جنگ، خیانت به مردم و قانون اساسی آمریکا است. پس من در مخالفت با این جنگ حرف می­زنم زیرا آن را غلط و بر پایه مدارک اشتباه می­دانم. من اسناد مربوط به حمایت مالی از تروریست­ها  را از سوی برخی چهره­ های سیاسی دیده ­ام. به خصوص اریک هولدر و لنی برول از وزارت دادگستری و هیلاری کلینتون از وزارت خارجه. همیشه اگر کسی بخواهد در این باره با من صحبت کند استقبال می­کنم، زیرا این موارد هیچ وقت طبقه‌بندی شده نبوده و جزیی از مأموریت هایی است که در ارتش انجام دادم. در آمریکا دو نوع تفکر وجود دارد؛ یک تفکر مداخله‌جویانه که مربوط به دولت و حاکمان کاخ سفید است و دوم تفکر مردم و جامعه است که با سیاست‌های مداخله جویانه دولت مخالفند و این موضوع، یک تقابل جدی است.

 شما فکر می­کنید مردم آمریکا شما را به عنوان نماینده خود قبول دارند یا آن‌ها فکر می­کنند شما نفوذی هستید و همچنان برای پنتاگون کار می­کنید؟

نه. شما وقتی از خدمت خارج می­شوید و قراردادتان تمام می­شود یا بازنشسته می­شوید، دیگر با پنتاگون یا هر سرویس اطلاعاتی دیگری کار نمی­کنید. من فکر می­کنم بسیاری از مهمانان این برنامه مانند مایکل مولدوف و آقای اسپرینگمن و دیگران افرادی هستند که زمانی در حکومت کار می­کردند ولی بعدا بیرون آمدند و معمولاً آن‌ها پس از آن که متوجه فعالیت­های مجرمانه شدند، بیرون آمدند. آن‌ها بیرون آمدند تا حقیقت را بگویند اما مجدداً می­گویم که آن‌ها هیچ‌وقت درباره چیزهایی که ممکن است طبقه­ بندی شده باشند، حرف نمی­زنند زیرا این بخشی از کار آن‌ها بوده است. اما شما می­توانید درباره چیزهایی که یاد گرفته­ اید حرف بزنید و درباره این که چه چیزی درست است و چه چیزی غلط است ابراز نظر کنید.

 گفتید که جنگ روانی علیه ایران ایجاد شده است و اکنون این جنگ در جریان است. توصیه شما به مردم ایران چیست و آیا شما می­توانید حقه ­های آن‌ها (آمریکایی­ها) را علیه مردم ایران آشکار کنید؟

من فکر می کنم که آمریکا از دولت و مردم ایران یک دشمن ساخته است که اصلا واقعی نیست.  باید این نگاه در ذهن مردم آمریکا اصلاح شود. به نظرم می توان با  رفتارهای سیاسی و تبلیغات این نگاه را تغییر داد و چهره واقعی ایران که صلح‌طلب است را به نمایش گذاشت. در این‌جا است که می‌توان جنگ‌طلبان آمریکا را شکست داد و بهانه را از آن‌ها گرفت. ترامپ درشرایطی نیست که علیه ایران جنگ به راه بیندازد، او به دنبال ایجاد قراردادها و توافق­های نظامی است و به همین خاطر است که برخی مواقع کارهای او تهاجمی می­شود. شخصیت ترامپ اینگونه است. البته افراد عاقل مشکلات را از طریق مذاکره حل می کنند نه جنگ، افراد بالغ به سادگی جنگ راه نمی ­اندازند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.