بیانیه «جبهه پایداری» در تحلیل وضعیت کشور
در این بیانیه آمده است: هر چند برای رسیدن به حقیقت و یافتن راه درست، در مواردی آزمون و خطا مناسب است ولی در مسایل مهم و کلان کشور که سرنوشت یک ملت - گاه چند نسل- به آن بستگی دارد مناسب نیست. زیرا گاهی ممکن است ملتی را تباه و نابود سازد و به سادگی نتوان آثار و تبعات آن را جمع کرد. به همین دلیل است که خدای متعال در قرآن و کتب آسمانی ملتها را به درس گرفتن از سرنوشت دیگر اقوام و ملتها دعوت میکند و در کتاب هدایتش مردم را به پند گرفتن از تاریخ پیشینیان فرا میخواند (فَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبینَ) و از سوی دیگر مردم را به اطاعت و تبعیت از تصمیم و فرمان معصومین علیهم السلام دعوت میکند. (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ) شخصیتهایی که از علم الهی برخوردارند و آغاز و پایان حوادث و اتفاقات را میدانند و میبینند و به دلیل داشتن ملکه عصمت از هرگونه خطا در امان بوده، خیرخواهانه ملتها را به راه درست و تصمیمی که به نفع آنهاست رهنمون میسازند.
درسهایی که باید از عصر امیرالمؤمنین آموخت
آن چه در عصر امام امیرالمؤمنین علیه السلام اتفاق افتاد از دو جهت برای ما درسآموز است؛ هم پیامدهای اعتماد به معاویه و حیلهگریهای دشمن پیش روی ماست و هم عواقب شوم بیتوجهی به هشدارهای حکیمانه ولیّ خدا، درس تاریخ است؛آری چنانچه اگر اکثریت یاران علی(ع) در صفین به مدیریت آن حکیم گردن مینهادند اینگونه ذلیل و خوار نمیشدند و دهها سال جریان شیطانی بنیامیه و آلمروان و حجاج بن یوسف ثقفی بر آنها مسلط نمیشد؛ بلکه تاریخ به گونهی دیگری رقم میخورد و چهره دیگری از خود به یادگار میگذاشت.
وضعیت این روزهای کشور، معلول تجربه نگرفتن از گذشته است
داستان این روزهای کشور ما نیز معلول عدم توجه به همین دو عامل مهم است؛ اگر از تجارب گذشتگان از صفین تا کودتای ۲۸ مرداد و سرنوشت دیگر ملتها مانند لیبی و شوروی سابق و... درس عبرت گرفته بودیم امروز نیازی به آزمون و خطا نبود که سرمایه عظیم ملتی را به قربانگاه ببریم تا برایمان روشن شود که آمریکا و غرب غیرقابل اعتمادند.
اگر به هشدارهای رهبر حکیم و الهی که نیابت عامه امام معصوم علیه السلام را به عهده دارند و فرجام و اعتماد به دشمن را از همان آغاز مذاکرات برایمان تبیین کردند، توجه کرده بودیم امروز نه تنها در صنعت هستهای به قله علمی دست یافته بودیم که در دیگر عرصهها نیز به چند کشور پیشرفته دنیا نزدیک شده بودیم و در سایه مقاومسازی اقتصاد توانسته بودیم تحریمها را به فرصت تبدیل کنیم و در یک معادله معکوس، بر دشمن فشار وارد کنیم و امتیاز بگیریم.
آیا وقت عبرتگیری دولت و مجلس نرسیده است؟
براستی آیا وقت آن نرسیده که دولت و مجلس و همه تصمیمگیران کلان کشور و همه آحاد ملت، از آن چه اتفاق افتاد درس عبرت بگیرند و به جای آزمون و خطا، به رهنمودهای حکیمانه ولیّ خدا توجه کنند؟
نیم نگاهی به بازار و افزایش بیرویه نرخ سکه و ارز و التهاب شدید بازار برای درک شرایط اقتصادی کافی است و نیازی به بسط سخن و تبیین در این بیانیه ندارد. آنچه مهم است و باید به تحلیل آن پرداخت بررسی چرایی وقوع چنین شرایط و یافتن راههای برون رفت از این مشکلات است.
۱- بی تدبیری دولت و نداشتن کفایت سیاسی لازم
راهبرد رهبری درباره مذاکرات، نادیده گرفته شد
هر چند مقام معظم رهبری به مذاکره با دشمن خوشبین نبود، ولی در عین حال از ارایه رهنمود به دولت آقای روحانی دریغ نمیورزید. یکی از نکات مهم و کلیدی که معظمله روی آن اصرار داشتند راهبرد نقد در برابر نقد و نسیه در برابر نسیه و گرفتن تضمین محکم در برابر وعده نسیه آنها بود.
بیتردید چنانچه به این راهبرد توجه میشد، امروز تحریمها برداشته شده بود و یا اینکه سرمایه عظیم هستهای در اختیار بود. از دست رفتن سرمایه هستهای با تشدید تحریمها مرهون بیتدبیریهای دولت جناب روحانی و تمسخر منتقدان دلسوز است که باید پاسخگوی آن باشد.
متأسفانه باز هم برای این دولت درس عبرتی نشده و درصدد پذیرش کنوانسیونهایی است که میخواهند از کشور ما نقد بگیرند و در برابرش هیچ چیز نقدی ندهند. به راستی اعتماد مجدد به دولتی که در برابر دوربین و نگاه ملتهای جهان بر روی یک قرارداد بینالمللی آب دهان میاندازد و یک طرفه از آن خارج میشود عاقلانه است؟!
۲- غرب باوری به جای خودباوری
یکی از شاهکارهای انقلاب اسلامی، تغییر نگرش ملت از «ما نمیتوانیم» به «ما میتوانیم» بود که این خودباوری توانست ملت ایران را به قلههای پیشرفت و تعالی در همه عرصههای علمی، سیاسی، اقتصادی و منطقهای نزدیک کند. مع الاسف حاکمیت تیم غربگرای دولت یازدهم و دوازدهم با نگرش «غرب باوری» به جای «خودباوری» همواره راه حلها را در تغییر رویکرد ۴ قدرت امریکا و اروپا دانسته و بر این اعتقادند که جز تکیه بر این قدرتها، راهی برای پیشرفت وجود ندارد.
رویکرد غربباوری دولت، کشور را عقب میراند
رییس جمهور محترم و برخی اعضای اصلی و کلیدی کابینه در نوشتهها و اظهاراتشان بر این نکته تصریح دارند که برای تغییر رویکرد غربیها نسبت به ایران باید از هویت خود نیز دست کشید و با اکتفا به اسلام حداقلی اعتماد آنها را جلب کرد! بیتردید چنین رویکرد خطرناکی روز به روز کشور را به عقب رانده، مسؤولان را از انجام کارهای مهم و حل معضلات باز میدارد. نتیجه چنین رویکردی واگذاری صنعت کلیدی نفت به توتال و شل، محیط زیست کشور به جاسوسهای اسراییل و زدن چوب حراج بر ماهی دریا تا آهوی بیابان و تعطیلی دهها هزار کارخانه و بیکاری میلیونها کارگر و کشاورز شده است.
آشفتگیهای اقتصادی ناشی از تحریم نیست
افزایش سرسام آور نقدینگی به بیش از ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان در حالی اتفاق افتاده که رکود بیسابقه بر کشور حاکم شده و چرخ تولید نیز از حرکت باز ایستاده و میرود که شرایط کشور به مرحله هشدار برساند. روشن است که اینگونه وقایع تلخ، معلول سیاستهای تحریمی دشمن نیست چرا که هنوز اقدامی عملی در دوران پس از خروج امریکا از برجام نیفتاده است. شاید به جرأت بتوان گفت که امروز کمتر کسی است که به بیتدبیری و عدم وجود کفایت لازم دولت آقای روحانی واقف نشده باشد.
۳- نقش مجلس شورای اسلامی
مجلس و رئیس آن، نقش خود را خوب ایفا نکردند
متأسفانه مجلس شورای اسلامی بهویژه رییس و هیأت رییسه آن، نه تنها در این برهه حساس نقش نظارتی خویش را بر دولت ایفا نکردند، بلکه با تصویب برخی لوایح و طرحها و اعتماد مجدد به وزرای استیضاح شده و جلوگیری از طرح سؤال از رییس جمهور، در به وجود آمدن این شرایط سخت، نقش اساسی ایفا کردهاند.
تبدیل شدن مجلس منتقد به مجلس توجیهگر سیاست های دولت و حذف حق نظارت بر عملکرد قوه مجریه، وضعیت اقتصادی را به این جا کشانده که عدهای در داخل و خارج با استفاده از رانتهای اطلاعاتی، اقتصاد کشور را به روز سیاه بنشانند و پروژه ایجاد شکاف میان ملت و انقلاب را کلید بزنند.
جا دارد نمایندگان انقلابی و مستقل مجلس بدون توجه به سیاستهای اعمالی از سوی رییس و هیأت رییسه و بدون وابستگیهای حزبی و سیاسی با یادآوری سوگندی که در برابر قرآن کریم خوردهاند نسبت به وظایف خود در برابر ملت اقدام کنند و نظارت خود را بر دولت و سایر دستگاههای اجرایی افزایش داده، با مشورت نخبگان دلسوز راهکارهای مقاومسازی اقتصاد و خروج از وضعیت نابسامان اقتصادی را جستجو،و طی مصوباتی دولت را به اجرای آنها ملزم کنند.
۴- نقش دستگاه قضایی کشور
ضعف دستگاه قضایی در برخورد با مفسدان
بیتردید دستگاه قضایی نقش بسزایی در مبارزه با مفسدان سیاسی و اقتصادی و امنیتی دارد. سستی و ضعف در برخورد با مفسدان کلان و اخلالگران بازار ارز و سکه و کالاهای اساسی این وضعیت اسفناک را بهدنبال داشته است.
شکی نیست کسانی که سکههای طلا را دو تن دو تن خریداری میکنند، یا دلارهای کشور را از بازار جمع کرده و سیستم ارزی کشور را مختل میکنند عناصر خرده پا و مردم کوچه و بازار نیستند. آنها کسانی هستند که در قدرت سیاسی کشور دارای پایگاه و موقعیت هستند و از رانتهای اطلاعاتی نیز برخوردارند. برادر فلان شخصیت بلندپایه اجرایی و بهمان مسؤول اجرایی که با استفاده از موقعیت خود بازار را به هم ریخته است امروز نباید آزادانه در کوچه و خیابان رفت و آمد کند و در مراسم رسمی در کنار رییس جمهور عکس یادگاری بگیرند و به ریش ملتی که ۴۰ سال است با خون خود پای این انقلاب اسلامی ایستاده است، لبخند تمسخرآمیز بزنند.
باید دادگاه انقلاب اقتصادی تشکیل شود
قاطعیت در برخورد با این عناصر و دستگیری این اوباش و اراذل اقتصادی، فوریت دستگاه قضایی است. از این رو پیشنهاد میشود در شرایطی که دشمن رسماً جنگ اقتصادی، علیه انقلاب اسلامی آغاز کرده، با تشکیل دادگاه انقلاب اقتصادی و انتخاب قضات انقلابی، این عناصر فاسد را به دادگاه های صالحه بسپارند.
۵- تعاون و همکاری آحاد ملت
الگوهایی برای مسؤولان
در این شرایط حساس که اقشار مختلف ملت بهویژه مردم ضعیف در زیر چرخهای تعدیل اقتصادی به سختی روزگار میگذرانند ثروتمندان و صاحبان مکنت و سرمایه، دستگیری از ضعفا را در اولویت قرار داده، هر کس در هر جایگاهی هست در جهت حل مشکلات مردم که ضعف دستگاه اجرایی عامل آن است بکوشد. اقدامات قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه، آستان قدس رضوی، ائمه جمعه مردمی و دیگر تشکلها و فعالان جبهه انقلابی در حل مشکلات مردم مانند موضوع آبرسانی به مردم خوزستان و سرعت عمل در بهرهبرداری از پالایشگاه بندرعباس، موجب خرسندی مردم و تشکر ویژه ولی امر مسلمین شده، این الگو میتواند سرمشق همه مردم و مسوولان در سراسر کشور باشد.
۶- مراقب یلتسین های سیاسی باشیم
آمریکا به دنبال مدل شوروی در مورد ایران است
نکته پایانی اینکه امریکاییها که به براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی تصریح کرده و میکنند در برخی اظهاراتشان از به کارگیری مدل فروپاشی ابر قدرت شوروی برای ایران اسلامی سخن میگویند.
امریکاییها پس از گورباچف، مردم را بر سر انتخاب اصلاحات تندتر یا بازگشت به عقب قرار دادند و در نهایت با آوردن یلتسین به عنوان یک اصلاحطلب تندرو، بر شیب اصلاحات آمریکایی افزودند و در نهایت با فروپاشی شوروی، مردم این کشورها را به ورطه فقر و فساد کشاندند به طوری که دختران بیگناه این کشورها برای گذران زندگی خود با مهاجرت به اروپا به تن فروشی پرداختند.
اصلاحطلبان خود را برای آلترناتیو روحانی آماده کردهاند
برخی مدعیان اصلاحطلب نیز امروز دقیقاً بر همان طبل میکوبند و میخواهند مردم را بر سر همان دو راهی وادارند. نامه نگاریهای این جماعت برای مذاکره مستقیم و بدون قید و شرط با ترامپ و طرح استیضاح و عدم کفایت رییس جمهور و انتقادات تند این جماعت در مطبوعات و رسانههای خبری، همه و همه از این راهبرد سیاسی خبر میدهد که آنها خود را برای آلترناتیو حسن روحانی آماده کردهاند تا به خیال واهی خود، باقیمانده این راه -نابودی کشاندن نظام و انقلاب- را سرعت بخشند.
نه گورباچف،نه یلتسین؛ بازگشت به درون
ملت ما باید بدانند نه انتخاب گورباچف و نه یلتسین هیچ کدام نتوانست به سازندگی و سر و سامان دادن کشور شوروی کمکی کند، لیکن بازگشت به درون و تکیه بر اقتصاد علمی که به انتخاب پوتین انجامید توانست روسیه را مجدداً بازسازی و به قدرتی بزرگ در برابر دیگر قدرتهای غربی قرار دهد.
امروز نباید بگذاریم پروژه یلتسینسازی در کشور ما تکرار شود؛ بلکه باید از هماکنون ضمن بهره بردن از ظرفیتهایی که جریان معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی در اختیار دارد، ضمن رفع مشکلات مردم و کمک برای تقویت کارآمدی نظام جمهوری اسلامی، کشور را در جهت عبور با کمترین هزینه از دوران حاکمیت غربگرایان یاری نماییم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر