پس از خروج قابل پیش بینی دونالد ترامپ از برجام و اوج‌گیری تهدید‌ها و وعده بازگشت تحریم‌های بی سابقه علیه ایران، نظام اقتصادی کشور دستخوش نوسانات کم سابقه ای شده و موجی از کاهش اعتماد به عملکرد‌ها به راه افتاده است.

برخی انگشت اتهام را به سوی دولت و تیم اقتصادی رییس جمهوری نشانه رفته اند و در این آشفته بازار به دنبال تسویه حساب های جناحی یا واقعا حل موضوع‌اند تا آنجا که حتی زمزمه های استیضاح برخی وزرا و طرح سوال از رئیس جمهوری نیز بعضا شنیده شده است. با این همه آیا می توان نقش عوامل خارجی و برون زا را در پیدایش شرایط کنونی کشور نادیده انگاشت؟

از سوی دیگر آیا یا تداوم شرایط کنونی در اعتماد مردم به اصلاح طلبان به عنوان حامیان اصلی حسن روحانی -و نه البته جناحی که خود دولت را در دست دارد- خدشه ای وارد آمده یا می آید؟ 

عباس عبدی -تحلیل‌گر مسائل سیاسی - معتقد است «ضعف های داخلی بستر مناسبی برای عوامل خارجی و برون زا فراهم آورده و مساله اصلی را باید در درون حکومت و دولت جست».

گفت و گوی «عصر ایران» با او و در این باره از این قرار است:

 به باور شما بی نظمی های موجود در فضای سیاسی و اقتصادی کشور در ماه های اخیر ریشه در عوامل خارجی دارد یا داخلی؟ شما نقش کدام یک را پررنگ تر می‌بینید؟

همه کشو‌رها و جوامع متاثر از عوامل خارجی هم هستند اما عوامل خارجی نمی توانند در خلاء و انتزاع اقدام کنند. در واقع آنها نگاه شان معطوف به زمینه‌های داخلی است . اگر جامعه‌ای در داخل ضعیف باشد می توانند به راحتی از خارج در آن دخالت کنند، در غیر این صورت عامل خارجی کاری نمی‌کند و توانش را در امر بی فایده تلف نمی‌کند و دستی را که نمی تواند گاز بگیرد می‌بوسد! 

بنابراین مساله اصلی همیشه در داخل بوده و مسائل خارجی هم هر چند همیشه وجود داشته اما آنچه به تاثیر عوامل خارجی اهمیت می‌دهد ضعف داخلی است. این موضوع هم در حوزه‌های مختلف کاملا مشهود است و شرایط کنونی چیزی نیست که خارجی ها تصمیم گرفته باشند این وضع را ایجاد کرده باشند. تقریبا پیش از اینها برای همه روشن بود که ادامه این وضع امکان پذیر نیست.

آیا جریانی خاص به دنبال نا امیدی مردم از دولت است؟ آقای روحانی یا مشاوران ایشان را چقدر در شکل گیری وضعیت فعلی میتوان مقصر دانست؟

اینکه برخی در پی نا امید کردن مردم از دولت هستند هم مهم نیست. من همان استدلالی را که در پاسخ پرسش قبل آوردم  اینجا نیز تکرار می‌کنم: همیشه یک عده دنبال این هستند که مردم را از دولت یا گروه رقیب نا امید کنند. این موضوع در همه دولت ها هم هست. اما مساله اصلی این است که مگر دولت ها چقدر ضعیف و ناکارآمدند که دیگران می توانند مردم را از آنها نا امید کنند؟! 

بنابراین باید از همان منطقی که در رابطه داخل با خارج استفاده می‌کنیم در داخل میان دولت و منتقدانش هم استفاده کنیم. به نظر من اثرگذاری و تخریب منتقدان مساله اصلی نیست و مساله اصلی را باید در درون دولت و دیگر نهادهای حکومت جست وجو کرد.

با توجه به شرایط موجود و به شرط تداوم آن آیا اصلاح طلبان برای جذب اکثریت آرا در انتخابات مجلس ۱۳۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ می توانند شانسی داشته باشند؟

من در حال حاضر چندان به انتخابات سال ۱۴۰۰ فکر نمی کنم. زیرا اوضاع ایران کوتاه مدت تر از این است که ما بتوانیم برای آینده‌ای بلند مدت یا میان مدت، فکر و برنامه ریزی کنیم. من معتقدم اصلاح طلبان در حال حاضر نباید به این مساله بپردازند و باید کوشش خود را بر این متمرکز کنند تا شرایط امروز جامعه از این وضع بیرون آید و آن را یک گام به پیش ببرند. اگر همین کار را بکنند کافی است. اینکه در انتخابات بعدی پیروز باشند یا نه مساله ای به نسبت فرعی است.

چه چیز یا چه تصمیماتی می تواند اعتماد مردم به تداوم حضور اصلاح طلبان را ترمیم کند؟

 اصلاح طلبان باید ایده و اراده مشخصی داشته باشند . باید به روشنی بیان شود ایده آنها در خصوص وضعیت کشور چیست و روش‌های آنها برای عبور از این بحران کدام است؟ اینکه چه مسائلی را اصلی می‌دانند و فکر می‌کنند چه اموری باید اصلاح بشود. ولی این ایده برای حضور سیاسی به تنهایی کفایت نمی‌کند. 

اصلاح طلب ها از طریق سازمان دهی و تشکیلات قابل قبول و نیز ثبات در مواضع باید نشان بدهند اراده کافی برای اجرای این ایده‌ها نزد آنان وجود دارد و با اجرای این ایده ها اعتماد مردم را جلب بکنند. از همین رو باید ایده ای را مطرح کنند که توان دفاع از آن را در عرصه عمومی داشته باشند. همچنین اراده لازم خود را از طریق سازمان‌دهی و تشکیلات مورد قبول نشان دهند تا اعتماد مردم جلب شود.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.