چرا کارلوس پویول باید به ایران بیاید؟
هرچند معلوم نیست این نوشته دقیقا باید رو به چه کسی است ، چون اصلا متهم اصلی مشخص نیست. اما در ماجرای دعوت کارلوس پویول و خروجش از ایران بدون حضور در برنامه ۲۰۱۸ ، هرکسی که نقش و قدرت داشت در جایگاه اشتباهی از منظر رسانه ای نشسته است.
او نه تصور درستی از کاررسانهای دارد که چطور برنامه خوب ساخته می شود و نه حتی تصور دقیقی از کار تبلیغاتی و تجارت و پول ساختن از کار رسانهای.
بدترین کاربرای تهیه کنندگان صداوسیما این است که با چنین افرادی وارد مجادله شوند. کسی که انتخابش ربطی به تعداد مخاطب رسانه نداشته باشد و با بالا رفتن و پایین آمدن تعداد بینندگان برنامههایش تشویق و تنبیه نشود ، اصولا کسی نیست که درمجادله رسانه ای به نفع کیفیت برنامه کوتاه بیاید.
مدیر مربوطه البته اشتباه نمیکند او کاری را انجام میدهد که به ماندگاری بیشترش منجرشود اما از آن جایی که در رسانه ملی قواعد رسانهای حکم فرما نیست او هم از قواعد موجود برای دستوراتش تبعیت می کند،همان قواعدی که او را به این جا رسانده و نگهش خواهد داشت نه قواعدی که رسانه را مقتدر تر می کند.
امروزخبرگزاری میزان از جام جام نقل کرد که دلیل اصلی عدم حضور پویول در۲۰۱۸ هزینه ۶۰۰ میلیون تومانی اش بوده واینکه در وضع اقتصادی امروز ایران چنین هزینههایی درست نیست.
شاید از یک منظر بشود حق را به مسوولان این تصمیم داد.وقتی قرار باشد از جیب مردم ۶۰۰ میلیون تومان هزینه کنند که کارلوس پویول به ایران بیاید مثل میلیون هایی که صرف سریالهای بیکیفیت می شود قطعا اشتباه است. اما معلوم نیست چرا به هزینه برای سریالهایی که دیده نمی شود تن می دهند اما به حضور کارشناس خارجی که حتما بیننده بیشتری دارد رضایت نمی دهند . اما به هرحال هزینه کردن از جیب بیت المال برای تولید محتوا وقتی توجیه اقتصادی ندارد اشتباه است.
اما در مورد برنامه ۲۰۱۸ و حضور پویول اوضاع کاملا متفاوت است . یعنی اصلا قرار نبود از جیب مردم هزینه ای بشود. این برنامه اسپانسر دارد و این اسپانسر هزینه های حضور پویول را پرداخته است . در چنین شرایطی حضور کارشناس جذاب خارجی در تلویزیون، نه تنها با وضع اقتصادی ایران ناسازگار نیست که با شعار سال که تولید ملی هم هست هم سو به حساب میآید.
برنامه ۲۰۱۸ در حال حاضر دو اسپانسر دارد که هر دو ایرانی هستند. مدیران هر کدام از این شرکت ها که هزینه حضور پویول را پرداخت می کنند، یک حساب و کتابی برای این حضور دارند. آنها فقط به تولید و درآمد بیشتر فکر می کنند و ذرهای مدل تصمیمگیریشان شبیه به مدیران انتصابی صداوسیما نیست.
آنها ۶۰۰ میلیون هزینه می کنند که بیننده های برنامهشان بیشتر شوند و مشتریان خود را افزایش دهند. در اصل آنها به خوبی می دانند که در بازه کوچکی می توانند این هزینه را با مشتریان بیشتر جبران کنند. حالا مشتری بیشتر یک شرکت ایرانی می تواند مساوی با توسعه شرکت و ایجاد شغل بیشتر و کمک به تولید ملی باشد.
تولید ملی قرار نیست فقط شلوارکتان سبز و میوه باغهای لواسان و فرش و زعفران باشد. وقتی دو اپلیکیشن ایرانی خدمات مجازی می دهند هم در حال تولید ملی هستند . شاید دوباره گفته شود که اگر این هزینه برای حضور یک فردایرانی انجام شود قابل توجیه تر است اما به هرحال مدیر انها هستند و می دانند که به زودی هم می توانند سود کلانی از این حضور داشته باشند و ما هم می دانیم سود کلان آنها یعنی تولید بیشتر ، توسعه قابل توجه و در نتیجه تولید شغل برای ایرانیان بیشتر.
تصمیمگیرندگان برای رسانه ملی ظاهرا اما تصوری نسبت به این گونه مسائل ندارند. چون معمولا در چنین مسائلی سوگیری متفاوتی دارند و شاید برداشت غلط شان از تولید ملی هم در نهایت منجر به چنین تصمیم عجیبی شده است.موضوع فقط حضور پویول و کارشناس خارجی نیست که سالها در رسانه ملی در برابر کارهای تجاری این چنین و مستقل شدن حداقل در موارد ورزشی موضع گیری وجود داشته.
آنها در برابر پرداخت حق پخش فوتبالهای ایرانی هم همینقدر بی مسوولیت برخورد می کنند . شما تصور کنید به تیمها حقشان که حق پخش تلویزیونی است و رسانه ملی از آن سود میلیاردی دارد پرداخت نمی شود آن وقت تیم ها از مسیرهای دیگر دست به جیب مردم پیدا می کنند و از بودجه های دولتی و نیمه دولتی و راه فرارهای عجیب و غریب پول را به فوتبالیست ها می دهند.
درصورتی که اگر رسانه ملی حق فوتبال را بدهد و کارش را در اختیار مدیری با تفکرات رسانهای درست بسپارد می تواند درآمد بسیار بیشتری از این که هست از فوتبالها داشته باشد. اما درآمد بیشتر ، بیننده بیشتر و کلا همه بیشترها برای مدیران ورزشی رسانه هیچ تفاوتی ندارد.
آنها هرچند به چندین و چند ابزار نظرسنجی به روز و قدیمی مجهزند و به خوبی می دانند که چه کانالهایی در چه ساعاتی پر بیننده است و چه شبکه ای به چه دلیلی در چه ساعتی کم بیننده اما نتایج این نظرسنجی ها در جابهجایی مدیران ظاهرا تاثیری ندارد.
در چنین شرایطی ایستادن و دفاع کردن از حضور پویول در ایران کاملا مشکل است. مدیران توانایی دفاع از این تصمیم درست را ندارد و مجبورند به خاطر شرایط مقابلش ایستادگی. پس قاعدتا هیچ دلیلی وجود ندارد که کارلوس پویول به ایران بیاید و برنامه ها را جذاب تر کند. هر۴ سال یک بار جام جهانی برگزار می شود و در آمارهای صداوسیما تعداد بیننده ها صعود می کند .لیگ برتر برگزارمی شود و مردم پای تلویزیون می نشینند . لیگهای خارجی خریداری می شود و تماشاگران بیشتر می شود.
برای این مدل اداره رسانه، برنامه نودی که از قدیم مانده، دورهمی و خندوانه وفوتبال های پخش مستقیم کافی است. اینجا نه کسی توانایی تولید بیش از این ندارد و نه اجازه می دهد چنین اتفاقاتی رخ دهد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر