امیرعلی ملک‌مطیعی در یادداشتی که در صفحه خود در اینستاگرام منتشر کرد، برای پدرش این‌گونه نوشت:

«خدایا به من صبر بده، خدایا به من آرامش بده، نبودنت را چگونه تحمل کنم، جای خالی‌ات چگونه پر کنم. خودت گفتی: تا آخرش با همیم، پس چرا نماندی؟، چرا رفتی؟، برای رفتنت خیلی زود بود. من بی تو چه کنم، پدرم، عزیزم، چه فکرهایی در سر داشتیم، چه برنامه‌هایی در ذهن داشتیم.

در این پنج سال آخر، همه کار کردم تا تو به آرزویت برسی، به عشق دیرینه‌ات برسی، به سینما و رسیدی. یادت هست وقتی تصویرت را بالای سر در سینما نشانت دادم ، چقدر خوشحال شدی؟ بغض کردی، بغلم کردی.

فیلم (نقش نگار ) بازگشت ناصر ملک مطیعی به سینما، یادت هست؟ کجا رفتی؟ باز هم میخواستی فیلم بازی کنی، بازهم قرار بود بدرخشی، کجا رفتی؟ قرار بود زندگی‌ها کنیم، خوشی‌ها کنیم، نفس‌ها بکشیم. کجا رفتی؟

من در شوک هستم اصلا باورم نمی‌شود که ( فرمان ) رفت، اصلا باورم نمی‌شود دیگر بابا ندارم، اصلا باورم نمی‌شود سینمای ایران، دیگر ناصر ملک مطیعی ندارد، کاش این بار هم فیلم بود، کاش کارگردان هستی، کات می‌داد و تو بلند می‌شدی، من بی تو چه کنم؟

تنهایم گذاشتی رفتی، من با غم نبودنت چه کنم، من با غم ندیدنت چه کنم، جواب مردم را چه دهم، جواب عمو قیصرم در غربت را چه دهم، ناصر ملک مطیعی بلند شو، بابا جانم بلند شو، بلند شو ببین مردم برایت چه می‌کنند، بلندشو ببین هنرمندان برایت چه می کنند.

بلند شو ببین، خبر رفتن‌ات را صدا وسیما هم پخش کرد، بلند شو ببین که دیگر ممنوع‌التصویر نیستی، من باور نمی‌کنم که رفته‌‌ای، تو زنده‌ای، تو همیشه زنده‌ای، برای من، برای مردم، برای سینما، خدایا به من کمک کن. خدایا صبرم بده.»

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.