حکم ممنوعالتصویری از کجا میآید؟
«ناصر چشمآذر همین چندی پیش چشم از جهان فرو بست و هنوز غم از دستدادنش، نو است. دوستدارانش تا آن جا که توانستند در مراسمهای بزرگداشت او حضور پیدا کردند و از ویژگیهای او گفتند. در میان تمام آن چه گفته شد اما ممنوعالورود بودن او به صداوسیما، از همه بیشتر مورد توجه قرار گرفت. همان روز که مراسم تشییع جنازه ناصر چشمآذر برگزار شد و دوستان و خانوادهاش برای آخرین وداع، همراه او شدند تا در کنسرت حزن همراه او باشند، برادر همسرش که از قضا از اهالی سینما نیز هست، موضوعی را طرح کرد که باعث برخی حرف و حدیثها دست کم برای مستمعان آن سخنرانی بودند. آن چه شاهد احمدلو آن روز گفت، داستانی بود درباره ممنوعالورودی «ناصر چشمآذر» به تلویزیون که از نظر کارشناسان، همان ممنوعالتصویر است.
این را یکی از اهالی سینما و آشنا به موضوعات رادیو و تلویزیون به «شهروند» میگفت که از نظر عملی همه به صداوسیما ممنوعالورود هستند، مگر این که از کارکنان این سازمان باشند یا از درون سازمان و واحدهای تولیدی و برنامهساز یا اداری، «آفیش» شده باشند. بنابراین وقتی کسی برای یک برنامه «آفیش» شود و از ورود او به سازمان جلوگیری کنند، یعنی «ممنوعالتصویر» است.
این اصطلاح البته مختص امروز و دیروز نیست و از سالها پیش، موضوع ممنوعالتصویری مطرح بوده است اما برخی از دستاندرکاران و مسئولان که با «شهروند» هم گفتوگو کردهاند، میگویند این بحث تعریف مشخصی در صداوسیما ندارد و این سازمان خودش لیستی به عنوان ممنوعالتصویری ندارد! با این حساب این سوال پیش میآید که، چگونه میشود هر روز یک دو جین آدم را به عنوان ممنوعالتصویر در کشور میشناسیم. اینها همه بهانهای شد تا «شهروند» سراغ این موضوع، برود و چند و چون ماجرا را از آدمهای معروفی که ممنوعالتصویر بودهاند، هم سوال کند تا پاسخ به این سوال که اصطلاح واقعی چنین ماجرایی در تلویزیون چیست را بیابد. البته مسئولان تلویزیون معتقدند از اساس اصطلاح ممنوعالتصویری غلط است و برخی چهره ها مانند حسین پاکدل خیلی تمایلی به باز شدن ماجرا ندارند.
تلویزیون چشمش را به روی چشمآذر بست
ممنوعالتصویری یک هفته قبل از مرگ
روزی که ناصر چشمآذر چشم از جهان فرو بست شاید با خود برخی از اسرار زندگیاش را (حتی اگر برای عموم مردم اهمیتی نداشته باشد) برده باشد اما هنوز کسانی هستند که درباره موضوعاتی که برایش رخ داده، اطلاع داشته باشند و در این میان، شاهد احمدلو بازیگر و کارگردان سینمای ایران که برادر همسر زندهیاد ناصر چشمآذر هم است، رفیق روزهای سخت و شاد او بوده است. او در مراسم تدفین «ناصرخان» موضوعی را مطرح کرد که هم باعث ناراحتی بود و هم بخشی کمتر شنیده شده از زندگی ناصر چشمآذر بوده است؛ یکی از بزرگان موسیقی که ظاهرا در صداوسیمای جمهوری اسلامی ممنوعالتصویر بوده است.
شاهد احمدلو در این مراسم گفته بود: هر وقت با ناصر از مردم صحبت میکردم، او میگفت «نگو مردم، بگو یاران باران عشق». ناصر رفیق جوانی من بود، ناصر دنیای من بود و من با ملودیهای او بود که عاشق سینما شدم. او این مملکت را رها نکرد و در ایران ماند.
شاهد این را هم گفت که یک هفته قبل از مرگ ناصر، او به یک برنامه تلویزیونی دعوت شده بود و بسیار خوشحال بود که دوباره این فرصت را دارد که میتواند با مخاطبان خود دیدار داشته باشد؛ او مثل همیشه خوشتیپ منزل را به سمت تلویزیون ترک کرد و ما هم منتظر بودیم که تا تصویر او را ببینیم اما بعد از ۴۰ دقیقه برگشت و وقتی از او پرسیدیم چه شد، گفت که «هنگام ورود گفتند که ممنوعالورود هستم.» به هر حال امیدوارم پرواز ناصر عزیزم آینهای باشد برای سیاستمداران و مدیرانی که قدرش را ندانستند.
او البته خیلی حرفهای دیگر هم زد اما خیلی به موضوع ما که بحث از ممنوعالتصویری است، ربطی ندارد. با این حال بخشی از حرفهایش هم حرفهای تکاندهندهای بود که چون نام ناصر چشمآذر به میان آمده، احتمالا بد نیست که آن را هم بخوانیم. احمدلو گفته بود: چندی پیش در قطعه هنرمندان بهشتزهرا با ناصر قدم میزدیم. او همان روز گفت «شاهد یک روزی هم من در اینجا زیر خاک میروم، فقط اگر سر خاک من آمدید، گریه نکنید.» او به ما از کد و رمزی گفت که فقط خودش میدانست. او به ما گفت: «اگر سر خاک من میآیید، بگویید پی.او.پی». این رمز ناصر چشمآذر بود که میخواهم شما آن را تکرار کنید.
ممنوعالتصویر نداریم؛ بگوییم ممنوعالآنتن
مدیرکل روابطعمومی صداوسیما: ما فقط مجری هستیم
بحث از ممنوعالتصویری در صداوسیما و حواشی آن دو طرف دارد. یک طرف افرادی هستند که ممنوعالتصویر میشوند و یک طرف افرادی که ممنوعالتصویر میکنند. حالا این میانه طرف ممنوعالتصویر معمولا مشخص است اما به طور عمومی خیلی مشخص نیست چه کسی ممنوعالتصویر کرده است. اینها و برخی دیگر از سوالات را محمدحسین رنجبران، مدیرکل روابطعمومی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پاسخ داده است.
او در آغاز به این سوال که آیا موضوع ممنوعالتصویری یا ممنوعالورودی ناصر چشمآذر درست بوده، گفته است: من خیلی بعید میدانم این موضوع درست باشد؛ ضمن این که این را یادتان باشد اساسا صداوسیما مرجع این موضوعات نیست.
به گفته رنجبران اساسا اصطلاح، ممنوعالتصویری درست نیست و چیزی با این عنوان در صداوسیما وجود ندارد. توضیح بیشتر این مسئول در روابط عمومی سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران این است که مرجع صدور ممنوعیت برای برخی چهرهها، نهادهایی خارج از صداوسیما هستند.
او بر این موضوع اصرار داشت که اگر برای چهرهای چنین موضوعی مطرح شود، در اصل به واسطه دستور و حکمی است که از سوی نهادهای قضائی یا امنیتی مانند وزارت اطلاعات به صداوسیما رسیده است و ما فقط اجراکننده این احکام یا دستورات هستیم آن هم نه سر خود بلکه مرجع بحث ما هم شورایعالی امنیت ملی است.
رنجبران در پاسخ به این سوال که آیا لیستی در صداوسیما وجود دارد که ممنوعالتصویریها در آن وجود داشته باشد و چطور این لیست به روز میشود هم، توضیح داده است: این موضوع موردی است و در اصل به ما گفته میشود که مثلا فلان فرد حق آنتن ندارد و مادامی که این حکم نقض نشود و کماکان درباره فردی خاص دستوری جدید نرسد، پابرجا خواهد بود.
تعدادی از رسانهای های معروف که دورهای در تلویزیون ممنوعالتصویر شدند
علی ضیا
در ٣٠سالگی به شهرتی در اجرا رسید که طرفداران افراطیاش او را با احسان علیخانی مقایسه میکردند. ضیا در همین ٦-٥ سالی که معروف شده مدام در برنامههای مختلف حضور داشته و همیشه جلوی چشم بوده است. از حضور در برنامه صبحگاهی ویتامین ٣ گرفته تا ویژهبرنامه سال نو، ماه عسل، نبش جنتآباد، امشب، اینجا آینده، خوشا شیراز و بعضیا که تقریباً همگی برنامههای اجتماعی پربینندهای بودند. ضیا همراه با چند بازیگر و چهره مسابقه فوتبال استقلال - پرسپولیس را در یک کافیشاپ تماشا میکرد که بعد از گل ثانیههای پایانی تیم محبوبش از خود بیخود شد و همراه با عدهای شعاری علیه پرویز مظلومی سرمربی استقلال سر داد که بازتاب وسیعی به همراه داشت و در نهایت منجر به عذرخواهی رسمی او در رسانهها شد. همین اتفاق ناشیانه باعث شد ضیا نه به خاطر این توهین بلکه به دلیل مختلط بودن جلسه و انجام حرکات نامناسب ممنوعالتصویر شود.
فرزاد جمشیدی
چهرهاش به همان مجریان دهه شصتی شباهت داشت که با طمأنینه حرف میزنند و حس آرامش را به بیننده القا میکنند اما جمشیدی دو بار درگیر پروندههای شکایتی شد که بار دوم ماجرا آن قدر بازتاب پیدا کرد که این مجری رادیو و تلویزیون مجبور به خداحافظی رسمی از تلویزیون شد. جمشیدی که در تلویزیون یک سمت اجرایی هم داشت و او را به عنوان رئیس دفتر هماهنگی و سازماندهی مجریان سیما میشناختند با اجرای برنامه زنده «یاد خدا» در سحرگاه ماه رمضانها شناخته شد و به اوج رسید.
محمود شهریاری
این مجری خوشخنده و پرسپولیسی بعضی وقتها کنترل زبان سرخش را از دست میدهد. شهریاری همیشه متهم به افراط در شادی هم بوده. او در دهه ۷۰ به گفته خودش به علت دشمنی برنامهریزی شده عدهای بدخواه، مدتی را دور از تلویزیون سپری کرد.
آزاده نامداری
سال ٩١ اجرای مشترک با احسان علیخانی در برنامه تحویل سال برایش دردسرساز شد و او را مدتی از تلویزیون دور کرد اما بعد از حضور در بین عوامل برنامه «پشتصحنه» دوباره به اجرا برگشت و با «خانومی که شما باشی» خودی نشان داد.
سیدجواد یحیوی
سالها قبل با اجرای برنامه صمیمی «طعم آفتاب» در تلویزیون دیده شد و خیلی زود به اوج رسید. مسابقه تلفنی شبکه تهران و «رد پا» هم در سری کارهای دیده شده یحیوی قرار گرفت اما او هم خیلی زود ممنوعالتصویر شد و دیگر هیچوقت به عنوان مجری به تلویزیون برنگشت.
ژیلا صادقی
شاید به خاطر رفتن روی بیلبورد و تبلیغ یک کالای خارجی به عنوان نخستین مجری تلویزیون که تبلیغ میکند خاص شده باشد اما این خاص بودن برایش دردسر شد و اجازه نداد پیشرفت سریعش او را به قله برساند. صادقی که با اجرای موفق و بینقص در برنامههای خانوادگی و اجتماعی سیما چهرهای شناختهشده در این عرصه به حساب میآمد حتی یک بار مراسم اختتامیه جشنواره فجر را هم بر عهده گرفت و قرار بود در مقطعی اجرای برنامه صبحگاهی «ویتامین ٣» را هم بر عهده بگیرد اما بنا به دلایل مختلف کنار رفت.
حسین پاکدل
حسین پاکدل از مجریان قدیمی تلویزیون است که از زمانی به بعد عملا در تلویزیون ممنوعالتصویر بوده است. وضع او چنان است که حتی وقتی تیزر فیلم «خانه کاغذی» چند باری از تلویزیون پخش شد مسئولان تلویزیون به این نتیجه رسیدند که جلوی آن را بگیرند و تیزر را توقیف کردند.
رضا رشیدپور
با اجرای صریح و متفاوت برنامههای گفتوگو محور که سالها جایش در تلویزیون خالی بود خودش را به عنوان یک مجری موفق ثابت کرد و با سرعت جلو رفت تا خیلی زود تبدیل به چهرهای شناختهشده در تلویزیون شود. مثلث، شب شیشهای، عبور شیشهای و زندهرود از جمله برنامههایی بود که رشیدپور را در اجرا به اوج رساند و البته یکی، دو بار هم این برنامههای چالشی توقیف شد تا این مجری از همان ابتدا به چهرهای جنجالی تبدیل شود.
فاطمه معتمدآریا
فاطمه معتمدآریا حرف و حدیثهای زیادی دارد. هر چه که هست چند باری در تلویزیون ممنوعالتصویر بوده و هر بار هم دلیلی خاص برای آن مطرح شده است یک بار برای برخی حرفها یک بار هم برای حجاب و ... .
محمدرضا شهیدیفر
شهیدیفر را به عنوان یکی از مجریان قدیمی تلویزیون میشناسند که هر از گاهی میآید و خودی نشان میدهد اما برای مدتی طولانی محو میشود و به کارهای دیگر میپردازد. چهار سال از روی آنتن بردن برنامه «پارک ملت» گذشته که گفتوگوهای شبانهاش برایمان جذاب شده بود اما این برنامه به خاطر آن چه مجریاش انجام نداد یا حرفهایی که زد، نیمهتمام ماند و شهیدیفر هم از جلوی چشم مردم دور شد.
البته این مجموعه تمام آنهایی که طی سالهای گذشته تا حال ممنوعالتصویر بودهاند را شامل نمیشود. چهرههای معروفی از مهران مدیری که خودش گفته بعد از ساعت خوش حتی اجازه ورود به صدا و سیما را نداشته تا امثال جواد آتشافروز و بهرام رادان، مهناز افشار، ترانه علیدوستی، محمدرضا شجریان؛ و بسیاری دیگر از چهرههای سیاسی.
حاشیههای ممنوعالتصویری در صداوسیما
ممنوعالتصویری از وزیر تا آقای خواننده
ممنوعالتصویری حاشیههایی هم داشته و موضوعی خیلی سرراست نیست، جدیدترین این حاشیهها مربوط به موضوع ممنوعالتصویری جواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات است. همین چندی پیش خبر آمد که چون آقای وزیر حرفهایی را در تضاد با منافع صداوسیما زده، تلویزیون هم او را ممنوعالتصویر کرده است. حتی در فضای مجازی شوخیهایی با این موضوع شد. برخی عکسهایی منتشر کرده بودند و روی صورت آقای وزیر، آباژور کار گذاشتند و زیرش نوشتند از این پس باید وزیر را اینطور در تلویزیون ببینیم.
موضوع بعدی که درباره ممنوعالتصویری مطرح شد و به عنوان یک حاشیه بازتاب زیادی هم داشت، بحث ممنوعیت تصویر گزارشگر فوتبال «پیمان یوسفی» است. آن روزها، همزمان با بازی پرسپولیس و الاهلی شایعه مهمی رسانهای شد، این که پیمان یوسفی به دلیل حرفهایش در برنامه فوتبال ایرانی و قبل از بازی ایران و سوریه، ممنوعالتصویر شده است. او در این برنامه گفته بود جای خانمهای ایرانی در استادیوم خالی است. آن مسابقه به دلیل حضور بانوان کمحجاب سوری و مشکلات قانونی که بر سر حضور بانوان ایرانی ایجاد شد، حسابی حساسیت ساخت. از آن پس، حرف و حدیثهای زیادی ایجاد شد که نهایتا یکی از برنامههای ورزشی، پیمان یوسفی را روی خط آورد و او هم این موضوع را یک شایعه دانست. در این مدت البته یوسفی که به عنوان سخنگوی بانوان در دفاع از حق آنها برای ورود به ورزشگاهها شناخته شده بود، محبوبیت زیادی کسب کرد.
ممنوعالتصویری سامی یوسف هم در تلویزیون یکی از موضوعات حاشیهساز شده بود. سال ٩٤ که این موضوع دهانبهدهان میگشت، خبر آمد که او در تلویزیون ایران ممنوعالتصویر است. «داوود نعمتیانارکی» که آن روزها مدیرکل روابطعمومی صداوسیما بود به این موضوع واکنش نشان داده و گفته بود: چندی پیش تصویری بینام و نشان از یک نامه غیر رسمی منتشر شد که در آن آمده بود صداوسیما استفاده از آثار سامی یوسف خواننده ایرانیتبار را ممنوع کرده است. آن تصویر و آن نامه غیر رسمی که نه سربرگ و نه مهر و امضا دارد، واقعیت ندارد. آقای سامی یوسف آثار زیادی خوانده است که از این میان، تعدادی در مناسبتهای مختلف در رادیو و تلویزیون مورد استفاده قرار میگرفتند. پخش آثار ایشان محدود بود و بهطور مداوم و گسترده از رسانه ملی روی آنتن نمیرفت که حالا با عدم پخش آن در مقاطعی اتفاق خاص و گستردهای صورت گرفته باشد و بخواهد موج ایجاد کند. خبری که در مورد ممنوعیت سامی یوسف منتشر شد، به هیچ وجه درست نیست و شیطنت برخی در رسانههای اجتماعی و فضای مجازی بود.
ممنوعالتصویری مدیر کل فعلی صداوسیما هم یکی از حواشی تلویزیون است. آن روزهایی که بحث برجام داغ بود و محمدحسین رنجبران هنوز بر مسند مدیرکلی ننشسته بود و به عنوان مجری برنامههای سیاسی فعال بود، خبر آمد که برای او در موضوعات مربوط به برجام، مشکلی ایجاد شده است که البته غیبت حدود یک ماهه او روی آنتن شایعه ممنوعالتصویری او را تقویت کرد اما غیبت او یک ماه بیشتر طول نکشید.»
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر