انتخاب پمپئو چه پیامدهایی دارد؟
مایک پمپئو را از حالا می توان یکی از مردان جدید ترامپ به حساب آورد. البته او قبل از معرفی به کنگره برای بررسی صلاحتیش به عنوان وزارت خارجه نیز یکی از مردان ترامپ شناخته می شد. اما حالا او در لباس و عنوانی جدید قدم به میدان خواهد گذاشت. اگر تا به حال او از دریچه امنیتی و با نگاه جاسوسان به تحولات اطراف خود نگاه می کرد حال باید از دریچه ای دیگر و در قامت یک دیپلمات به مسائل پیچیده ای که امریکا با آن درگیر است، نگاه کند.
اما چه شد که ترامپ خیلی زود دست به تغییر زد و یک پست حیاتی مانند وزارت خارجه این تغییر بزرگ را به خود دید؟ نحوه رفتار و سیاست ورزی ترامپ در یک سال و اندی حکومت وی در امریکا نشان می دهد که او مانند پادشاهی، نه به اصول معین کشور خود و نه قوانین و عرف مرتبط با روابط بین الملل وقعی نمی نهد. هر آنکه را که می آورد براحتی دستور به اخراج آن می دهد و هر اصول و معاهده ای را که در نظام بین الملل به مذاقش خوش نمی آید، از آن خارج می شود و یا خواهان ضمیمه اصول دیگری برای آن است. ترامپ کسی است که مانند یک دیکتاتور و پادشاه انگار دنیای کوچکی دارد و نمی تواند ابعاد فراخ و گسترده جهان خود را با پیچیدگی های مختلفی که دارد مورد نقد و تحلیل قرار دهد و این باعث شده است او خواهان تغییر هر آن چیزی باشد که با این دنیای محدود فکری او در تضاد باشد.
یکی از این توافقات بین المللی که امریکا پیش از آمدن او زیر آن را امضا کرده است توافق هسته ای یا برجام بود که همراه با پنج قدرت دیگر جهانی با ایران به امضا رسیده است. یکی از دلایل بزرگ تغییر در وزارت خارجه توافقی است که از قضا ایالات متحده قبل از روی کار آمدن ترامپ، نقش اساسی در شکل گیری آن داشت. حالا که ترامپ بر سر کار است خواهان ادامه حیات آن نیست. از این رو شخصی مانند تیلرسون که در این موضوع با او هم نظر نیست مجبور به رفتن می شود.
همه مران پادشاه
ترامپ وقتی به قدرت رسید تیمی را سرکار آورد که بیشتر رویکردی اقتصادی داشتند. او از ابتدا شعار اقتصاد و اشتغال می داد و سخن از خروج از بحرانهای خاورمیانه برای کاهش هزینه ها می کرد. تیلرسون، رئیس یک شرکت بزرگ نفتی، برای وزارت خارجه، یکی از این مردان بود. دیگر وزرای او نیز از چنین سابقه ای برخوردار هستند. اما حضور یک ساله او در کاخ سفید و درگیر شدن او با بحرانهای مختلف از جمله موضوع برجام برای او مشخص کرد که همه چیز اقتصاد نیست و نمی توان با این روش هر بحرانی را حل کرد.
مخالفت های تیلرسون، مک مستر و جیمز متیس با تفکرات تند او و روحیه زیر میز زدن، او را سرخورده کرد. اما او کسی نبود که بنشیند و تسلیم مردانی باشد که او را به آرامش و محافظه کاری دعوت می کردند. این مردان باید قربانی می شدند و دیگران، آنها که با روحیات او سازگاری بیشتری داشتند به میدان می آمدند. تیلرسون با یک توئیت از کار برکنار شد و پمپئو کسی که سمت ریاست سیا را داشته و با کارهای اطلاعاتی و امنیتی سر و کار دارد به جای او به سنا معرفی شد. از سوی دیگر، مهره خاص دیگری رو شد که بدبین ترین ناظران هم احتمال حضور او را در تیم ترامپ نمی دادند. اما هیچ انتخابی از ترامپ بعید نیست. جان بولتون کسی که اظهارات ضد ایرانی او از معروفیت بسیاری برخوردار بود به عنوان مشاور امنیت ملی جای مک مستر نشست.
حال گفته می شود تیم یکدست ترامپ جور شده است. ترامپ به این نتیجه رسیده بود که برای حل بحرانها و روبرو شدن با پیچیدگی های منطقه ای باید از رویکرد اقتصادی به سمت رویکرد امنیتی شیفت پیدا کند. این موضوع باعث شد یک مرد امنیتی و آشنا با مسائل جاسوسی به سمت وزیر خارجه انتخاب شود. پمپئو برای اولین بار در سال ۲۰۱۰ به نمایندگی کنگره رسید و در کمیته اطلاعات مشغول کار شد. او در زمان انتخابات به سوی ترامپ سوق پیدا کرد و بخت با او یار بود که ترامپ برنده انتخابات بود. وی به محض آنکه نامش به عنوان گزینه اصلی تصدی پست ریاست در CIA مطرح شد، در توییتر خود درباره توافق هسته ای با ایران نوشت: منتظر ملغی کردن این توافق فاجعه بار با بزرگترین حامی تروریسم در دنیا هستم.
پمپئو پیش از این در محافل رسانه ای ایران کمتر شناخته شده بود، در واقع یکی از دست راستی های افراطی در حزب جمهوری خواه است که خط فکری وی، نشان دهنده دشمنی سخت با ایران و به ویژه توافق هسته ای است.
در حال حاضر، پس از جلسه بررسی صلاحیت پمپئو در سنا، کمیته روابط خارجی سنای آمریکا با اکثریت اندک او را برای تصدی سمت وزارت خارجه تایید کرده است. انتظار میرود به زودی انتصاب مایکل پمپئو در جلسه مجلس سنا طرح و به احتمال زیاد تصویب شود.
پمپئو جلسه پر فراز و نشیبی را با سناتورها داشت و مورد پرسش و پاسخ های بسیاری قرار گرفت. برخی او را به علت سخنان تند خود در مورد ایران و برخی مسائل دیگر مناسب این پست نمی بینند و برخی گفته اند سیاست خارجی ادامه سازمان امنیت ملی امریکا یا سیا است.
مردان ترامپ و برجام
پس از انتخاب مردان جدید ترامپ برای پست های وزارت خارجه و مشاور امنیت ملی امریکا، بیشترین گمانه زنی ها در مورد ایران بود. ناظران تحولات روابط ایران و امریکا بیشترین دلیل این تغییرات را متوجه برجام و اختلافات ترامپ با مردان قبلی در مورد برجام می دانند. گفته می شد تیلرسون با روحیه محافظه کارانه خود، لغو برجام را در سطح بین المللی و در فضایی که متحدین اروپایی را از امریکا می تواند دورتر کند، موافق روند موجود نمی دانست و از این رو هیچ برنامه و روشی را برای این موضوع مناسب نمی دانست. مک مستر هم با تیلرسون موافق بود و از این رو این دو سعی می کردند روی «آن»ترامپِ محتاط و اصولی و کمتر پیش بینی نشده کار کنند و جلوه آنرا بنمایانند.
اما ترامپ این شرایط را موافق روح سرکش خود نمی دید و بالاخره با انتخاب تیم جدید از قفس خود رها شد. اما سوال این است که آیا جان بولتون و مایک پمپئو آخرین مردان پادشاه خواهند بود؟
موضوع این است که مخالفت با برجام و خروج از آن مسئله داخلی امریکا نیست که با تغییر تیم بتوان آنرا تسهیل کرد و براحتی از آن خارج شد. موضوع برجام چیزی فراتر از مهره چینی ها و اختلافات داخلی ترامپ با مردان خود است. چیزی که ترامپ به واقع آن را درک نکرد و چاره را در تغییر مهره ها دید. ولی این افراد جدید نیستند که بتوانند استدلالی جدید برای خروج از برجام پیدا کنند. ترامپ در نهایت خود تصمیم گیرنده اصلی خواهد بود و دیگران تنها می توانند گاهی تندی و زهر تصمیمات او را مانند آنچه در حمله موشکی به سوریه اتفاق افتاد، بگیرند اما برگشت او از تصمیماتش سخت به نظر می رسد. زیرا که او ابتدا تصمیم می گیرد و سپس کمی در مورد آن فکر و اندیشه می کند.
اما روحیه نظامی و نزدیکی افکار مایک پمپئو به ترامپ هر چند می تواند رویکرد سیاست خارجی ایالات متحده را یکدست کند ولی لزوما به حل معادلات این کشور نخواهد انجامید. معادلات سیاست خارجی نیازمند داشتن صبر، استراتژی اصولی و عاقلانه است و تزریق روش «پیش بینی ناپذیری» و «غیر قابل اتکا بودن» به صحنه سیاست خارجی می تواند وضعیت امریکا در جهان را با تنش های بیشتر روبرو کند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر