صیادان اسیر؛ زندهاند، اما کور، پیر و فراموش شدهاند
دردِ انتظار، غم مشترکِ بازماندگان صیادان اسیر در چنگ دزدان دریایی سومالی و خانواده سربازی است که اردیبهشت پارسال ناپدید شد و بعدها خبر اسارتش به دست گروهکی تروریستی «جیش العدل» منتشر شد. حالا و پس از تعطیلات نوروز، این خانوادهها از خاطرات خود میگویند، از اینکه هنوز امید رهایشان نمیکند و پیگیریهایشان ادامه دارد.
کور، پیر و فراموش شدیم
در چهارمین بهار اسارت از ۲۱ صیاد بلوچستانی که به امید صید ماهی به دریا زدند، هنوز چهار نفر زنده و در چنگ دزدان دریایی سومالی هستند؛ دزدان حالا زبان بلوچی را تا حدی یاد گرفتند و در تماس با خانواده اسرا، خواسته خود را بیان میکنند، مردان دریا هم توانستند این مدت را با آب دریا و علف سر کنند اما تلاش مسئولان همچنان بینتیجه مانده است. آنها ۲۱ نفر در دو لنج صیادی بودند که اوایل فروردین ۹۴ اسیر دزدان دریایی شدند، در ماههای اول ۸ نفر از آنها بر اثر شکنجه دزدان جان خود را از دست دادند و ۵ نفر موفق به فرار شدند تا فشار بر باقیماندهها بیشتر شود و چهار نفر دیگر هم در غربت و اسارت به سرای ابدی سفر کنند. حالا چهار نفر مانده که با سختجانی خود چشمانتظار کمکی از مردم، دولت و مقامات ایرانند.
«پروین صباحی» نام زنی است که سرنوشتش به اطلاعرسانی درباره این اسرا گره خورده است. همسر و خواهرزادههمسر صباحی دو نفر از بازماندگان لنجهای به غارترفتهاند و او در تمام این سالها از تلاش برای رهایی آنها بازننشست. او ناخواسته سخنگوی این خانوادهها شده چرا که تنها فردی است که میتواند فارسی حرف بزند و حالا میگوید که این خانوادهها در چهارمین عید انتظار، کور، پیر و فراموش شدهاند.
صباحی میگوید پدر یکی از اسرا بیناییاش را از دست داده و از طریق گدایی زندگی میگذراند: «فقط چهار نفر زنده ماندهاند؛ از این چهار نفر یکی همسر من، جمالالدین دهواری است که در خانه جلال صدایش میزدیم. دیگری برادر صاحب لنج است؛ محمدشریف پناهنده. یکی دیگر هم خواهرزاده شوهرم است؛ ابراهیم بلوچنیا و دیگر عبدالله نوهانی است. حال و روز خانوادهها یکی از یکی بدتر است و پدر نوهانی گدایی میکند. دو نفر از صیادان، فرزند این پیرمرد بودند که یکیشان جان باخت و یکی هم همچنان اسیر است.»
این زن بلوچ که پیش از نوروز ۹۷ گفته بود دلش روشن است و امیدوار است عید امسال برای او هم خوشیمن باشد، بعد از تعطیلات هم امید خود را از دست نداده و از دولت ایران کمک میخواهد: «فعلا که با هیچکس ارتباط نداریم و هر کسی را میبینم، همان جوابهای قبلی را میدهند. صاحب لنج میگوید من چند بار تهران رفتم و صحبت کردم ولی میگوید روند طولانی است. میگوید وزارت خارجه رفتم و آنها هم گفتند ما فراموش نکردیم و هنوز پیگیری میکنیم.»
امیدمان به خدا و دولت است
در روزگاری که کسی سراغی از چهار ایرانی بازمانده در دست دزدان دریایی سومالی نمیگیرد یا پیگیریها بینتیجه میمانَد، خانوادهها همچنان امیدوارند. پروین صباحی میگوید که امیدش به خدا و بعد دولت است: «اول امیدمان به خدا و دوم امیدمان به دولت است که یک نفر را واسطه و کاری کند که این بدبختها نجات پیدا کنند. دست ما به آنجا نمیرسد و هر راهی بوده امتحان کردیم. امیدمان به خداست. ما هم ایرانی و انسان هستیم ولی انگار کسی این را قبول نمیکند.»
آنطور که صباحی میگوید ارتباط او با اسرا همچنان برقرار است اما کاری از دستش برنمیآید: «آخرین بار، یک ماه پیش از عید با چهار اسیر صحبت کردیم. خودشان تکزنگ زدند و ما تماس گرفتیم. بلافاصله خط را خاموش میکنند و هر وقت دلشان بخواهد دوباره روشن میکنند. آخرینبار بهمن حرف زدیم.»
گزارشهایی که پیش از این درباره این اسرا منتشر شد، حکایت از ضعف شدید بدنی آنها داشت، بهطوری که ۱۲نفر از آنها بر اثر شکنجه، گرسنگی و گرما جان باختند و جسد آنها را باقی اسرا با دستانی بسته خاک کردند. صباحی درباره وضع این صیادان در آخرین تماس هم میگوید: «آخرینبار، حالشان مثل قبل بود. میگفتند دو، سه روزی یک وعده غذا به ما میدهند. الان دیگر بچهها زبان دزدان را میفهمند و آنها بچهها را حالی میکنند که پول را به حساب ما بریزید تا شما را آزاد کنیم. آخرینبار از ۴۰۰هزار دلار به ۲۵۰هزار دلار رسیدند ولی هیچکس از اینها مطمئن نیست و اگر مطمئن باشند این پول را از کجا بیاوریم.»
در این سالها هم اما کمتر مسئولی سراغی از خانواده بازماندگان گرفت و نخستینبار پس از گزارش پارسال «شهروند»، کمیته امداد خانواده آنها را تحت پوشش قرار داد. صباحی که از طریق خیاطی زندگی خود و سه دخترش را اداره میکند، درباره کمکهای مالی هم میگوید: «کمکها فقط این است که خانوادهها تحت پوشش قرار گرفتند و همان اوایل هم به هر خانواده یکمیلیون کمک کردند. مولانا هم به هر خانواده یکمیلیون کمک کردند و تمام توانشان را به کار بردند، اما وضع ما همین است که میبینید.»
او مدام به وضع دیگر خانوادهها هم اشاره میکند که شرایط سختی را پشت سر میگذارند: «پدر نوهانی سه پسر داشت؛ دو نفرشان که اسیر شدند و پسر سومش هم بیماری صرع دارد و خودش هم نمیتواند کار کند. من خودم سه تا دختر دارم. بزرگترین دانشگاه زاهدان درس میخواند و دو دختر دیگر هم دانشآموز هستند. خیاطیای، چیزی میکنم تا نان فرزندانم را تأمین کنم. قبلا فردی در وزارت خارجه گفته بود که امیدواریم بهزودی این اسیران آزاد شوند و سال نو کنار خانواده خود باشند اما عید هم گذشت و هیچ. در این عید هیچکس سراغی نگرفت، کدام عید؟ الان این چهارمین عید است که نیستند و واقعا عیدی نداشتیم همه این سالها. همه فراموش کردند. گفتند کاری نکنید و ما پیگیری میکنیم، گفتند با خبرنگاران حرف نزنید، ما کار را درست میکنیم ولی همیشه همان حرفهای تکراری را میزنند.»
مشتاق یک تماس سادهایم
اگر حدود چهارسال انتظار، امید را برای بازماندگان صیادان از بین نبرده، غم و انتظار خانوادهای مهاجر در تهران که جوان ۲۴ ساله آنها اسیر یک گروهک تروریستی است، تازهتر هم هست. خانواده براتی که چندسال پیش شهر کوچک آشخانه در خراسان شمالی را به امید زندگی بهتر و به مقصد تهران ترک کردند، از اردیبهشت پارسال یک روز خوش ندیدند و آنطور که پدر این خانواده میگوید عید امسال هم برایشان در عزا و انتظار گذشت.
«ولی براتی» کارگری است که یک روز پس از حمله گروهک تروریستی موسوم به «جیشالعدل» به تیم شیفت هنگ مرزی میرجاوه در استان سیستانوبلوچستان، خبر ناپدیدشدن فرزندش را شنید و بلافاصله عازم منطقه شد اما دست خالی برگشت و ۱۱ماه گذشته را هم در این انتظار گذراند. خانواده براتی در این ١١ ماه، بارها با خبرهای تلخی از زبان مسئولان و از طریق رسانههای عمومی روبهرو شدند و حداقل انتظار آنها یعنی رعایت وضع روحی این خانواده برآورده نشده است؛ آنها انتظار دارند که مسئولان پیش از اینکه خبرهای کذب مرگ در رسانهها منتشر کنند، لحظهای به این خانواده هم فکر کنند.
پدر این سرباز اسیر در دست تروریستها درباره آخرین وضع خانواده و اطلاعاتش از وضع فرزند ارشد خود میگوید: «هیچ خبر جدیدی نیست. خودمان هر چقدر زنگ زدیم و پیگیری میکنیم کسی جواب درستی به ما نمیدهد. کسی از ما خبر نمیگیرد. هرچقدر ما زنگ میزنیم، میگویند پیگیریم.» براتی میگوید در این ١١ ماه سراغ هر مسئولی را گرفته و حتی به دیدار امام جمعه اهلسنت زاهدان هم رفته است: «از هر مسئولی که امکان ملاقات داشت یا تلفنش را جواب میداد، پیگیری کردیم، حدود چهار ماه پیش هم با همسرم پیش مولوی عبدالحمید رفتیم و گفتند پیگیری میکنیم که خبری نشد. چندبار تماس گرفتیم، دامادش جواب میدهد و میگوید پیگیر هستیم ولی به جایی نرسیدم. از دفتر دکتر لاریجانی و خانم سیاوشی (نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی) به خانه ما آمدند ولی بعدش هرچقدر زنگ زدیم جواب ندادند.»
منتظر ملاقات مردمی رهبری هستیم
زندگی در این ۱۱ ماه برای «معصومه پناهپور» سختتر از همیشه بوده است؛ او مادری است که پیش از این و در جنگ تحمیلی برادرش را از دست داده و در روزهای انتظار برای خبر قطعی از وضع فرزندش، دردهای روحی و جسمی رهایش نمیکند. همسر او درباره وضع خانواده میگوید: «الان خانمم در خانه افتاده و زانویش مشکل دارد. از موقعی که بچهام را گرفتند، همهاش گریه میکند و به افسردگی افتاده است. سه پسر و دیگر فامیلهایم هم وضع بهتری ندارند.»
پدر این سرباز میگوید که خبر منتشره از طرف سردار رضایی پیش از تعطیلات نوروز، امیدی تازه به آنها داد اما هرچقدر تلاش کردند، نتوانستند با این مسئول ارتباطی برقرار کنند: «سردار رضایی در تلگرام زده بود که براتی زنده و سالم است ولی از آن موقع ما هرچقدر تماس گرفتیم جواب ندادند. آنطور که حرف زدند ما انتظار خوبی از عید داشتیم ولی نشد. الان هیچکس در این خانواده زندگی ندارد. تعطیلات به بچههایم میگفتم که بروید در طبیعت تا روحیهتان عوض شود اما میگفتند کجا برویم با این وضع و حال.»
ولی براتی از تلاشش برای ملاقات با مقام رهبری هم سخن میگوید و امیدوار است که بتواند او را ملاقات کند: «میخواهیم پیش آقا برویم. هم نامه بردیم و هم تماس گرفتیم. از دفترشان زنگ زدند و گفتند هر وقت ملاقات عمومی باشد به شما خبر میدهیم. حدود یکماه پیش اینرا به ما گفتند و من و مادرش فعلا منتظریم.»
آنطور که پدر «سعید براتی» میگوید، یکی از نمایندگانی که در این مدت سراغی از این خانواده گرفته «طیبه سیاوشی شاهعنایتی» نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است. این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در گفتوگو با «شهروند» درباره این دیدار و آخرین اطلاعات از وضع این سرباز میگوید: «ما با خانواده آقای براتی دیداری داشتیم و این بحث را مدام در مجلس هم با نمایندههای مناطق مرزنشین که بهاصطلاح خودشان نیروهای محلی دارند و میتوانند وضع را بررسی کنند و هم با آقای اردشیر نوریان، نماینده شهرکرد و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی پیگیری میکنیم. آقای نوریان رئیس کمیته دفاع کمیسیون امنیت ملی است و این موضوع را پیگیری میکند.»
سیاوشی شاهعنایتی به سفر اخیر وزیر امور خارجه به پاکستان و مطرحشدن این موضوع در این سفر هم اشاره میکند: «در سفر اخیر دکتر ظریف به پاکستان اطلاعاتی به ایشان دادند که در این اطلاعات ما متوجه شدیم خوشبختانه این سرباز زنده است و در وضع بدی هم به سر نمیبرد؛ در هر حال گروگانبودن سخت است اما مثلا در یک اتاقک زندان نیست و در یک محوطه نسبتا وسیع از آن نگهداری میشود.»
او در پاسخ با این پرسش که تلاشها برای آزادی این سرباز تاکنون به کجا رسیده هم میگوید: «اعضای این گروهک برای آزادی این سرباز، هم پول خواستند و هم خواهان آزادی تعدادی از زندانیان نزدیکبهخود هستند. پیگیریهای ما به اینجا رسیده که متاسفانه الان، تا قبل از عید البته و در جلسات آخر مجلس در سال ۹۶، امکان آزادی و تبادل هنوز مهیا نشده بود که دلیل آن خواسته گروگانگیران مبنی بر دریافت پول و همچنین آزادی همقطاران خود است. ما به هیچوجه ناامید نشدیم چون موارد اینچنینی زیادی وجود داشته که کمیسیون امنیت ملی آنها را پیگیری کرده است. خوشبختانه این سرباز زنده است و یک خوشبختانه دیگر اینکه کسانی به فکر این سرباز هستند و به خانواده او سر زدند.»
سیاوشی امیدوار است که با تلاش و پیگیری مسئولان، زمینه آزادی این سرباز فراهم شود و در اینباره میگوید: «در هر حال سعید به دلیل ضعف امکانات ما در مرز و در حالی که کشور در اوج هیجان انتخابات بود به این وضع دچار شد و متاسفانه هنوز پیگیریهای ما به نتیجه لازم و مطلوب نرسیده ولی جای امیدواری است که این سرباز وطن زنده است و امیدوارم بهزودی آزاد شود.» او در ادامه میگوید که «به دلیل حسن روابطی که در حال حاضر بین ایران و پاکستان وجود دارد، تلاشهای رسمی جهت آزادی سعید خواهد بود ولی اینکه چه زمانی به نتیجه قطعی خواهیم رسید، مشخص نیست اما امیدواریم که بتوانیم این کار را سریعتر انجام دهیم.»
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر