۶۶ سال پیش در چنین روزی دکتر حسین فاطمی سخنرانی خود را بر برمزار روزنامه نگار شهید محمد مسعود، مدیر روزنامه "مرد امروز" آغاز می کند. او از نزدیک ترین دوستان حسین فاطمی بوده است. هنوز چند کلمه نگفته است که ناگهان صدای گلوله ای سخنانش را قطع و او را نقش بر زمین می کند. ضارب، جوانی ۱۶ ساله عضو گروه فدائیان اسلام به نام "محمدمهدی عبدخدایی" است.

عبد خدایی دربارهٔ این ترور می‌گوید: «به محض اینکه ماشه اسلحه را کشیدم، اسلحه را بر زمین انداختم. در آن زمان گودرزی نامی بود که در تجریش جگر می‌فروخت و به او می‌گفتند «عباس جیگرکی» که خم می‌شود و اسلحه را برمی‌دارد که مردم به سمتش هجوم می‌برند و او را می‌زنند. من در تمام این صحنه‌ها حاضر بودم چون کسی باورش نمی‌شد که یک نوجوان ۱۶ ساله با کلت کمری دکتر فاطمی را زده باشد... ایستادم و تکبیر گفتم. پس از این بود که جمعیت به طرف من برگشتند.»

چند تن از نزدیکان دکتر فاطمی، از جمله محمد علی سفری، نصرالله شیفته و.. او را شتابان به بیمارستان رساندند. دکتر فاطمی در خودرو، با لبخندی به اطرافیانش گفت: دیدید بالاخره انگلیسی ها مرا کشتند... چه زنده بمانم و چه نمانم، تقاضای من این است که "باختر امروز" به همین سبک و روش و شیوه انتشار یابد. نگذارید این چراغ را که به خون دل روشن نگه داشته ام خاموش شود».

زخمی به بیمارستان نجمیه منتقل و عمل شد. مشخص شد گلوله فقط به رودۀ بزرگ او آسیب رسانده است. وی سرانجام حدود ساعت ۹ شب به هوش آمد و توانست چند کلمه‌ای صحبت کند و با خنده گفت مثل اینکه انگلیسی‌ها در تیراندازی هم ناشی هستند. ضمناً وی در بیمارستان هم با سوختگی شدید ماهیچۀ پا مواجه شد که آن هم ناراحتی او را تشدید کرد. آثار این گلوله، حتی پس از رفتن به آلمان و انجام عمل جراحی، همچنان در بدنش باقی ماند و تا آخر عمرکوتاهش او را آزار داد.

در ماه های آغازین نخست وزیری مصدق، نواب صفوی و گروهی از یارانش دستگیر شدند. فداییان، این دستگیری را اعلام جنگ «دولت بی دین مصدق» به خویشتن دانستند و تاوان این دستگیری را هم شادروان فاطمی پرداخت. غلامحسین واحدی که اینک در غیاب نواب، رهبری فدائیان را در دست داشت با صلاح دید یکی از نزدیکان سیدضیاءالدین طباطبایی، محمدمهدی عبدخدایی را که در آن هنگام چهارده یا پانزده ساله بود، به کشتن فاطمی گمارد. به گفته فلسفی، شش روز پیش از ترور نافرجام فاطمی، واحدی از راه تلفن با او تماس گرفت و از او خواست که ملاقاتی را با فاطمی در دفتر او ترتیب دهد تا به زعم او از این فرصت برای ترور فاطمی بهره ببرند اما او نپذیرفت.

فاطمی چند روز پس از انتخابش به نمایندگی مجلس هفدهم از تهران، بر گور محمد مسعود تیر خورد. اگرچه کشته نشد، اما تا پایان زندگی کوتاهش، از زخم این ترور نافرجام در رنج بود. این گفته فاطمی که «دیدید که انگلیسی ها بالاخره مرا کشتند...»، چندان هم دور از حقیقت نبود. به گفته مهدی عراقی هفت تیر را ابراهیم صرافان که از وابستگان به سید ضیاء و از اعضای پیشین حزب رعد بود و «روی واحدی نفوذ داشت»، دراختیار فداییان گذاشت.

بی بی سی با چنان شتاب و شادمانی این خبر را پخش کرده بود که از پی آمد نافرجام ترور خبرنداده بود و گمان گوینده، این بود که فاطمی را کشته اند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.