مسافران سواره و پیاده قطار انقلاب
نویسنده این سطور در نوشته پیش رو حق مردم می داند که مشخصات پیاده شدگان را با یک توضیح مقدماتی برایشان روشن کند تا بدانند در چه شرایطی هستیم.
انقلاب در شرایطی به پیروزی رسید که مدیران و راهبرانش عموما مورد اعتماد مردم بودند و تقاضایشان برای عموم مردم حجت بود واین اعتماد منحصر در شخصیت امام خمینی خلاصه نمی شد زیرا ایشان در یک مرتبه بالایی از کاریزما رهبری را بر عهده داشتندو در کسوت مرجعیت و مرشد اعظم مردم قرارداشت لکن اعتماد مردم به لایه های پایین ترهم سرایت کرده بود سطح اعتماد در حدی بود که فراموش نمی کنم که مرحوم مهندس بازرگان اولین نخست وزیر ایران جهت کاهش مشکلات بانکی و پولی کشور با صداقت از مردم خواست به بانک ها اعتماد کنند و پول هایشان را برگردانند به بانک و بعد از حقوق بگیران دولت خواست اگر بیش از نیازشان حقوق دریافت کرده اند را برگردانند تا مشکلات سایر مردم هم برطرف شود و هر دو خواسته نخست وزیر وقت مورد استقبال مردم قرار گرفت که از این دست اتفاقات به فراوانی در آن روزها رخ می داد و همه باهم بودیم وهمراه و همدل .
اما قطار انقلاب ومسافرانش:
۱- مشکل مدیران ارشد کشور این است که انقلاب را منحصر در تفکرو سیاست های خود کرده اند وباور های دیگران را مغایر با انقلاب می دانند در حالی که هر چه قطار انقلاب را پر واگن و فضای جاگیری را بیشتر کنیم بخش عظیمی از مردم در آن جای می گیرند و نشانی از پیاده شدن مشاهده نمی شود .
۲- اگربه غلط ، دگر اندیشی را پیاده شدن از قطار انقلاب به حساب بیاوریم باید با اندوه تمام ،اعتراف کرد قطار شکسته است وهر واگنی مسیر خودرا می رود و نظامی بر حرکتش حکمروانی نمی کند و آن موقع است که باید به جان پناه های مبهم پناه گرفت .
۳- شاخص سواره و پیاده شده از قطار به داست داشتن بلیط قطار است نه اینکه به ظاهر سوار برآن باشی زیرا بعضی ها بلیط را که اعتبارشان به آن بوده را فروخته اند ولی همواره سوار هستند و سواری می خورند واین بدین معنی نیست که سواره ها ، انقلابی اند ولی آنهایی که بلیط را در دست دارند و با صمیمیت انتقاد و فریاد برمی آورند غیر انقلابی به شمار روند .
۴- آن روزی که مردم به دعوت مرحوم مهندس بازرگان جواب مثبت دادند اکثر قریب باتفاق مدیران با مردم هم شکل و همدل و همزبان بودند و بنیانگذار انقلاب خود را خادم مردم می پنداشت و برای خویش حقی قائل نبود و به حسینیه ای ساده و عاری از تجمل قانع بود وحتی اجازه آذین بندی شهر را به یمن ورودشان بعد از پانزده سال دوری از کشور را ندادند اما آیا امروز به همان شیوه رفتار می شود و آیا مرقد ایشان با حسینیه جماران قابل قیاس است !!! مرجعیت شیعه ، روحانیت ، مدیران ارشد و میانی ، نظامیان ، تاجران ، قضات و اهل سیاست و ... همچون روزهای اول انقلاب زندگی و رفتارو فکر می کنند !
۵- عموم مردم ، بلیط قطار انقلاب را هنوز دردست دارند ولی قطار سوارانی قطار را به بیراهه و کج راهه برده اند و ناشیانه و یا متعمدانه قطار را کوچک کرده اند که فقط خودشان با بلیط و بی بلیط درآن جا بگیرند ، فضا را بردیگران تنگ کرده اند و صاحبان ژن های خوب را گزینش می کنند
آقای رئیس جمهور
بنابراین باید بدانیم :
الف : پیاده شدن از قطار انقلاب مهم نیست بلکه مهمتراز آن ، در دست داشتن بلیط قطار است که عموما دارند حتی اگر آنها پیاده خوانده شوند .
ب : جمع قابل توجهی از دارندگان بلیط ولی پیاده شدگان باور دارند با وضعیتی که بر کشور حاکم است نمی توانند مسئولیت دینی و تکلیفی مردم را در پیشگاه عدل الهی برعهده بگیرند و می بینند هرآن چه از زشتی ها و بدی ها بیگانگان دارند ما در کشور باصطلاح اسلامی امان داریم فلذا بلیط در دست ، کناری نشسته اند تا در قربانی کردن باور و معتقدات مردم شریک جرم نشوند
ج : دسته ای که از ایشان در بند قبلی یادکردم که تعداشان رو به فزونی است و در هرطبقه ای از اجتماع دیده می شوند دغدغه کرامت و دین و باور های چهل سال پیش مردم را دارند و ناظر تند شدن شیب سقوط بایدها و رشد سریع نبایدها هستند و به امید روزی که قطار انقلاب به ریل خود برگردد ، روز شماری می کنند ولی نامیدانه با افسردگی و بیماری و گوشه نشینی و مرگ های زودرس در حال دست و پنجه نرم کردن هستند .
خاضعانه و بدون کمترین بیماری سیاسی انتظار دارم قطارمدل ۵۷ راتحویل مردم دهید تا این بار با تجربه ای که از چهل گذشته بدست آورده اند با جان و دل از کجروی قطار جلوگیری کنند تا هم دین باور شوند و هم در رفاه و بزرگی زندگی کنند و به تعبیر شهید بی بدیل و فقیه کم نظیر شهید آیت الله دکتر بهشتی ، بیگانگان با مشاهده پیشرفت اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی و علمی و... سرزمینمان ؛ باور کنند که انقلابی شده است .
به امید آن روز
دکتر مرتضی بهشتی
حقوقدان و پژوهشگر
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر