محمدهاشمی:برخوردها با خانواده ما درجهت تخریب است نه تکریم
اهم اظهارات هاشمی به شرح زیر است:
*در دانشگاه آزاد یک استراتژی شروع شده که نام آن را هاشمیزدایی گذاشتهاند. همانطور که در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم میکوشند که هیچ نامی از هاشمی نباشد و در جاهای دیگر هم میبینیم که هیچ اقبالی به نام و مسیر هاشمی وجود ندارد.
*بعد از ارتحال آیتالله هاشمی کمیتهای در شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد که بررسی کنند و ببینند علت فوت ایشان چه بوده است. پزشکان اعلام کردند علت ایست قلبی است اما همانطور که قبلا هم با ایسنا صحبت کرده بودم ایست قلبی علل و عواملی دارد که هیچکس آن را اعلام نکرد و کمیتهای که در شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد برای بررسی همین موضوع بود. بعد از انجام بررسیها آن طور که فائزه میگفت خانواده را دعوت کردند تا گزارش نهایی را بدهند و در آن گزارش گفتند که در بدن ایشان اشعه رادیواکتیو ۱۰ برابر حد مجاز بوده است. اما اینکه چگونه این میزان از حد مجاز فراتر رفته را کسی نمیداند و من هم در آن جلسه حضور نداشتم.
*تا جایی که من میدانم آقای هاشمی کالبدشکافی نشد و معاینه بیشتری هم از سوی کسی بعد از فوت ایشان ندیدم. در واقع من وقتی بالای سر ایشان رسیدم دیدم که پزشکان مشغول تنفسرسانی و ایجاد شوک در بدنش هستند تا جایی که حتی استخوانهای سینه ایشان در اثر فشار پزشکان خون مرده شده بود و وقتی من این صحنه را دیدم برایم شوک بزرگی بود و حالت بهتزدگی به من دست داد. مدام چشمم را به مانیتور میانداختم تا علائم حیات در بدن ایشان را ببینم که وقتی با علائم موقتی روبهرو شدم و از پزشک پرسیدم، گفت که این علائم صرفا برای وارد کردن شوک است و حتی از ایشان پرسیدم زمانی که آیتالله هاشمی به بیمارستان رسید علائم حیات داشت یا نه که پاسخش منفی بود. به هر حال از آنجا که علت ایست قلبی اعلام شده و دلیلی برای آن ذکر نشده است جای شبهه وجود دارد و منشأ برخی گمانهزنیها میشود.
*فاطمه خانم از مادرش نقل میکرد که سه سال قبل روزی آقای هاشمی در منزل هم وصیتنامه خود و هم همسرشان را نوشتهاند و این جدا از آن وصیت نامهای است که سال ۷۹ در یک برگ کاغذ برای آنژیوگرافی نوشتهاند. اما من هم این وصیتنامه جدید را ندیدهام و هیچ اطلاعی از آن ندارم.
*گویاترین سندی که از دیدگاه آقای هاشمی نسبت به آقای احمدینژاد وجود دارد همان نامه بدون سلام سال ۸۸ است که اگر کسی آن را مطالعه کند، همهی مسائل امروزی که آقای احمدینژاد پیش آوردهاند در آن پیشبینی شده و از این موضوع که احمدینژاد چه رفتارهایی دارد و چه کارهایی انجام خواهد داد، صحبت به میان آمده است. بعد از انتخابات هم فکر میکنم روز شنبه ۲۳ خرداد ایشان را دیدم که جلسهی مجمع تشخیص بود البته حضور ذهن دقیق ندارم و اگر همان روز جمعه ایشان را ندیده باشم، شنبه حتما دیدهام اما صحبت خاصی بین ما انجام نشد و فضا بهگونهای بود که همه متاثر بودند.
*به هرحال برخوردهایی که امروز با خانواده آقای هاشمی میشود نه در جهت تکریم که در جهت تخریب است. البته کسی توقع ندارد کسانی که از گذشته دشمنی میکرده اند امروز رویه دیگری پیش بگیرند اما کسانی که مدعی دوستی بودند آن طور که باید عمل نمیکنند.
*رابطه بیت رهبری با خانواده آقای هاشمی خوب است. از خانوادهی آقای هاشمی، محسن آقا گاهی به بیت میرود و میآید. من هم بعد از رحلت حاج آقا دو دیدار با رهبری داشتهام
* در این پنجساله نه آقای روحانی نه آقای جهانگیری را مستقیماً ندیدهام. مگر اینکه در مراسمهایی آمدهاند و در جایی نزدیک ما نشستهاند که حتی به سلام و احوال پرسی هم نرسیده است. ما کار خاصی با آنان نداریم و بالاخره در دولت سرشان شلوغ است. هیچکدام از وزرا را هم ندیدهام و کاری هم با آنان ندارم. اما بهرحال آنان هم هیچوقت احوال ما را نمیپرسند. البته احتمالاً به بیت آقای هاشمی سر میزنند اما هر وقت که ما رفتهایم خبری از حضور آنان در آنجا نبوده است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر