وکیل خانواده ستایش: اعدام، راه حل نیست
آنچه بر سر ستایش قریشی آمد، آنقدر تلخ است که حتی مرورش هم ساده نیست. نمیشود نوشت چه بر سر این دختربچه هفت ساله آمد و چطور به قتل رسید که نامش را در بین کودکان قربانی خشونت ماندگار کرد و این نه فقط خانواده او، نه فقط جامعه افغانها، بلکه کل مردم ایران بودند که داغدار این کودک شدند.
حالا قاتل ستایش، امیرحسین که در نوجوانی دست به این قتل زده، در انتظار اجرای حکمی است که برایش صادر شده، قصاص و اعدام. او این روزها در حبس بسر میبرد، به زندان بزرگسالان منتقل شده و هر هفته که میرسد و نوبت اعدام محکومان میشود، طناب دار را بر گردنش احساس میکند و خواب چهارپایهای را میبیند که ممکن است همین فردا، از زیر پایش کشیده شود.
اما همانقدر که افکار عمومی، برای قتل ستایش جریحهدار شد، همانقدر که انزجار عمومی نسبت به عملی که امیرحسین انجام داد هنوز کمرنگ نشده، بحث دیگری از سوی فعالان حقوق کودک مطرح میشود؛ که میگویند درست است که امیرحسین این قتل فجیع مرتکب شده، اما مواردی وجود دارد که شاید بتوان خانواده ستایش را مجاب کرد از قصاص او صرفنظر کنند و بعد هم از اعدام نجات پیدا کند، نه این که مجازات نشود، بلکه فقط اعدام منتفی شود. موافقان منتفی شدن اعدام امیرحسین میگویند او هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال بوده و بر اساس کنوانسیون حقوق کودک نباید اعدام شود، همچنین به این استناد میکنند که در هنگام مستی مرتکب قتل شده و از کودکی شرایط روحی خوبی نداشته، حالا به شدت پشیمان است و مهمتر این که خودش هم قربانی شرایطی است که در آن زندگی میکرده.
اما از سوی دیگر، بعضی معتقدند این گذشت برای خانواده ستایش به سادگی امکانپذیر نیست چون هیچکس نمیتواند درکی از این داشته باشد که چه روزها و شبهای سختی بر این خانواده گذشته است. بنابراین اعدام امیرحسین را محتمل میدانند. وکیل خانواده ستایش هم بر همین باور است که احتمال خیلی کمی برای گذشت وجود دارد، هرچند خودش معتقد است که اعدام، راهکار نبوده و نیست.
عسگر قاسمی آقباش، حقوقدان و وکیل دادگستری که وکالت خانواده ستایش قریشی را بر عهده دارد، با حضور در کافهخبر به سوالات ما پیرامون چند و چون این پرونده پاسخ داد. گفتوگو با او را در ادامه بخوانید:
ما روایت وکیل امیرحسین را در کافهخبر شنیدیم، شما هم روایت خانواده ستایش را بگویید. از زمانی که فهمیدند فرزندشان گم شده، تا زمانی که شما وکالت این پرونده را به عهده گرفتید.
با توجه به این که خانواده ستایش افغان هستند، مراجعه این خانواده به ما از طریق اداره اتباع بود. به من و آقای عزیزمحمدی که قاضی مشهوری در حوزه قتل هستند و نزدیک دو سال است در کسوت وکالت در حال فعالیت هستند، پیشنهاد این پرونده مطرح شد و ما هم آن را پذیرفتیم. ما دو بار بیشتر با این خانواده در دفتر ملاقات نداشتیم و دیدارهای دیگر در راهروهای دادگاه بوده است.
در این دیدارها چه میگفتند؟
همراه با تعداد دیگری از افاغنه آمده بودند و توضیح مختصری درباره این موضوع دادند که چه شده است. روایت، همان چیزی است که قبلتر هم رسانهای شده است؛ خانواده ستایش و امیرحسین همسایه بودهاند، ستایش برای بازی با خواهرزاده امیرحسین به خانه آنها رفته، خانواده امیرحسین خانه را ترک میکنند و هنگامی که امیرحسین میبیند او تنهاست، به بهانهای او را به طبقه بالا میکشاند، به او تعرض کرده و بعد هم او را میکشد.
شما با امیرحسین هم دیدار داشتید؟
نه با او دیداری نداشتم.
اگر او را میدیدید، ممکن بود در درخواست حکم اعدام از سوی دادگاه تغییری ایجاد شود؟
ببینید من هیچ درخواستی مبنی بر این که او اعدام یا قصاص شود نداشتم. این را وجدانا میگویم. در جلسه دادگاه ما فقط ادله اثبات دعوی را مطرح کردیم، درخواست را هم موکول کردیم به اولیای دم که آنها چه تقاضایی از دادگاه دارند. ما به عنوان وکیل نه درخواست قصاص داشتیم و نه اعدام. ما نقشی در این که بخواهیم او را به اشد مجازات برساند یا نرساند، نداشتیم.
خانواده ستایش، بر قصاص تاکید دارند؟
بله، به هر حال این را هم باید قبول کنیم که اتفاق سختی برای آنها افتاده است.
این که امیرحسین گفته هنگام ارتکاب قتل، مست بوده و متوجه نبوده چه میکند، نمیتوانست تاثیری در حکم صادره داشته باشد؟
مستی و مسلوبالاراده بودن میتوان در صدور حکم تاثیرگذار باشد اما مساله اینجاست که با این که امیرحسین میگوید به قدری مشروب خورده بوده که در اصطلاح «سیاهمست» بوده، در پرونده به نکاتی برمیخوریم که بحث مسلوبالاراده بودن دیده نمیشود، آن هم بنا بر دلایل متقن. این که شخصی متوجه نشود چه چیزی بر او میگذرد زمانی پذیرفته میشود که متهم اینطور در دفاعیاتش از جزییات قضیه مطلع نبوده و به آنها اعتراف نکرده باشد. امیرحسین در جای جای پرونده، نحوه ارتکاب عمل را توضیح داده و با جزییات آنها را تعریف کرده است. امیرحسین لحظه لحظه این اتفاقها را یادش بوده. اینها یعنی بحث مستی یا مسلوبالاراده بودن منتفی است.
درباره این که گفته میشود دچار اختلال شخصیتی بوده چطور؟
من تخصص نظر دادن درباره این موضوع را ندارم اما در پرونده به این موضوع اشاره شده است. در پرونده شخصیتی او گفته شده هوش کلامی وی 106 و غیرکلامی 96 و هوش بهره کل 102 بوده است. اینها در پرونده آمده و حرفی از اختلال شخصیتی نشده است.
این سوال را از وکیل امیرحسین هم پرسیدیم که اگر بر فرض، چنین اتفاقی برای فرزند خودشان رخ داده بود، باز هم تلاش میکردند از امیرحسین دفاع کنند؟ حالا هم برعکس این سوال را از شما میپرسم که اگر شما وکالت امیرحسین را داشتید یا او یکی از نزدیکان شما بود، تلاش بیشتری برای نجات جانش نمیکردید؟
من به عنوان وکیل، پرونده امیرحسین را نمیپذیرفتم چون وقتی پرونده را میخواندم و میدیدم که دلایل کافی برای اثبات بیگناهی او وجود ندارد این کار را نمیکردم. اما خب درباره این که اگر از نزدیکان من بود تلاش میکردم او را نجات بدهم باید بگویم بله طبیعی است که اگر شخصی از نزدیکان شما مرتکب خطایی شود، با همه توانتان تلاش میکنید او را نجات دهید. با این حال، با این که موکل خانواده ستایش هستم، باید این را بگویم که اصلا به دنبال برنده شدن در این ماجرا نبوده و نیستم چون به هر حال این اتفاق تلخ رخ داده، یک کودک قربانی شده، خانوادههایی داغدار شدهاند و شاید اعدام چیزی را حل نکند.
یعنی شما به عنوان یک حقوقدان، معتقدید اعدام نمیتواند راهکار باشد.
اصلا و مطلقا راهکار نیست. پروندههای زیادی را داشتهایم که شامل اعدام بودهاند اما بعد از آن هم دیدهایم که چنین جرایمی تکرار شدهاند. مساله اینجاست که باید دید چه چیزی به انجام اینگونه جرایم و جنایات منجر میشود، باید عواملی که فرد را به اینجا میرساند برطرف کرد نه این که فقط به دنبال حذف فیزیکی افراد بود. منطقه زندگی امیرحسین، یک منطقه آسیبخیز بوده است که مشابه چنین مناطقی را در کشورمان کم نداریم.
میشود گفت امیرحسین هم قربانی بوده است؟ قربانی شرایط، عدم توجه کافی از سوی خانواده و مدرسه و جامعه؟
بیشتر کسانی که دست به بزهکاری میزنند، بستر اجتماعی و زندگی خانوادگی مناسبی را ندارند و در این موضوع نمیشود شک کرد که محیط زندگی ما در بزهکار شدن یا نشدن تاثیر دارد. نقش عواملی که فرد را به بزهکاری میرسانند نباید نادیده گرفته شود همانطور که در همین ماجرای قتل ستایش، باید پرسید چرا باید یک پسر نوجوان با یک دختربچه تنها بماند؟ چرا باید یک پسر نوجوان زندگی مستقلی در طبقه بالای خانهشان داشته باشد؟ چرا باید به راحتی به مشروبات الکلی دسترسی داشته باشد؟ چرا خانواده یا مسئولان مدرسه نظارتی روی رفتار او نداشتهاند؟ به انواع برنامهها و فیلمهای مستهجن دسترسی داشته است؟ همه اینها میتواند یک فرد را به بزهکار شدن هدایت کند.
این سوال را برای این پرسیدم که عدهای تصور میکنند با اعدام امیرحسین، تمام مشکلات حل میشود، در حالی که دیگرانی هم بودهاند که او را به این مرحله کشاندهاند. چطور میشود از آنها صرفنظر کرد؟
به هر حال در قوانین، اصل شخصی بودن مجازاتها را داریم. یعنی خود فردی که مرتکب عملی شده باید مجازات شود و نمیتوان آن را به دیگران تعمیم داد. هر شخصی مسئول اعمال خودش است و این بحث هم در نظامهای حقوقی مختلف و هم در فقه ما پذیرفته شده است. شاید بهتر است که عوامل تاثیرگذار در این قضیه هم بیشتر شناسایی شود اما نظام حقوقی ما فعلا چنین امکانی را ندارد که ریشهها را ارزیابی کند و سهمی را به این اختصاص بدهد که کمسوادی، کمتوجهی، اعتیاد، معیشت، فقر اقتصادی، محیط نابسامان و ... از منظر جرمشناسی در بزهکار بودن یک شخص چقدر تاثیرگذار بوده است.
فکر میکنید امکان اعدام نشدن امیرحسین وجود داشته باشد؟
حکم امیرحسین در دو بخش صادر شده، یکی قصاص و دیگری اعدام. اگر اولیای دم، قصاص را ببخشند، باز هم بحث اعدام بر جای خودش باقی است چون حدود الهی تعطیل نمیشوند. با این حال توبه پیشبینی شده ولی فکر میکنم وضعیت پرونده او به گونهای نیست که بشود از آن استفاده کرد. با این حال، اگر خانواده اعلام رضایت کند، شاید چنین راه نجاتی بشود پیدا کرد.
و چقدر احتمال میدهید که خانواده ستایش گذشت کنند؟
بعد از این که این رای صادر شد، صحبتهای زیادی با این خانواده داشتم و حتی گفتم هر مبلغی را که شما بخواهید میشود برای رضایت درخواست کرد، اما این خانواده مطلقا به رضایت فکر نمیکنند. حتی حاضر نیستند درباره این موضوع حرفی زده شود و یکی دو بار که این موضوع را مطرح کردیم، حال مادر ستایش بد شد و گفتند اصلا چنین چیزی را نمیپذیرند.
فکر میکنید افغان بودن خانواده ستایش چقدر باعث شده این قضیه از بعد دو خانواده فراتر برود و شکل بزرگتری به خودش بگیرد؟ منظورم این است که فشاری روی خانواده ستایش هست که رضایت ندهند؟
من چند بار که با پدر ستایش حرف زدم، از ایرانیها ابراز خرسندی و رضایتمندی دارند. اما به هر حال این پرونده با ابعاد تلخی که داشته، رسانهای شده و شاید فشارهایی از طرف جامعه افغانها در این قضیه وجود داشته باشد. اما من خودم فکر میکنم این که بخواهیم اینطور نگاه کنیم که ما ایرانی هستیم و آنها افغان، کمکی به روند پرونده نکند، نه برای ما نه برای جامعه افغان. چون خود ایرانیها هم خیلی با این موضوع ابراز همدردی کردند و این اتفاق برای همه ما تلخ بود.
موضوع دیگری که درباره پرونده امیرحسین مطرح میشود، این است که او زیر ۱۸ سال بوده که مرتکب این جرم شده و طبق کنوانسیون حقوق کودک که ما به آن پیوستهایم، باید از اعدام مصون باشد. شما به عنوان حقوقدان چه پاسخی به این موضوع دارید؟
بله بر اساس کنوانسیون حقوق کودک این موضوع درست است که نباید شامل اعدام شود، اما بر اساس قوانین داخلی کشورمان، به صراحت به این موضوع پرداخته شده که پسرهای بالای 15 سال به بلوغ شرعی میرسند و بحث مسئولیت کیفری بر آنها مترتب است اما اگر زیر 18 سال باشند، قانون میگوید اگر حرمت عمل را درک نکند، از مجازات معاف میشود. در این صورت یکی از وظایف این است که قاضی ببیند متهم، حرمت عمل را درک میکرده است یا نه، از امیرحسین هم در این راستا هم از طریق دادگاه و هم پزشکی قانونی این تحقیق صورت گرفته و گفتهاند متوجه حرمت عمل بوده است. بنابراین اگر حرمت عمل را درک نمیکرد قطعا از مجازات اعدام معاف بود همانطور که الان زندانیهایی را داریم که بالای 15 سال هستند و مرتکب قتل میشوند ولی دادگاه آنها را به پرداخت دیه و حبس محکوم میکند نه اعدام چون حرمت عمل را تشخیص نمیدادهاند.
اما در کنوانسیون حقوق کودک اشارهای به موضوع حرمت عمل نشده است.
بله در کنوانسیون به صورت مطلق به این منع مجازات اعدام برای افراد زیر 18 سال اشاره شده است.
و سوال دیگر این که همانقدر که بر مجازات امیرحسین تاکید شد و همچنان میشود، از خانواده ستایش بعد از این قضیه دلجویی شد؟
اصلا، به حال خودشان رها شدند در حالی که به شدت نیازمند این بودند که مورد دلجویی و رسیدگی قرار بگیرند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر