این چوپان به پلیس گفت: گوسفندانم را برای چرا آورده بودم که ناگهان سگ گله به سمت یک شیار رفت و پارس کرد. کنجکاو شدم و وقتی نزدیک رفتم دیدم پای یک انسان از خاک بیرون آمده است برای همین موضوع را اطلاع دادم».

مأموران بعد از بیرون‌کشیدن جسد از زیر خاک آن را به پزشکی قانونی منتقل کردند تا علت فوت مشخص شود. متخصصان در همان آزمایش‌های اولیه به این نتیجه رسیدند که بیش از یک هفته از مرگ فرد ناشناس می‌گذرد و او را با شلیک گلوله به قتل رسانده‌اند.

درحالی‌که تحقیقات در مرحله مقدماتی قرار داشت و هیچ سرنخی از هویت مقتول و عامل یا عاملان قتل او وجود نداشت، مردی نزد کارآگاهان رفت و گفت: «من حدود دو هفته قبل در همان منطقه‌ای که جسد کشف شده است جوانی را دیدم که سراسیمه در حال خاک‌ریختن در یک گودال بود».

این اظهارات اگرچه توانست محدوده زمانی قتل را فاش کند اما کمک دیگری به پلیس نکرد و کارآگاهان همچنان در تلاش بودند تا سرنخی از هویت فرد کشته‌شده به‌دست بیاورند. در همین اثنا زنی مسن نزد کارآگاهان رفت و گفت پسرش به نام فرامرز از دو هفته پیش به‌طرز مرموزی مفقود شده است. او که خبر کشف جسد مجهول‌الهویه را شنیده بود حدس می‌زد جنازه متعلق به فرزندش باشد. این زن بعد از مراجعه به پزشکی قانونی و رؤیت پیکر جوان کشته‌شده تأیید کرد مقتول همان فرامرز است. به‌این‌ترتیب نخستین گره این معما گشوده شد. 

افسران جنایی که احتمال می‌دادند این جوان با انگیزه انتقام‌جویی شخصی کشته شده باشد تلاش کردند فهرستی را از مظنونان احتمالی‌ای که با او اختلاف داشتند، تهیه کنند. این فهرست چندان طولانی نبود و معلوم شد فرامرز فقط با یکی از دوستانش به نام بابک از مدت‌ها قبل اختلاف داشت. ابتدا مدرکی علیه بابک وجود نداشت با  وجود این، پلیس تصمیم گرفت از او بازجویی کند ولی این کار میسر نشد زیرا کارآگاهان فهمیدند بابک از زمان وقوع قتل مفقود شده است. این‌گونه بود که مشخص شد قتل به دست همین فرد رقم خورده و او بعد از ارتکاب جنایت گریخته است.

از همان زمان جست‌وجوها برای یافتن متهم فراری آغاز شد اما کوشش‌ها فایده‌ای نداشت و ردی از بابک به‌دست نیامد تا اینکه بالاخره چندی قبل بعد از گذشت حدود هفت سال از وقوع قتل کارآگاهان به سرنخ‌هایی رسیدند و توانستند متهم را دستگیر کنند. بابک در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت: «مقتول دچار فساد اخلاقی بود و به زنان نظر سوء داشت. من نمی‌توانستم این رفتار را تحمل کنم به‌همین‌دلیل تصمیم گرفتم او را بکشم بعد از اینکه نقشه‌ام را با شلیک یک گلوله اجرا کردم برای اینکه سرنخی به جا نماند جسد را به منطقه‌ای در حاشیه یک روستا بردم و دفن کردم خودم هم محل زندگی‌ام را ترک کردم. در این مدت اصلا خبر نداشتم جسد پیدا شده و پلیس در تعقیب من است. گمان می‌کردم بعد از گذشت این مدت موضوع فراموش شده است».

بنا بر این گزارش، متهم بعد از اعتراف به جرمش به بازپرس معرفی و برای او قرار مجرمیت صادر شد.


 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.