آیا خاورمیانه در آستانه یک جنگ بزرگ است؟
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که خاورمیانه پس از داعش، آبستن درگیری های خونین است. چندی پیش روزنامه واشنگتن پست گزارشی را منتشر کرد که مدعی بود خاورمیانه پس از داعش شاهد ده جنگ دیگر خواهد بود؛ به اعتقاد نویسنده واشنگتن پست این جنگ ها عمدتا در عراق و سوریه بوقوع خواهند پیوست. جدی ترین این درگیری ها بین چندین طرف عمده روی خواهد داد: ارتش ترکیه، ارتش سوریه، نیروهای موسوم به آسایش(شبه نظامیان کرد سوریه) که جغرافیای درگیری در شمال و شرق سوریه خواهد بود و در عراق، جنگ بین ارتش عراق و بسیج مردمی با نیروهای پیشمرگه از یک سو و درگیری داخلی میان کردهای عراق (نیروهای وابسته به حزب دموکرات و اتحادیه میهنی کردستان) آغاز خواهد شد.
تمامی این گزینه ها، جزء سناریو های محتمل درگیری پس از داعش هستند. چه اینکه ورود ارتش عراق به شهر استراتژیک کرکوک و بیرون راندن نیروهای پیشمرگه از این شهر و پیشروی تا خطوط مرزی سال ۲۰۰۳ با اقلیم کردستان، نمونه ای از درگیری هایی هستند که خاورمیانه پس از داعش خود را آماده ورود به آنها می کند. خبرهای که از شمال غرب سوریه مخابره می شود حاکی از آماده شدن ارتش ترکیه و شبه نظامیان سوری وابسته به آن برای هجوم به منطقه کردنشین عفرین است.
پس از اینکه اولین موج هجوم داعش در عراق و سوریه دفع گردید این کردها بوند که به عنوان برنده از این موج، خارج شدند. در عراق، کنترل کرکوک و بخش های وسیعی از شمال این کشور که خارج از خطوط مرزی مورد توافق اقلیم کردستان با حکومت مرکزی بود در اختیار نیروهای پیشمرگه قرار گرفت. مسعود بارزانی خیلی زود این واقعیت را فراموش کرد که چه کسانی مانع از سقوط اربیل شدند و اعلام کرد که این مناطق، تحت حاکمیت ابدی اقلیم کردستان قرار خواهد گرفت.
در سوریه، پس از ناکام ماندن هجوم داعش به کوبانی، امریکایی ها با وجود مخالفت سرسختانه آنکارا، پشتیبانی گسترده خود را از شبه نظامیان کرد موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه آغاز کردند. این پشتیبانی ها تا جایی پیش رفت که اکنون این نیروها، کنترل الرقه در شرق سوریه را در اختیار گرفتند و در حال پیشرفت در حاشیه شرقی فرات هستند. با این حال این نگرانی عمیق در میان این نیروها وجود دارد که واشنگتن همان رفتاری را که با اربیل انجام داد با کوبانی تکرار کند، یعنی ترک کردن کردها در برابر قدرت های منطقه ای و دولت های مرکزی. این نگرانی ها اکنون با آغاز هجوم ارتش ترکیه به عفرین جدی تر می شود و هیچ بعید نیست که با رسیدن به یک راه حل سیاسی و توافق روسها و امریکایی ها، فردا ارتش سوریه وارد الرقه شود!
البته در عراق نباید تصور کرد که بارزانی و حزب دموکرات، کردهای این کشور را نمایندگی می کنند چه اینکه حزب تغییر و اتحادیه میهنی کردستان عراق، از مخالفان جدی سیاست های بارزانی محسوب می شدند. آنها یا از مخالفان همه پرسی استقلال به شمار می رفتند و یا اینکه معتقد بودند که بارزانی، صلاحیت لازم برای رهبری استقلال کردستان را ندارد.
گفته می شود در عملیات آزاد سازی کرکوک در اواخر مهرماه گذشته، نیروهای وابسته به اتحادیه میهنی کردستان عراق، به هیچ وجه وارد درگیری با نیروهای دولتی نشدند. این، تکرار همان سناریوی همیشگی کردستان است: کردها هیچگاه با یکدیگر متحد نشده اند؛ اما اینکه کردها عراق همانند گذشته وارد درگیری مسلحانه خواهند شد یا نه؟ پرسشی است که پاسخ آن را باید در رفتار مسعود بارزانی و هوادارانش پس از برکناری از ریاست اقلیم جستجو کرد.
گزینه های احتمالی جنگ در خاورمیانه به اینجا ختم نمی شود. یکی از جدی ترین این گزینه ها، جنگ اسراییل و حزب الله است. نبردی که از دیدگاه طرفین، رخدادی قطعی است اما زمان آن هنوز فرا نرسیده است. با وجود اینکه شواهد نشان می دهد که سعودی ها، همانند سال ۲۰۰۶، اسراییل را برای هجوم به لبنان و نابودی حزب الله تشویق می کند اما یک اصل اساسی از سال ۱۹۴۸ وجود دارد که سیاستمداران اسراییلی به آن پایبند هستند، تصمیم گیری درباره جنگ بر عهده ارتش اسراییل است و بس!
ژنرال های ارتش اسراییل معتقد هستند که حزب الله در جریان جنگ داخلی سوریه، توانسته است تجربه بسیار بزرگی را به دست آورد. از دیدگاه آنها، حزب الله با وجود اینکه یک ارتش نیست و به شیوه کلاسیک نمی جنگد، اما دیگر یک گروه مقاومت نیست که به شیوه چریکی بجنگد. تاکتیک های نظامی حزب الله و فرماندهان نسل جدید آنها، کارایی خویش را بارها در میدان جنگ به اثبات رسانده اند.
از سوی دیگر ارزیابی های ارتش اسراییل نشان می دهد که حزب الله توانسته است پس از جنگ ۲۰۰۶ و بویژه در سال های اخیر، توان موشکی خویش را افزایش داده و کیفیت آن را ارتقاء بخشد. موشک های حزب الله در جنگ آینده قادر هستند هر نقطه از فلسطین اشغالی را هدف قرار دهند، هدف گیری که دقت و قدرت آن نیز بسیار بالا خواهد بود.
در هر صورت اطلاعات ارتش اسراییل از توان نظامی حزب الله به اندازه ای است که ژنرال ها را به این امر قانع می کند که اکنون زمان جنگ نیست و در صورت آغاز، امکان یک سره کردن تکلیف حزب وجود ندارد.
در حومه جنوبی بیروت نیز نشانه هایی از تمایل حزب الله برای ورود به جنگ به اسراییل دیده نمی شود. از دیدگاه آنها، اسراییل توانسته است در سال های اخیر، علاوه بر ارتقاء توان هجومی، تاکتیک های جدیدی را در مانورهای خویش بکار گیرد. اسراییل در این مدت، تلاش بسیاری کرده است تا نقاط ضعف گذشته خویش را ترمیم کند. حزب الله بخوبی می داند که ارتش اسراییل، در صورت آغاز جنگ، مبانی شهری و تاسیسات زیربنایی مناطق شیعه نشین را ویران و آسیب های سنگینی را وارد خواهد کرد. همه این موارد سبب شده است که طرفین با احتیاط کامل به آغاز جنگ بیندیشند؛ جنگی که وقوع آن قطعی است ولی زمان آن هنوز فرا نرسیده است؛
شاید پس از به بن بست رسیدن مذاکرات روس ها و امریکایی ها درباره سوریه و تداوم حضور نظامی ایران و حزب الله بویژه در جنوب این کشور و شاید برعکس!
با افزایش تنش میان عربستان و ایران، بویژه پس از سقوط موشک برکان در فرودگاه ملک خالد، که ریاض معتقد بود از سوی ایران در اختیار حوثی قرار گرفته است، درگیری لفظی بین سران دو کشور شدت گرفت. ولیعهد محمد بن سلمان و وزیر خارجه، عادل الجبیر، ایران را تهدید کردند که پاسخ سختی به ایران خواهند داد. در این سوی خلیج فارس، رئیس جمهور روحانی نیز پاسخ تهدیدات مقامات عربستان را داد: بزرگ تر از شما نتوانست هیچ غلطی بکند!
برخی معتقد هستند که ترامپ به دنبال آغاز جنگ بین ایران و عربستان است. اما به چند دلیل عمده چنین جنگی هیچگاه رخ نخواهد داد. نخست اینکه عربستان به لحاظ نظامی توان رویارویی با ایران را ندارد. بر اساس گزارش اسپوتنیک، به لحاظ نظامی با وجود اینکه نیروی هوایی عربستان، بر ایران برتری دارد اما در سایر حوزه ها، بویژه موشکی، ایران از برتری کامل برخوردار است. با این حال این عامل نظامی نیست که مانع از بروز جنگ میان عربستان و ایران می شود. چه اینکه، جنگ یمن نشان دهنده توان نظامی عربستان است. جنگی که ریاض تلاش بسیاری می کند تا از آن بیرون بیاید.
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان تلاش دارد تا با تحقق چشم اندازی که تحت عنوان ۲۰۳۰ آن را مطرح کرده است، عربستان را دگرگون کند. تحقق چنین چشم اندازی به صدها میلیارد دلار بودجه نیازمند است که اقتصاد عربستان در حال حاضر در شرایطی نیست که بتواند آن را تامین کند، اقتصادی که به گزارش بلومبرگ در سال گذشته، ۹۸ میلیارد دلار کسری بودجه را تجربه کرده است و به گزارش صندوق بین المللی پول، رشد آن به نزدیک صفر درصد رسیده است. چنین اقتصادی برای رسیدن به نقطه تحولی که ولیعهد به دنبال آن است، تحمل یک جنگ منطقه ای بزرگ را ندارد.
سعودی ها ترجیح می دهند که همانند سیاستی که دهه ها هست به آن عمل می کنند را پیگیری کنند یعنی که دیگران به نمایندگی از آنها بجنگند. اما چه کسی حاضر است به نمایندگی از عربستان با ایران بجنگد؟ ترامپ یا اتحادیه عرب؟ پرسشی که پاسخ آن، دلیل اصلی اظهارات تند سعودی ها علیه تهران است.
بنابراین فریادهای بلند سعودی ها علیه کشورمان را نباید جدی گرفت. یک ضرب المثل معروف عربی وجود دارد که می گوید: اگر در دعوا، یک طرف، صدای خود را خیلی بالا ببرد مطمئن باشید که بعدا مجبور خواهد شد خیلی بیشتر کوتاه بیاید!
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر