ربودن یک دانشجوی نخبه به خاطر اختراعش!
همه چیز از یک اختراع شروع شد؛ اختراعی که میتوانست همه درهای کنترلی را باز کند. همین درهای پارکینگی که امروز در همه واحدهای مسکونی و ادارهها و سازمانهای مختلف جای درهای قدیمی را گرفته و با فشار دادن یک دکمه از چند متر عقبتر به راحتی باز و بسته میشود. میلاد دانشجوی سال دوم برق مدتها روی ضعف سیستمهای درهای کنترلی کار کرده بود. او میدانست که این درها نقاط ضعف زیادی دارند. از نحوه باز و بستهشدن آنها تا امواج ارسالی ریموتها برای عملکردن آنها. این جوان خلاق که تجربه ساخت چندین دستگاه الکترونیکی دیگر را هم داشت، بالاخره تصمیمش را گرفت و شروع به ساختن کرد. میلاد مدتی به کارگاه کوچکش رفت و در نهایت موفق شد تا دستگاه جدیدش را بسازد. این دستگاه میتوانست با نزدیکشدن به هر در کنترلی که در حال باز و بستهشدن بود، امواج آن را در خود ذخیره کند و بعد از آن به راحتی آن در را باز کند. میلاد این اختراعش را برای نخستینبار در مغازه دوستش مجید امتحان کرد. مجید یک مغازه موبایلفروشی داشت که کرکره آن با ریموت کار میکرد. میلاد دستگاه جدیدش را همانجا برای نخستینبار تست کرد، همه چیز درست و طبق محاسبات این مخترع جوان پیش رفت و کرکره مغازه مجید با دستگاه جدید میلاد به راحتی باز و بسته میشد.
رد پیشنهاد چند صدمیلیونی دزدان از سوی مخترع جوان
میلاد خوشحال از این اختراع به سراغ چند شرکت معتبر و شناختهشده تولید و نصب درهای کنترلی رفت و با آنها درباره نقاط ضعف سیستمها و اختراعش صحبت کرد اما هیچکدام از صاحبان این شرکتها به صحبتهای میلاد توجه نکردند. او حتی به آنها ساخت دستگاه الکترونیکی دیگری برای برطرفکردن نقاط ضعف این درها و همکاری با آنها را پیشنهاد داد اما این شرکتها حتی حاضر به شنیدن صحبتهای او نبودند. میلاد که از برخورد آنها سرخورده شده بود، دستگاهش را در صفحه اینستاگرام و گروههای تلگرامی تبلیغ کرد؛ تبلیغی که در نهایت برای او دردسرهای زیادی را به وجود آورد.
اختراع جدید میلاد همراه با چند خط توضیح درباره عملکرد آن در شبکههای مختلف اجتماعی دستبهدست میشد تا اینکه تصاویر این اختراع و اطلاعات آن از همین طریق در اختیار چند دزد سابقهدار قرار گرفت. این سارقان که مدتها به دنبال وسیلهای برای بازکردن چنین درهایی بودند، این اختراع را جدی گرفتند و برای پیداکردن مخترع آن در شبکههای اجتماعی دست به کار شدند. چند روزی طول کشید تا اینکه سارقان در نهایت توانستند این مخترع جوان را پیدا کنند.
آنها با میلاد تماس گرفتند و ابتدا بهعنوان خریدار با او قرار گذاشتند اما در همان اولین ملاقات دست این سارقان برای میلاد رو شد. با این وجود آنها پیشنهادهای وسوسهانگیزی برای خرید این دستگاه داشتند. دزدان حتی حاضر شدند چند صد میلیون تومان برای این دستگاه به میلاد پرداخت کنند اما این مخترع جوان که از نیت این سارقان آگاه بود، حاضر به همکاری و فروش اختراعش به آنها نشد. با این وجود، این گروه سارقان سابقهدار، دستبردار نبودند، تماسهای پیدرپی و پیشنهادهای وسوسهانگیز ادامه داشت تا اینکه پدر میلاد از این موضوع مطلع شد. این پدر خیلی زود متوجه خطری شد که جان پسرش و همه اعضای این خانواده را تهدید میکرد. او بلافاصله خانهاش را به دوربین مداربسته مجهز کرد و رفتوآمدهای پسرش را زیر نظر داشت اما گروه سارقان که از فروش این اختراع ناامید شده بودند، نقشه دیگری برای تصاحب آن طراحی کردند.
٤ ساعت اسارت در خودروی سارقان
حوالی ساعت ٩ صبح میلاد طبق روال هر هفته برای رفتن به دانشگاه از پارکینگ خانه خارج شد. هنوز چند متری از خانه دور نشده بود که مرد ناشناسی از او خواست تا شیشه خودرواش را پایین بیاورد. در همین حال جوان دیگری از در عقب سوار خودرو شد و آن دو با تهدید اسلحه او را از خودرواش پیاده کردند. دزدان که ٤ نفر بودند، با تهدید کلتکمری از او خواستند تا دستگاه را در اختیار آنها قرار دهد اما میلاد در برابر خواسته آنها مقاومت میکرد. در مقابل سارقان میلاد و خانوادهاش را به مرگ تهدید کردند اما دستگاه داخل کارگاه بود و کلید آن هم در خانه بود. میلاد همراه با یکی از گروگانگیران به خانه بازگشت. مادر میلاد که از دیدن پسرش تعجب کرده بود، علت نرفتن او به دانشگاه را جویا شد اما میلاد از ترس جان مادرش به او گفت که وسیله را در اتاقش جا گذاشته و همراه دوستش برگشته تا آن وسیله را بردارد. همین حضور چند دقیقهای یکی از گروگانگیران کافی بود تا دوربینهای مداربسته خانه میلاد پلاک خودروهای آنها را ثبت کند؛ سرنخی که در نهایت باعث شناسایی و دستگیری این تبهکاران شد. میلاد بلافاصله همراه گروگانگیر از خانه خارج شد و به سرعت به سمت کارگاهش رفت و دستگاه را به آنها داد اما دزدان که از رفتار این مخترع جوان مطمئن نبودند، از او خواستند تا کار کردن با این دستگاه را به آنها آموزش دهد. میلاد به امید اینکه شاید بتواند از دست این آدمرباها خلاص شود، به آنها پیشنهاد داد برای تست و آموزش این دستگاه به مغازه موبایلفروشی دوستش در نارمک بروند. آنها به مغازه مجید رفتند اما از بخت بد، مجید در مغازهاش نبود و کارگران مغازه هم به لباسهای خاکی و حال آشفته میلاد مشکوک نشدند. میلاد دستگاه را در حضور دزدان تست کرد و به آنها تحویل داد. آدمرباها هم میلاد را حدود ساعت یک ظهر رها کردند. آنها قبل از رهاکردن میلاد، شماره حساب او را گرفتند تا پول این دستگاه را به حساب او واریز کنند اما میلاد پس از رهایی از دست آنها بلافاصله حساب بانکیاش را مسدود کرد و بعد از آن هم به همراه پدرش ماجرای این گروگانگیری را به پلیس اطلاع داد.
با گزارش این حادثه، رسیدگی به پرونده این آدمربایی در اختیار بازپرس آرش سیفی قرار گرفت. بازپرس جنایی تهران هم دستور بررسی و بازبینی دوربینهای مداربسته خانه پدری میلاد را صادر کرد. ماموران در بازبینی تصاویر، موفق به شناسایی پلاک پرایدی شدند که دزدان با آن میلاد را ربوده بودند. کار شناسایی صاحب پلاک آغاز شد و در نهایت با سرنخهای به دست آمده، در نخستین روز این هفته این ٤ سارق جوان در مخفیگاهشان در کرج شناسایی و دستگیر شدند. همچنین پلیس در بازرسی مخفیگاه این سارقان موفق به کشف دستگاه مورد نظر و دو کلتکمری و مقداری مهمات و فشنگ شد. آنها پس از دستگیری ضمن اقرار به گروگانگیری میلاد انگیزهشان را سرقت راحت منازل مسکونی بهخصوص خانههای ویلایی کرج اعلام کردند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر