مردم کرمانشاه غم زده هستند. خشم زمین آوار شد و غم رویید. مردم ایران دست به دست هم دادند غم را کنار بزنند تا گل امید درآید. مردم وقتی شنیدند کرمانشاه زلزله آمده، وقتی در تلویزیون و شبکه های اجتماعی آوارها را دیدند، دوان دوان به یاری مردم شتافتند.

برخی برای کمک به کرمانشاه رفتند. عده‌ای برای زلزله زدگان پول جمع کردند. بخشی هم وسائل زندگی روزمره را برای مردم فرستادند.

اینها جلوه‌ی زیبای زلزله بود. کمک‌های مردم واقعا توانست بخشی از آلام مردم را کم کند و به آنها نوید دهد که تنها نیستند و می‌توانند به فردا امید داشته باشند. به فردایی که خانه‌هایشان ساخته و زندگی به شهرشان دمیده شود.

در این میان اما عده‌ای هم بودند که صحنه را برای پُر کردن جیب خود مناسب دیدند. آنها آوارها را دیدند و با خود گفتند بهترین فرصت است که از آوار زندگی مردم برای خود برجی بسازیم.

 

 جواد خیابانی به عنوان کسی که در روزهای اول زمین لرزه در کرمانشاه حضور داشت، راوی خوبی از برخی زالوصفتی‌هاست.

این گزارشگر فوتبال می‌گوید:« قیمت کانکس هفته پیش ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان  بوده اما این هفته با مبلغ ۴میلیون به فروش رسیده است.»

یکی از دوستان تعریف می‌کرد که قبل از زلزله چادر ۸ نفره‌ای خریده بود، ۹۵ هزار تومان. همان چادر در همان مغازه بعد از زلزله تبدیل شده بود به چادر ۱۹۵ هزار تومانی.

پتوی مسافرتی ۱۳ هزارتومانی را بعد از زمین لرزه کرمانشاه ۲۰ هزارتومان به بالا می‌فروشند.

داستان زندگی این افراد فقط در پول خلاصه می‌شود. برای آنها خدا، انسانیت و مرگ آدمی، اسکانس است و نه چیز دیگری.

آنها به فکر سود خود هستند.  آنها کودکی که در روستاهای سرپل ذهاب در چادر هلال احمر در حال یخ زدن است را پول می‎‌بینند.

درست مانند کارخانه‌های اسلحه سازی. برای آنها خون بازی داعش در خاورمیانه، اروپا، آسیا و ... تجارت است. آنها اسلحه می‌فروشند و از خون مردم، صفرهای موجودی خود را بیشتر می‌کنند.

وقتی جنگ ایران و عراق به پایان رسید من ۳ ساله بودم و احتکارهای زمان جنگ را به یاد ندارم اما در مورد این افراد بسیار شنیده‌ام. کسانی که وقتی مردم به سختی زندگی می‌کردند و به قول معروف معطل یک لقمه نان بودند، این افراد اقلام ضروری مردم را انبار می‌کردند تا در زمان مناسب گران بفروشند.

چرا راه دور می‌رویم. همین کسانی که در کرمانشاه خانه ساختند. از مسکن مهر بگیر تا خانه‌های شخصی ساز. آن بساز و بفروش، آن مهندس ناظر، آن مصالح فروش و ...  یک سال بود کلید خانه را گرفته بود. خوشحال که در خانه تازه ساز زندگی می‌کند. زمین لرزه که آمده بود، سقف خانه تازه ریخته بود.

وقتی همه در حال کمک هستند برخی از غم مردم برای خود کاخ می‌سازند. کسی که می‌شود آنها را زالوهای شهر زلزله زده دانست.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.