بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

اینکه چهره‌های معقول‌ جریان اصولگرایی، مثل ناطق‌نوری، یا پیش‌تر مرحوم آیت‌الله هاشمی، خود روحانی، یا حتی لاریجانی، به مرور از جریان اصولگرایی فاصله گرفته‌اند به اشکالی در جریان اصولگرایی برمی‌گردد که نمی‌تواند خود را به روز کند و به سمت تندروی حرکت می‌کند یا اشکال از این افراد است؟

نه، اینها فاصله نمی‌گیرند. اینها می‌گویند بخشی از جریان اصولگرایی، تندرو شده است و آن تندروی را برنمی‌تابند. اصولگرایان نباید میدان را دست تندروها بدهند.

خوب چه اتفاقی در میان اصولگراها افتاده که میدان دست تندروها افتاده است؟

آقای احمدی‌نژاد آمد موج مردمی ایجاد کرد. یک سری طرفدار داشت. بعد که مقداری مشکلات دیگر پیدا شد، یک سری دوستان و عزیزان طرفدار آقای احمدی‌نژاد با مشی سیاسی جدید آمدند و کارهای حزبی کردند. مثلا جبهه پایداری. من اصلا آنها را محکوم نمی‌کردم. می‌گفتم اینها جدید آمدند و مقداری آرمان‌گرا هستند. با واقعیات جامعه خیلی ارتباط نداشتند، دنبال آرمان‌هاشان هستند. البته الان متوجه شدند. آن موقع می‌گفتند ما مامور به وظیفه هستیم. ما آقای فلانی را می‌گذاریم و کاندیدا می‌کنیم، ولو اینکه رای نیاورد. ما می‌گفتیم این ادبیات به درد یک حزب نمی‌خورد. حزب باید کسی را کاندیدا بگذارد که فکر می‌کند رای می‌آورد. شما ٣٠٠ نفر آدم خیلی خیلی خوب را هم کاندیدا کن برای مجلس. اگر قرار نباشد اینها رای آورند، این چه کاری است؟ اصلا در چنین انتخاباتی شرکت نکن. کسی که در انتخابات شرکت می‌کند، یعنی می‌خواهد ببرد. این نوع تندروی‌ها وجود داشت. الان فرق مثلا من با آقای ناطق‌نوری شاید در این باشد که من فکر می‌کنم هنوز می‌توانیم بعضی از تندروهای اصولگراها را با کار کردن متعادل کنیم. اما ایشان و برخی چهره‌های دیگر می‌گویند نه، نمی‌شود. این می‌شود که مقداری اختلاف می‌افتد. والا من معتقد هستم الان هم مواضع جناب آقای ناطق‌نوری، با مواضع آقای خاتمی در سال ٧٦، آن جاهایی که با هم رفیق بودند، هنوز مواضع‌شان رفاقت با هم است و آنجایی که رقابت داشتند هنوز هم رقیب هم هستند. اصلا اینطور نیست کسی فکر کند آقای ناطق اصلاح‌طلب شده یا آقای روحانی اصلاح‌طلب شده است. یا مرحوم آقای هاشمی اصلاح‌طلب شده. اصلا چنین چیزی نیست. بعضی می‌گویند دعوت کنیم آقای ناطق به عالم سیاست، بازگردد. من بارها و بارها در رسانه‌های عمومی گفتم از آقای ناطق خواهش می‌کنیم برگردد به عالم سیاست. بعضی می‌گویند اگر بیاید، فکر نمی‌کنید به نفع اصلاح‌طلبان باشد؟ من می‌گویم نه. خاستگاه آقای ناطق و فلزش، اصولگرایی است. ممکن است از بعضی رفتارهای ما و امثال ما دلخور باشد، اما آقای ناطق، اصلاح‌طلب نیست به معنای عرفی آن. بعضی فکر می‌کنند نه، مثلا آقای ناطق، آقای روحانی، آقای لاریجانی و آقای هاشمی، مواضع‌شان با آقای خاتمی یکی شده است.

در محافل خصوصی‌تر هم تلاش کردید که آقای ناطق برگردند؟

بله، خیلی. من بارها هم در جلسات خصوصی و هم در پیام رسانه‌ای، بارها و بارها از ایشان خواسته‌ام. همین الان هم می‌گویم که خواهش می‌کنم آقای ناطق‌نوری به میدان سیاست برگردند. البته ایشان حرفی می‌زند که من احساس تکلیف نمی‌کنم. ما هم تلاش می‌کنیم که ایشان را به احساس تکلیف برسانیم.

احساس تکلیف یعنی اینکه بخواهید ایشان را کاندید کنید؟ یا اینکه بیایند و زعامت جریان اصولگرایی را در دست بگیرند؟

نه نه، اتفاقا ایشان زمینه کاندیداتوری‌اش در خیلی از جاها فراهم بوده است. همان سال ٨٤، سال ٩٢. سال ٩٢، خیلی از انگشت‌هایی که بعدا رفت سمت آقای روحانی، قبلش به سمت آقای ناطق بود. نه، آقای ناطق اصلا این توقع را ندارد که مثلا می‌آیم به این شرط که رییس‌جمهور شوم. ایشان می‌گوید من الان احساس تکلیف نمی‌کنم که در میدان سیاست فعال باشم. ما تلاش می‌کنیم که ایشان را به این احساس برسانیم.

خوب فکر می‌کنید روند مثبت باشد و موفق شده‌اید ایشان را به احساس تکلیف برسانید؟

بله. خوشبختانه نزدیک شدیم و ان‌شاءالله خبرهای خوبی می‌شنوید.

 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.