پرونده این ماجرا از شامگاه ۷ شهریور ۹۲ و به‌دنبال تماس مرد میانسالی با مأموران کلانتری ۱۳۵ آزادی در دستورکاررسیدگی قرارگرفت. این مرد که از جنایتش خبرداده بود گفت: لحظاتی قبل یکی از دوستان به نام ایمان را به خاطر مشکلاتی که داشت به قتل رساندم و تصمیم دارم خودم را هم از پشت بام ساختمان ۵ طبقه محل حادثه پایین بیندازم.

 

سقوط مرگبار

لحظاتی بعد هم تماس قطع شد و مأموران کلانتری بلافاصله خود را به محل حادثه درشهرک بیمه-مجاوراکباتان- رساندند. آنها درخیابان با جسد مرد میانسال روبه‌روشدند. پس از اعلام موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم جنایی، تحقیقات تخصصی دراین باره اعلام شد.

جنایت در طبقه اول

 باتوجه به تماس مشکوکی که دقایقی قبل از خودکشی مرد میانسال با کلانتری صورت گرفته بود، مأموران وارد طبقه اول ساختمان شده و با جسد مرد میانسالی در یکی از اتاق‌ها روبه‌رو شدند. بهم ریختگی خانه حکایت از درگیری قربانی با عامل جنایت داشت و گلدانی که چند متر آن طرف‌تر از جسد خونین کشف شد، نشان می‌داد مقتول با اصابت ضربات گلدان ازپا درآمده است.

درادامه مشخص شد ازخانه سرقت نشده است. ضمن اینکه کارآگاهان جنایی دست نوشته‌هایی پیدا کردند که انگیزه جنایت را فاش می‌کرد. ۵ دست نوشته خطاب به دختر، خواهر، همسرقاتل، فرزندان مقتول و مراجع قضایی بود. عامل این جنایت نوشته بود از آنجا که متوجه شدم مقتول به همسرم نظر دارد او را به قتل رسانده و هیچ شخص دیگری هم در این ماجرا نقشی ندارد. من پس از قتل، به زندگی خودم خاتمه می‌دهم.

بررسی دست نوشته‌ها

پس ازبررسی‌های مقدماتی، دستورانتقال اجساد به پزشکی قانونی صادرشد و درعین حال به دستور بازپرس جنایی دستخط‌ها برای بررسی اصالت در اختیار کارشناس‌ها قرار گرفت. چندی بعد هم کارشناس‌های خط تأیید کردند که دست نوشته‌ها متعلق به قاتل است.

از طرف دیگر همسر عامل قتل که تحت بازجویی قرارگرفته بود گفت: همسرم سیامک پس از گرفتن دیپلم به یکی از کشورهای اروپایی رفت و پس از پایان تحصیلاتش به ایران برگشت وطی چند سال سه بار ازدواج کرد. اما هر بار ازدواج‌هایش ناموفق بود تا اینکه باهم آشنا شدیم و ازدواج کردیم. مدتی بعد از ازدواج مان، مادر سیامک فوت کرد و ارثیه مادری‌اش -چند ملک وآپارتمان - به او رسید. بعد هم شوهرم به بازسازی و فروش املاک مادرش پرداخت. اما شرکایش سرش کلاه گذاشتند و ما بی‌خانمان ومستأجر شدیم. مدتی بعد هم مجبور شدیم به خانه دخترم برویم.

میهمان ناخوانده

 اما دخترم از حضور ما ناراحت بود و در نهایت به خانه خواهرم رفتیم. ولی از شانس بد من، یک سال بعد از رفتن ما به خانه خواهرم بود که آنها به خاطر مأموریت شوهرش، از تهران رفتند. به همین خاطر درمانده بودیم که چکار کنیم و کجا برویم که بر حسب اتفاق سیامک یکی از دوستان قدیمی‌اش به نام سیروس را در خیابان دید. همان موقع فهمیدیم که همسر سیروس مدتی قبل او را ترک کرده است. به همین خاطر او و پسرش، با هم زندگی می‌کردند. شوهرم نیزهمان موقع از سیروس خواست ما را به‌عنوان میهمان بپذیرد که او هم قبول کرد و ما ۶ ماه در خانه‌اش میهمان بودیم. ولی پسرش وسایراعضای خانواده‌اش بشدت مخالف حضورما بودند. حتی پسرش به حالت قهر خانه را ترک کرد ورفت.

روزهای اول مشکلی نبود ولی بعد از مدتی متوجه شدم سیروس به من نظر دارد. رفتارهایش هم طوری بود که از خانه فراری شده بودم. حتی یک روزسیروس رفتار ناشایستی انجام داد و من به ناچارشب را در شرکتی که کارمی کردم ماندم. همسرم که از نیامدنم نگران شده بود با من تماس گرفت و علت را جویا شد. به دروغ به او گفتم درشرکت کار دارم که به ظاهر مجاب شد. اما ساعتی بعد سیروس با من تماس گرفت و از من خواست که به خانه برگردم. از بخت بدم، سیامک صحبت‌های سیروس با من را شنیده بود. هنوز تماسم قطع نشده بود که همسرم با من تماس گرفت و ماجرا را جویا شد. ابتدا سعی کردم او را آرام کنم اما زمانی که متوجه شدم او از ماجرا با خبر است، حقیقت را گفتم. او هم گفت سیروس را ادب می‌کند و بعد از آن به سراغم می‌آید. بعد هم از من خواست به هیچ عنوان به خانه نیایم. من هم منتظر همسرم بودم تا اینکه متوجه شدم او بعد از قتل دوستش دست به خودکشی زده است.

درخواست دیه

باتوجه به اظهارات زن میانسال، مدارک و دست نوشته‌های موجود در صحنه قتل، تماس عامل جنایت قبل از خودکشی و تحقیقات صورت گرفته، دست داشتن سیامک در جنایت محرز و پرونده بسته شد. اما خانواده سیروس دیروزبا مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران، خواستاردریافت دیه مقتول از صندوق بیت‌المال شدند. بدین ترتیب با دستور بازپرس جنایی، درخواست آنها برای قضات دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع خواهد شد تا آنها در این خصوص تصمیم بگیرند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.