اولین و مهم‌ترین نکته در این مسیر، داشتن پلن معاملاتی است. هر کس با توجه به سطح دانش، روحیه و انتظارات خود پلن معاملاتی خود را تنظیم می‌کند. شخصی که تحلیل بنیادی را ارجح می‌داند، اولویت‌های خود را برای خرید و فروش بر مبنای فاکتورهای بنیادی قرار می‌دهد و کسی که تحلیل تکنیکال را ارجح می‌داند، با فاکتورهای مربوط به تحلیل تکنیکال پلن معاملاتی خود را تنظیم می‌کند. پلن معاملاتی شخص ریسک‌گریز با شخص ریسک‌پذیر متفاوت است. مسلما انتظار بازدهی این اشخاص نیز متفاوت است. پس می‌توان نتیجه گرفت که هیچ پلن معاملاتی مطلقا درستی وجود ندارد. ممکن است پلن معاملاتی فرد a برای او سودآور باشد اما دقیقا همان پلن معاملاتی برای فرد b موجب زیان شود. پس همواره به‌خاطر داشته باشیدکه پلن معاملاتی، کاملا شخصی است و حتی اگر تصمیم دارید از پلن معاملاتی شخص موفقی استفاده کنید، باید آن را متناسب با روحیات و انتظارات خود شخصی‌سازی کنید.

پس از نوشتن پلن معاملاتی، می‌توانید از آن بک تست بگیرید و ببینید که اگر طبق این پلن در سال‌های اخیر پیش رفته بودید، چه بازدهی کسب می‌کردید. با این کار، می‌توانید باگ‌های پلن خود را پیدا و آن را اصلاح کنید.

توجه داشته باشید که باید انتظارات شما منطقی باشد. مثلا در شرایطی که بازده کل بازار در یک ماه ۱۰ درصد و بهترین سهم بازار ۲۰ درصد در ماه بازدهی داشته، نباید انتظار داشته باشید که بازده ۲۵ درصدی کسب کرده باشید و این انتظار غیرمنطقی ربطی به کاربردی نبودن پلن معاملاتی شما ندارد، بلکه شما انتظارات خود را منطقی تعریف نکرده‌اید.

به‌‌خاطر داشته باشید به علت ذات بسیار تغییرپذیر بازار سرمایه، بسیار محتمل است که یک پلن معاملاتی در یک دوره کاملا موفق کار کند و در یک دوره کاربرد خود را از دست بدهد. بنابراین پلن معاملاتی باید مانند بازار منعطف باشد و همواره به روز شود. حتی امکان دارد یک پلن معاملاتی برای برخی سهام یا بازارها بسیار کاربردی باشد اما درمورد برخی دیگر هیچ کاربردی نداشته باشد.

بنابراین در طراحی یک پلن معاملاتی، لازم است قواعدی که مبتنی بر دانش شما، متغیرهای مبتنی بر سهام و پارامترهایی را که مبتنی بر روحیات شماست را در نظر بگیرید.