پوسته لرزان آک پارتی
مهدی حمیدی
پژوهشگر ارشد جامعهشناسی
نقشه پراکندگی آراء در ترکیه را نگاه کنید تا متوجه شوید که چرا آک پارتی را میتوان یک حزب واقعی خواند و سه حزب دیگر را نه؟! این جغرافیای پراکندگی آراء نشان میدهد که آک پارتی تقریبا در تمام خاک ترکیه پایگاه اجتماعی مستحکم و قابل توجهی دارد به جز در چند استان کردنشین که بهصورت طبیعی- به خاطر ماهیت این حزب که براساس مساله کردی تشکیل شده است- رای خود را به H. D. P اختصاص دادهاند و مناطق ساحلی ترکیه که بهصورت سنتی قلعه تسخیر ناپذیر C.
مهدی حمیدی
پژوهشگر ارشد جامعهشناسی
نقشه پراکندگی آراء در ترکیه را نگاه کنید تا متوجه شوید که چرا آک پارتی را میتوان یک حزب واقعی خواند و سه حزب دیگر را نه؟! این جغرافیای پراکندگی آراء نشان میدهد که آک پارتی تقریبا در تمام خاک ترکیه پایگاه اجتماعی مستحکم و قابل توجهی دارد به جز در چند استان کردنشین که بهصورت طبیعی- به خاطر ماهیت این حزب که براساس مساله کردی تشکیل شده است- رای خود را به H.D.P اختصاص دادهاند و مناطق ساحلی ترکیه که بهصورت سنتی قلعه تسخیر ناپذیر C.H.P است- کنارههای غربی ترکیه که سکولاریسم در آن نهادینه شده است- نقطه جالب اینکه اردوغان چند بار در پاسخ به انتقادات کمال کلیچداراوغلو رهبر حزب C.H.P از آک پارتی این حزب را حزب ساحلی خوانده بود.
در واقع آک پارتی تنها جریان سیاسی کنونی ترکیه است که سیمای یک حزب واقعی و سراسری را دارد. برخلاف تصویرسازیهای غیرواقعی از آک پارتی در رسانههای فارسی زبان، این حزب در میان مردم عادی از پایگاه بسیار خوبی برخوردار است؛ چرا که آک پارتی سیاستهایی را پی گرفته است که اکثریت جامعه ترکیه خواهان آن است و در این زمینه کارنامه نسبتا موفقی هم برجا گذاشته است. آک پارتی در سال 2001 تاسیس شد و در اولین انتخابات پارلمانی در سال 2002 توانست وارد مجلس شود. نکته مهم و بامسما در نامگذاری این حزب اشاره به واژه «آک» است که در زبان ترکی به معنای سفید، پاک و سالم است و بنیانگذاران حزب با تاکید بر این عنوان بهطور غیرمستقیم بر ناپاکی و فساد دیگر احزاب سیاسی اشاره داشتند. آک پارتی نماینده بورژوازی نوظهور مسلمان ترکیه است که با عنوان ببرهای آناتولی شناخته میشوند. از لحاظ گفتمان ریشههای اولیه این جریان سیاسی را باید در جنبش فتحالله گولن که یکی از معروفترین چهرههای پیشرو در معرفی اسلام اجتماعی بهعنوان یک اسلام میانه و لیبرال بود، جست. بسیاری از ارکان اصلی حزب عدالت و توسعه در مدرسههای دینی فتحالله گولن تحصیل کردهاند. گولن با تکیه بر نهادسازی و ایجاد نهادهای غیرسیاسی نظیر، مدرسه و بنیادهای خیریه در دوران پرالتهاب و آشوبی که سکولاریزاسیون خشن در ترکیه اعمال میشد، موفق شد اسلام را وارد لایههای مختلف جامعه ترکیه کند و پایگاه اجتماعی این جریان سیاسی را تقویت کند. اما نقطه ورود جدی رهبر کنونی آک پارتی یعنی رجب طیب اردوغان به دنیای سیاست با نجم الدین اربکان رقم خورد، وی با جنبش میللی حرکت، میللی گوروش اولین تجربه خود را در دنیای سیاست کسب کرد و پس از آن با حزب رفاه برای اولین بار وارد قدرت شد که پایان آن برای اردوغان یک تراژدی تلخ و صدالبته آموزنده بود. حزب رفاه در سال 1995 پس از کسب پیروزی در انتخابات پارلمانی و کسب بیشترین آراء برای تشکیل دولت با تانسو چیللر به توافق رسید و اربکان نخستوزیر ترکیه شد. اما شکافهای داخلی حزب بین محافظهکاران که معتقد به اتخاذ خط مشیای معتدل و آشتیجویانه و همکاری با حامیان سکولاریسم و تندروهایی که با اعمال و اقدامات خود بر آتش اختلافات میافزودند، روزبهروز بیشتر میشد و در نهایت با افزایش فشار نظامیان به دولت و شکست برنامههای اقتصادی دولت، اربکان تسلیم طیف اسلامگرایان رادیکال داخل حزب شد تا اینگونه آخرین کودتای نظامی در ترکیه درسال 1997 رقم بخورد؛ پس از آن هم، حزب رفاه غیرقانونی اعلام شد و اردوغان که شهردار استانبول بود، روانه زندان شد.
اگر این کودتا نقطه پایان حیات سیاسی نجم الدین اربکان بود، اما برای اردوغان تبدیل به نقطه شروع شد. اردوغان به همراه عبدالله گول که مخالف تندرویهای اسلامگرایان بودند، بنیان حزب تازه تاسیس عدالت و توسعه را گذاشتند که عمدتا متشکل از نخبگان مسلمان اما مدرن و محافظهکار ترکیه بود و از حمایت مناسب بورژوازی نوظهور مسلمان نیز برخوردار بود. از نگاه آنها، اسلام نه بهعنوان برنامهای سیاسی که بهعنوان یکی از ارکان اصلی هویت اجتماعی ترکیه مطرح بود و با توجه به بیم و ترس آنها از کودتا، همواره از اینکه بهعنوان حزبی اسلامگرا معرفی شوند، طفره رفتهاند. رهبران این حزب اگرچه خود را «دموکراتمحافظهکار» مینامند، اما به تعبیر بهتر باید آنها را محافظهکار مسلمان خواند و اکنون پس از ۱۳ سال اقتدار کارنامه آنها در افزایش شاخصهای توسعه، رفاه و امنیت در ترکیه قابل توجه است. همچنین در طول دوران اقتدار این حزب قدرت منطقهای و جهانی ترکیه نیز افزایش یافته است. رشد چشمگیر اقتصادی ترکیه در سالهای زمامداری آک پارتی و افزایش هژمونی این کشور در میان کشورهای مسلمان و آسیای میانه که براساس تئوری داووداوغلو- نئوعثمانیسم- همگی در سایه برنامهریزیهای دقیق سران این حزب به دست آمده است. البته آنها مسیر انگشت اشاره آتاترک را از غرب به سمت شرق عوض نکردهاند، بلکه در پی آن هستند که با افزایش قدرت اقتصادی و نفوذ خود در منطقه خاورمیانه و آسیای میانه وارد کلوب قدرتمندان جهان شوند. همه این برنامهریزهای استراتژیک در جهت تحقق یک چشمانداز بلندپروازانه است تا ترکیه در سال ۲۰۲۳ وارد کلوب قدرتمندان جهان شود. اردوغان برای تحقق این آرزو اصلا دوست ندارد، کسی بر سر راه قطار سریعالسیر توسعه ترکیه قرار بگیرد و همه موانع موجود را اقتداگرایانه از پیش رو برمی دارد. آک پارتی منادی توسعهگرایی است و از مدل توسعه اقتدارگرایانه تبعیت میکند. البته ماهیت و قدرت نیروهای مخالف اردوغان هم در گرایش آک پارتی به سمت اقتدارگرایی بیتاثیر نبوده است. ارتش، دادگاه قانون اساسی و مردان در سایه اما بانفوذ و پرقدرت دولت موازی (درین دوولت) از اصلیترین موانع سرراه آک پارتی بودند که اردوغان برای مقابله با آنها نمیتوانست تنها به راههای دموکراتیک بسنده کند. کاهش قدرت نظامیان در ترکیهای که ۴ بار کودتای نظامی را تجربه کرده است؛ شاید به مذاق سکولاریستهای دوآتیشه و کمالیستهای کهنه کار خوش نیاید، اما نباید از این نکته غافل بود که این کاهش اقتدار ارتش در تحلیل نهایی به نفع تحکیم دموکراسی در ترکیه خواهد بود. آک پارتی همچنان که در سیاست داخلی اقتدارگرایانه عمل میکند، در سیاست خارجی تابع اصول رئالیسم است و عملگرایانه ظاهر میشود، آنها در مورد اقتصاد به بازار آزاد اعتقاد دارند، در جامعه مروج ارزشهای محافظهکارانه هستند و از هویت مسلمان و مدرن ترکیه دم میزنند. آک پارتی دیگر چندان مثل سالهای ابتدایی تاسیس خود «آک» نیست و پروندههای فساد مالی برای اعضای ارشد این حزب هم گشوده شده است. این حزب در سالهای اخیر اشتباهات زیادی را هم در حوزه سیاست داخلی و هم در حوزه سیاست خارجی مرتکب شده که از خوشبینیهای فزاینده به آن کاسته است، اما در هر حال آک پارتی آغازگر عصری نوین در تاریخ ترکیه مدرن است. اردوغانیسم فصل پایان کمالیسم است؛ اردوغان جا پای آتاتورک گذاشته است، او توسعهگرا و اقتدارگراست، فقط اینکه نه به لائیسته اعتقاد دارد و نه مدافع آن نوع از ملیگرایی است که آتاتورک مبلغ آن بود و اعتقاد دارد برای توسعه ترکیه باید دو عنصر مذهب و قومیت در هویت ترکیه مدرن لحاظ شوند.
ارسال نظر