رانی دی.مولن / کدی پاپلین

بخش سوم

میانمار؛ دیوار به دیوار بنگلادش

چین به‌طرز شگفت‌انگیزی در میانمار، یعنی همسایه دیوار به دیوار بنگلادش سرمایه‌گذاری سنگینی کرده است. پکن سعی کرده در دهه‌هایی که میانمار تحت تحریم‌های شدید تجاری قرار داشت یا اینکه توانایی دریافت مواد اولیه نداشت، با دولت نظامی «نایپی‌داو» در این کشور رابطه حسنه خود را حفظ کند.


از سال 1988 تا سال 2013، چین در این کشور بنادر، سدها و احداث خطوط نفتی و گازی را به عهده گرفته و با احتساب این سال‌ها این کشور 42 درصد از سرمایه‌گذاری‌های موجود در این کشور را به عهده گرفته است.


بندر «کیاپهیو» برای چین اساس راهبردی پکن محسوب می‌شود که راه زمینی این کشور را به اقیانوس هند باز نگه داشته است. در سال ۲۰۱۳، کشورهایی که قصد داشتند خط لوله گازی خود را به چین برسانند، این مسیر را انتخاب کردند و سال پس از آن نیز این مسیر برای انتقال نفت خام برگزیده شد، اما بنا به دلایلی هنوز موضوع دوم تحقق پیدا نکرده است.


ارتباط چین با خونتاهای نظامی میانمار، خشم مخالفان را برانگیخته است. معترضان ضد خشونت و ضد چین سال گذشته در سراسر این کشور دست به اعتراض زدند و همین امر موجب شده است در انتقال نفت از این نقطه تاخیر به‌وجود بیاید، از این رو این فرصت برای هند پیش آمد که پروژه خود موسوم به «کالادان» را پیش ببرد.


در این پروژه شهر کلکته از طریق دریا با بندر «سیتوِه» مرتبط می‌شود و سپس از طریق میانکار به «دولت هند از میزورام» پیوند می‌خورد. در وصل کردن بخش شرقی هند به میانمار بندر «سیتوِه» نقش حیاتی برای هندوستان دارد زیرا موجب می‌شود مسیرهای دریایی، آبراه‌های داخلی و بزرگراه‌های این کشور گسترش یابد.


حرکت‌های هند در میانمار فراتر از همکاری‌های دو جانبه است. در سال 2014 بین این دو کشور یک همکاری مرزی امضا شد که در سال 2015 مزیت‌های این همکاری آشکار شد. هندوستان در ماه مه همین سال شورش‌های مرزی را در این کشور خاموش کرد.


سرکوب اعتراضات در نقاط مرزی از سوی هندوستان، موجب شد دولت «نایپی‌داو» از زیر فشار احتمالی به دلیل برخورد با معترضان ضدحکومتی فرار کند. پیشتر در سال ۲۰۱۳ هند موافقت خود را برای ساخت چهار وسیله نقلیه گشت دریایی نیروی دریایی میانمار اعلام کرده بود. همچنین این کشور متعهد شد افسران نظامی بیشتری از میانمار را آموزش دهد. در حالی که میانمار برای سالیان سال جزو متحدان و شرکای قابل اعتماد چین بوده است، به نظر می‌رسد این کشور در حال فاصله گرفتن از پکن است.


نخستین ضربه بزرگ به این رابطه زمانی وارد آمد که میانمار تصمیم گرفت سد‌سازی در «میتسونه» را که از سوی چینی‌ها در رودخانه «ایراوادی» در حال ساخت بود، به حالت تعلیق در آورد. پس از اینکه خونتای نظامی میانمار در سال 2010 منحل شد، دولت جدید زیر فشار افکار عمومی مجبور شد همکاری خود را با چین برای ساخت این سد به حالت تعلیق درآورد. دومین ضربه هم زمانی وارد شد که هند توانست درخصوص مسائل مرزی با میانمار به توافق برسد و از این کشور امتیازاتی به دست آورد.


در این بازی راهبردی چین بازنده و هندوستان برنده بزرگ بود. نکته قابل توجه این است که چین به همان طریقی بازی را واگذار کرده است که خود طراح این بازی با سایر کشورهای جنوب شرق آسیا بوده است: «گرفتن امتیازات مرزی با سایر کشورهای همسایه».


سرزمین بدون رقیب؛ پاکستان

چین در یک نمایش تئاترگونه بی رقیب است و باید گفت در این صحنه برنده بی‌چون و چرا است. این صحنه، صحنه پاکستان است. هیچ حرکتی از سوی چین به اندازه ارتباط گرفتن پکن با اسلام‌آباد، دهلی نو را خشمگین نکرده است. چین در بندر گوادر پاکستان سرمایه‌گذاری کرده است تا از این طریق نفت و گازش را از دریای عرب به سمت استان نا‌آرام خود یعنی «سین کیانگ» منتقل کند.


هزینه ساخت این بندر ۱۶/ ۱ میلیاد دلار است اما این کشور توانسته به مدت ۴۰ سال مدیریت این بندر را از آن خود کند. به این طریق چین توانسته است بیش از رقم هزینه کرد، عایدی به دست آورد. در واقع، این فقط یک قطره از دریا،دریا سودی است که این کشور توانسته با سرمایه‌گذاری در پاکستان به دست آورد.


این کشور به تازگی یک قرارداد 46 میلیارد دلاری با پاکستان امضا کرده است که بر اساس آن قرار است کریدوری کاملا اقتصادی به طول 2000 مایل ایجاد شود و بندر گوادر را از طریق کشمیر، (منطقه‌ای که همیشه مورد مناقشه پاکستان و هند بوده است)، به چین مرتبط سازد.


در حال حاضر نیز همکاری دریایی چین و پاکستان به طرز دراماتیکی افزایش یافته است، تا جایی که نیروی دریایی چین توانسته تا اسکله کراچی نفوذ کند. بر اساس برخی گزارش‌های رسانه‌ای، چین برنامه‌های متنوعی برای پاکستان تدارک دیده است و حتی گزارش شده چین قصد دارد ناوشکن‌هایی را در اختیار پاکستان قرار دهد و احتمال دارد در سال‌ها آینده چند کشتی جنگی دیگر نیز در اختیار این کشور قرار داده شود.


همه اینها موجب می‌شود چین توانایی اعمال قدرت خود را در حاشیه دریای عرب حفظ کند. حاشیه‌ای که سرشار از نفت و گاز طبیعی است.