روسیه خاکستری - ۲ تیر ۹۴
ترجمه: شادی آذری
بخش سوم
شفافیت در اجرای دیپلماسی جدید تشنجزدایی، برای روسیه و آمریکا از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. برای روسیه از این منظر با اهمیت است که جایگاه این کشور را بهعنوان یک قدرت بزرگ محفوظ میدارد و برای ایالات متحده از این جنبه اهمیت دارد که در مقابل، رفتار مبتنی بر همکاری از روسیه خواهد دید. بیتردید رهبران کرملین آنقدر واقعگرا هستند که این موضوع را به شکل یک معامله پایاپای ببینند و از خود نرمش نشان دهند. تا زمانی که این دیپلماسی «قله کوه» به ثمر نشیند، کشورهای غربی به تحریمها ادامه خواهند داد و به فعالیتهایشان برای حضور نظامی قابل اتکاتر ادامه خواهند داد.
ترجمه: شادی آذری
بخش سوم
شفافیت در اجرای دیپلماسی جدید تشنجزدایی، برای روسیه و آمریکا از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. برای روسیه از این منظر با اهمیت است که جایگاه این کشور را بهعنوان یک قدرت بزرگ محفوظ میدارد و برای ایالات متحده از این جنبه اهمیت دارد که در مقابل، رفتار مبتنی بر همکاری از روسیه خواهد دید. بیتردید رهبران کرملین آنقدر واقعگرا هستند که این موضوع را به شکل یک معامله پایاپای ببینند و از خود نرمش نشان دهند. تا زمانی که این دیپلماسی «قله کوه» به ثمر نشیند، کشورهای غربی به تحریمها ادامه خواهند داد و به فعالیتهایشان برای حضور نظامی قابل اتکاتر ادامه خواهند داد.
سوم، دیپلماسی جدید تشنجزدایی باید در دو جبهه به پیش رود: نخست، احترام به تمامیت ارضی و استقلال کشورها در مرزهای روسیه همزمان با توجه به منافع روسیه در آن مناطق. دوم، اجرای اقدامات مشترک در مورد مسائل عمدهتر همچون خاورمیانه و تروریسم. تضمین احترام به منافع روسیه در مرزهای غربی هم نیازمند مهارت سیاسی است و هم مهارت اقتصادی. موارد مربوط به گرجستان و اوکراین مصادیق خوبی هستند از آنچه نباید انجام داد. با توجه به تظاهرات کییف، کاخ سفید باید در سطح مقامات ارشد مذاکرات منظم دورهای با مسکو برگزار میکرد. بیشک هیچ رئیسجمهوری آمریکا نمیتواند به جنبشهای دموکراتیک در سطح جهان پشت کند. در عین حال معنایی ندارد که منافع قدرتهای نزدیک به این جنبشها که سابقهای تاریخی نیز دارند، نادیده گرفته شود. اما این دقیقا همان کاری است که واشنگتن در گرجستان و اوکراین کرد. رهبران آنها به سمت آمریکا روی آوردند که این برای آمریکا خوب بود. اما آنها تاریخ و جغرافیا را نادیده گرفتند و فرض را بر این گذاشتند که آمریکا امنیت آنها را تامین میکند، چیزی که عینیت نیافت و نمیتوانست محقق شود. میخاییل ساکاشویلی، رئیسجمهوری گرجستان بارها مسکو را به چالش کشید، تا حدود زیادی به این دلیل که هشدارهای دولت جرج دبلیو بوش در تناقض با حمایتهای مردمی بود.
سال گذشته هم وقتی که یک دولت جدید طرفدار غرب در اوکراین روی کار آمد، یکی از نخستین کارهایش محدود کردن زبان روسی بهعنوان یک زبان رسمی بود. این اقدام به همراه دیگر زمزمههای ضد روسی برای جلوگیری از نفوذ پوتین در بحران فعلی کافی نبود. به نظر میرسد تیم اوباما ملیگرایان اوکراینی را تحریک میکنند. کاخ سفید باید به کییف هشدار میداد که دلایل مسکو برای مداخله را حل و فصل کند. واشنگتن باید از این روش هشدار و منع در گرجستان و اوکراین دست بردارد. مهمتر از همه اینکه آمریکا باید ملیگرایان را تشویق کند که حساسیتهای روسیه را برنیانگیزند. نباید تلاشهای بوش برای واردکردن این دو کشور به ناتو را فراموش کنیم. بیتردید مسکو این را نمیخواست. مسکو اکنون و در آینده تضمینهایی در رابطه با حساسیتهای تاریخیاش میخواهد و لایق آن است.
حساس بودن نسبت به منافع روسیه و درخواست مراقبت نسبت به این مسائل از همسایگان این کشور به معنای آن نیست که این کشورهای همسایه به زندگی تحت سلطه روسیه محکومند؛ بنابراین واقعیت این است که به رسمیت شناختن منافع مسکو در کوتاهمدت تنها راه باقیمانده برای کشورهای همسایه است که بهوسیله آن بتوانند با گذشت زمان آزادی و استقلال بیشتری از روسیه بهدست آورند.
در عین حال غرب به اوکراین و گرجستان به منزله ضربهگیرها یا پلهایی نگاه میکند تا آنها را به لحاظ سیاسی یا اقتصادی جذب کند. رهبران گرجستان از پیش این مسیر را رفتهاند و اوکراینیها نیز تا حدود زیادی در این مسیر پیش رفتهاند. این به معنای استقلال داخلی بیشتر برای شرق اوکراین است که بسیاری از قومهای روس را در خود جای داده است؛ اما هنوز امنیت کشورهای بالتیک در خطر است. این چالش منحصربهفرد است چون ماده ۵ ناتو در دفاع از آنان الزامآور است. در شرایطی که این کشورها نیازمند حمایت هستند، همه طرفها حقایق دشوار این شرایط را بهخوبی درک کردهاند. روسیه به لحاظ نظامی برتری دارد و ناتو هرگز به اندازه کافی نیرو اعزام نمیکند تا روسها را متوقف کند. در اینجا هم باید برای اجرای دیپلماسی نوین تشنجزدایی تلاش کرد. بالتیکیها به شدت به استقلال خود اهمیت میدهند اما تلاش میکنند با مسکو خصومت نکنند. در واقع آنها کار زیادی نباید انجام دهند. به همین دلیل شراکت دیپلماتیک روسی- آمریکایی شکل گرفته است. هیچکدام از دو طرف نباید بخواهند که ماده ۵ ناتو مورد آزمایش قرار گیرد.
جنبه اقتصادی دیپلماسی جدید تشنجزدایی در محوریت کل این روابط قرار دارد. این جنبه به منافع روسیه، کشورهای غربی و مرکزی مربوط است؛ اما اتحادیه اروپا راهی اشتباه را در دو سال اخیر در پیش گرفته است. این اتحادیه رسما اقتصاد اوکراین را به اروپا گره زده و روسیه را پشت سر قرار داده است. در واقع با این کار رویکردی برای برد اروپا و باخت روسیه در پیش گرفته است. در حالی که باید یک سیاست برد- برد را در اینجا به کار برد. واضح است که مسکو نمیتواند این مساله را بپذیرد و با قدرت به رقابت میپردازد و سخنگویانش را در شرق اوکراین تحریک میکند و نیرو و تسلیحات به آن مناطق اعزام میکند.
ارسال نظر