روسیه خاکستری - ۱ تیر ۹۴

نویسنده: لسلی‌اچ گلب*

ترجمه: شادی آذری

بخش دوم

باید استراتژی غرب در قبال روسیه چنان پیش رود که تشنگی روسیه برای دیده شدن با آمریکا در قله کوه سیراب شود. رهبران کرملین برای حفظ این جایگاه لزوم نشان دادن نرمش را درک می‌کنند؛ اما این جایگاه به تنهایی کافی نیست. مسکو باید به‌طور محسوس از این جایگاه منتفع شود و بخش عمده این نفع باید در بهبود شرایط اقتصادی و تسکین نگرانی‌های سیاسی تجلی یابد. برای این منظور، واشنگتن دو کار می‌تواند انجام دهد: نخست، خشم روسیه را فرونشاند و کنترل روسیه بر مرز غربی‌اش را محفوظ بداند، دوم، نکته‌ای که اغلب نادیده گرفته می‌شود، دست زدن به اقدامات مشترک بر اساس منافع مشترک در حوزه‌های دیگر همچون تروریسم، سوریه، ایران و گسترش سلاح‌های هسته‌ای است. جو خصمانه‌ و بی‌اعتمادی‌ای که امروز گسترش یافته است، مانع از پیشبرد این امکانات امیدبخش می‌شود. با توجه به خطرات پیش رو و جایگزین‌های ضعیفی که برای حل این مسائل وجود دارد، استراتژی جدید تشنج‌زدایی ارزش امتحان کردن را دارد.

چندی پیش تیم اوباما از «شروع دوباره» روابط آمریکا-روسیه سخن به میان آوردند و موافقت‌های قابل توجهی با رئیس‌جمهوری پیشین، مدودف، حاصل شد. با بازگشت پوتین اما سیاست روسیه حالت تهاجمی گرفت. در هر رویدادی، روابط آمریکا و روسیه بیش از آنکه احتیاج به شروع دوباره داشته باشد، نیاز به بازتعریف دارد. جنگ سرد در اصل داستان دو غول بود که هریک تلاش می‌کرد دیدگاه خود از جهان و ارزش‌های خود را به دیگری تحمیل کند. دیپلماسی تشنج‌زدایی در آن دوره به شدت تلاش کرد تا درگیری‌ها را در درون محدوده خود حفظ و به‌ویژه از تقابل هسته‌ای جلوگیری کند. اما شرایط برای دیپلماسی جدید تشنج‌زدایی در قرن بیست‌و‌یکم کاملا متفاوت است. هیچ چیز مشابه درگیری‌های سیاسی و ایدئولوژیک قدیم نیست.

نکته خوبش این است که اکنون منافع مشترک این دو قدرت جهان بیشتر از اختلافاتشان است. بر پایه این واقعیت، استراتژی جدید تشنج‌زدایی باید بتواند همکاری این دو قدرت را میسر سازد. باید انگاره و رویه‌ای را برای حل مشکلات دوشادوش هم ارائه کند، مشکلاتی که به تنهایی قابل مدیریت نیستند. برای آنکه این شراکت دیپلماتیک موثر واقع شود، هر دو طرف باید با ذهنیتی واقع‌گرایانه وارد آن شوند. این نخستین گام خواهد بود. ایالات متحده باید این واقعیت را بپذیرد که روسیه یک قدرت بزرگ است و با آن همان‌گونه رفتار کند. واشنگتن باید نسبت به دیدگاه‌ها و منافع مسکو به‌ویژه مرزهای آن، حساس باشد. کرملین نیز باید دریابد برای آنکه با آن مانند یک قدرت بزرگ رفتار شود، بسیار مسوولانه‌تر رفتار کند و مسوولیت راه‌حل‌های مشترک را بر عهده‌ گیرد. پوتین نمی‌تواند با تلاش برای سلطه یا ترساندن همسایگان، ادامه دهد، درست همان‌طور که رئیس‌جمهوری ایالات متحده نمی‌تواند این همسایگان را از مدار فعالیت‌های روسیه خارج کند. دوم، هر دو طرف باید منافع واقعی مکمل یکدیگر را شناسایی کنند. اکنون کاملا این نیاز مشهود است به‌خصوص وقتی که بحث مسائل منطقه‌ای، مبارزه با تروریسم و گسترش سلاح‌های هسته‌ای مطرح می‌شود. البته شکی نیست که اختلافاتی جدی بر سر مرزهای غربی روسیه وجود دارد و روسیه برتری آشکار نظامی در آن منطقه دارد. روسیه می‌تواند آشوبی واقعی برای اروپا به راه بیندازد و به همین دلیل است که هر دو طرف به این نتیجه رسیده‌اند که راه‌حل در درک حساسیت‌های دیپلماتیک و مصالحه نهفته است و نه جنگ. نیازی نیست که یک دانشمند باشید تا دریابید که این خصومت دوجانبه به منافع هر دو طرف آسیب می‌زند.

دیپلماسی جدید تشنج‌زدایی چگونه کار می‌کند؟ نخست، هر دو طرف باید در بالاترین سطح به دیپلماسی وفادار باشند. به‌ویژه در سال‌های نخست باید جلسات سالانه‌ای با حضور روسای‌جمهوری برگزار شود و هر ۶ ماه وزرای خارجه و دفاع با هم دیدار کنند. فقط رهبران سیاسی ارشد می‌توانند تصمیمات مورد نیاز برای دیپلماسی جدید تشنج‌زدایی را اتخاذ کنند. دوم، این سرمایه‌گذاری‌های مشترک باید به‌وضوح قابل مشاهده و نظارت باشند.