ائتلاف بازهای آل‌سعود و القاعده علیه شیعیان

گروه جهان: دو ماه پس از رسیدن به تاج و تخت، ملک سلمان پادشاه جدید سعودی بر سر آبرو و پرستیژ خود قمار کرد تا متحدان عرب را برای حمله نظامی به یمن و نجات آن از دست شیعیان حوثی بسیج کند. گفته می‌شود تمام کشورهای بسیج شده زیر فرمان وزیر دفاع و رئیس دیوان سلطنتی یعنی شاهزاده محمد بن سلمان (فرزند پادشاه) عمل می‌کنند. نتایج نظامی‌گری بلندپروازانه عربستان نشان می‌دهد که این کشور دست به قمار بزرگ و خطرناکی زده است. به گزارش نیویورک‌تایمز، با وجود حملات دائمی ائتلاف عربی به رهبری عربستان اما حوثی‌ها همچنان به پیشروی‌های خود ادامه داده و به دستاوردهای مهمی رسیده‌اند. بر همین اساس، حوثی‌ها در کنار نیروهای علی عبدالله صالح کاخ عبدربه منصور هادی، رئیس‌جمهوری مستعفی این کشور را در شهر جنوبی عدن روز پنج‌شنبه (۱۳ فروردین) به تصرف خود درآورده و یک سرباز سعودی را کشته و پنج نفر دیگر را زخمی کردند. خبرگزاری فرانسه هم به نقل از یک مقام ارشد امنیتی یمن که در عدن حضور دارد، نوشت: «ده‌ها تن از نیروهای حوثی و متحدان آنان با نفربر وارد کاخ ریاست جمهوری المعاشیق شدند.» خبرنگار نیویورک‌تایمز که در صحنه درگیری‌ها حضور دارد، می‌نویسد: «درگیری‌های گسترده در عدن موجب شده اجساد فراوانی در خیابان‌ها روی زمین دیده شود و کسی نیست که آنها را به خاک بسپارد یا دست‌کم از وسط خیابان‌ها بردارد؛ دولت فروپاشیده و گروه‌های امدادرسان نسبت به وخامت اوضاع و بحران انسانی به دلیل نابودی فرودگاه‌ها و تعطیلی بنادر هشدار می‌دهند. کمبود آب و غذا و تجهیزات دارویی شهروندان یمن را وارد دوره‌ای از فاجعه انسانی کرده است.»

القاعده یمن جان تازه‌ای می‌گیرد

به دنبال بحرانی که از سوی ائتلاف عربی در یمن پدید آمده، القاعده در شبه‌جزیره عربستان (AQAP) جان تازه‌ای گرفته است. شبه‌نظامیان این گروه در لوای حملات هوایی ائتلاف عربی یکی از رهبران القاعده و صدها نفر دیگر را از زندان آزاد کردند. یکی از نگرانی‌های واشنگتن- که حمایت اطلاعاتی و لجستیکی به ائتلاف عربی ارائه می‌دهد - همانا تقویت حضور القاعده در شبه‌جزیره عربستان است. نیویورک‌تایمز به نقل از تحلیلگران می‌نویسد: «عربستان در کوتاه مدت ممکن است به دستاوردهایی دست یابد؛ اما در بلندمدت خاندان سعودی باید بی‌ثباتی را به جان بخرد؛ چرا که از این پس تهدید برای عربستان نه از جانب حوثی‌ها بلکه از جانب القاعده است که در سال‌های گذشته تلاش داشتند عربستان را بی‌ثبات سازند. این گروه یک‌بار دست به ترور نافرجام محمد بن نایف زد. پادشاه جدید سعودی دست به قماری زده که بعید نیست در آینده تاج و تخت و خاندانش را از آنچه هست بی‌ثبات‌تر سازد.»

پروفسور برنارد هایکل، استاد مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه پرینستون، می‌گوید: «فکر نمی‌کنم آنها [دولت عربستان] به این فکر کنند که چگونه بحران یمن را حل کنند یا حتی آن را مدیریت کنند. بر این باورم که خاندان سعودی خود را نه تنها از بحران یمن جدا نکرده بلکه در عمق بحران و خشونتی که یمن را احاطه کرده فرو رفته و سرریز این بحران به زودی دامان آنها را خواهد گرفت.»

نوک پیکان مخالفت‌ها به سوی عربستان

بمباران‌های عربی شاید یک پیامد مثبت برای شیعیان حوثی داشته باشد. با آغاز عملیات «توفان قاطعیت» از سوی کشورهای عربی، کسانی که پیشتر مخالف حوثی‌ها بودند نوک پیکان خود را به سوی عربستان چرخانده‌اند. محمد صالح الحُمَیدی، ۲۱ ساله و یکی از مخالفان حوثی‌ها، می‌گوید: «یک دشمن واقعی آن جنایتی را که عربستان مرتکب شد، انجام نمی‌دهد چه برسد به یک کشور مسلمان و همسایه.» امثال محمد صالح در یمن فراوانند. آنها معتقدند اگر پیش از این مخالف حوثی‌ها بودیم، اما اکنون عملکرد عربستان و متحدان عرب این کشور باعث شده به حمایت از حوثی‌ها و مخالفت با مهاجمان بپردازیم. انگشت اتهام این بار به سوی شاهزاده محمد بن سلمان (فرزند پادشاه) نشانه رفته که سمت وزیر دفاع و رئیس دیوان سلطنتی را با هم یدک می‌کشد. نیویورک‌تایمز می‌نویسد: «دولت سعودی سن واقعی او را هنوز اعلام نکرده اما تصور بر این است که ۳۰ ساله باشد. او در زمره شاهزادگانی است که فقط در عربستان درس خوانده و تجربه سفر برای ادامه تحصیل به کشوری دیگر را نداشته است.»

برخی کارشناسان معتقدند حضور جوانی جویای نام در سطوح بالای دولت که بلندپروازی‌های او در قالب حمله به یمن نمود پیدا کرد، می‌تواند نشانی از حضور «بازهای جوان» در عربستان باشد؛ برخی دیگر از کارشناسان معتقدند «نمی‌توان به نسل جدید در عربستان اتکا کرد» چرا که آنها سیاست‌ورزی را نه از تجربه دیگران که با اقدامات بلندپروازانه کسب می‌کنند. رسانه‌های سعودی شاهزاده محمد را معمار و ناظر عملیات یمن نام برده‌اند و این عملیات را «آزمونی مهم» برای او شمرده‌اند. پروفسور هایکل می‌گوید: «این تصور وجود دارد که شاهزاده محمد فردی شجاع و باهوش است و اگر الان جنگ متوقف شود او به‌عنوان پیروز میدان ظاهر خواهد شد... اما حقیقت این است که رقابت‌های گسترده‌ای در درون خاندان سلطنت وجود دارد. محمد با تجمیع قدرت فراوان در دستان خود و شروع عملیات یمن می‌خواست هم چنگ و دندانی به رقیبان داخلی نشان دهد و هم قدرت خود را تثبیت کند. در واقع، یمن قربانی جنگ قدرت در عربستان شده است.»

«مداوی الرشید»، استاد سعودی تبار در مرکز خاورمیانه در مدرسه اقتصادی لندن، در مقاله‌ای که در المانیتور نوشت می‌گوید: «پادشاه و فرزندش مصمم هستند که عربستان را به گرانیگاه قدرت در شبه‌جزیره عربستان و کشوری که ضامن نظم در این منطقه است تبدیل کنند. بنابراین، اعتبار محمد باید در جنگ خارجی تثبیت می‌شد؛ جنگی که هم بلندپروازانه و هم خطرناک است و شاید برای یمن و ریاض فاجعه بار هم باشد.»

چرا عربستان به یمن حمله کرد؟

برخی از تحلیلگران معتقدند سیاست خارجی عربستان به شدت متاثر از سیاست داخلی این کشور است. تحلیلگران عرب نگرانی اصلی عربستان را وجود اقلیت شیعه‌ای می‌دانند که ۱۰ تا ۱۵ درصد از جمعیت عربستان را تشکیل داده و در مناطق نفت‌خیز کشور زندگی می‌کنند. از این منظر آشفتگی رژیم سعودی برای عملیات نظامی در یمن علیه شیعیان حوثی قابل درک می‌شود. حضور دو گروه شیعه: یکی در یمن (که ۱۸۰۰ کیلومتر مرز مشترک با عربستان دارد) و دیگری در شرق عربستان تهدیدی برای خاندان سعودی تلقی می‌شود. از منظر خاندان سعود، اتحاد شیعیان در بیخ گوش آنها می‌تواند به شکل‌گیری یک قیام از سوی شیعیان عربستان بینجامد؛ قیامی که بعید نیست حالت مسلحانه هم به خود بگیرد. از این رو، وجود یک حکومت شیعی در همسایگی عربستان، خطر بر هم خوردن نظام تثبیت شده سعودی و خیزش شیعیان عربستان را در برداشته باشد. کشورهای منطقه آگاهند که بی‌ثباتی در عربستان- که خود را مرکز ثقل حکومت‌های طرفدار غرب در منطقه می‌داند- همچون موجی منطقه و بسیاری از این کشورها را در خواهد نوردید. چنین است که متحدان عرب به یاری هم‌پیمان خود - عربستان- شتافته‌اند تا مانع شکل‌گیری بهار عربی دیگری شوند که در صورت وقوع می‌تواند طومار بسیاری از آنها را برچیند.

تجربه تاریخی چه می‌گوید؟

تردیدی نیست که ارتش عربستان در زمره ارتش‌های کلاسیک طبقه بندی می‌شود و تردیدی هم نیست که ائتلاف عربی به دنبال حذف حوثی‌ها و بازگرداندن منصور هادی به قدرت است. اما آیا ارتش کلاسیک می‌تواند از پس ارتش چریکی شیعیان حوثی برآید؟ تجربه تاریخی خلاف این را ثابت می‌کند. واقعیت این است که یک ارتش کلاسیک قادر به تسلیم یا از میان بردن یک نیروی چریکی نیست. تجربه غرب در افغانستان و درگیری با طالبان یک نمونه است. پس از ۱۴ سال نبرد در افغانستان در نهایت سخن از مشارکت طالبان در ساختار قدرت در افغانستان مطرح است. ویت‌کنگ‌ها در ویتنام و حزب الله در لبنان و حماس در غزه نمونه‌های دیگری هستند که نشان می‌دهد ارتش‌های کلاسیک در جنگ‌های پارتیزانی نتوانسته‌اند به پیروزی‌های قاطعی دست یابند. «کلنل توماس هامس» در مقاله‌ای که در مجله نیروی دریایی آمریکا «Marine Corps Gazette» می‌نویسد می‌گوید: «دخالت زمینی ارتش‌های کلاسیک منجر به جنگی نامتقارن یا جنگ نسل چهارم می‌شود که در آن احتمال پیروزی ارتش‌های کلاسیک بسیار پایین است.»

خطای استراتژیک عربستان

به نظر می‌رسد دخالت و البته پیروزی عربستان در سرکوب قیام مردم بحرین این توهم را در خاندان سعودی دامن زده که می‌توانند الگوی بحرین را در سایر کشورها از جمله یمن تسری دهند. رویترز می‌نویسد: «تسری الگوی بحرین به یمن یک خطای آشکار محاسباتی است. شیعیان بحرین به سلاح دسترسی نداشته و هیچ تجربه‌ای در جنگ نداشتند در حالی که حوثی‌ها تا بن دندان مسلحند و حداقل در ۱۰ جنگ، از جمله علیه حکومت مرکزی یمن و نیز با خود عربستان در سال ۲۰۰۹ شرکت کرده‌اند.»

این فرض در میان استراتژیست‌های سعودی وجود دارد که «منصورهادی» آلترناتیوی برای انتقال قدرت در یمنِ آینده است که می‌تواند این کشور را در زمره اقمار رژیم سعودی در آورد. اما سوالی که مطرح است این است که در صورت موفقیت عربستان و تسلیم حوثی‌ها، آیا «هادی»می تواند نظم را در کشور برقرار کند؟ این در حالی است که بخشی از ارتش یمن که وفادار به رئیس‌جمهور سابق علی عبدالله صالح است اینک با حوثی‌ها متحد شده است. از سوی دیگر، در فردای شکست احتمالی حوثی‌ها و روی کار آمدن احتمالی منصور هادی، القاعده شبه‌جزیره عربستان که هدفش سرنگونی حکومت سعودی است از خلأ قدرت به سود خود بهره خواهد جست. برخی کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند در صورت تحقق این سناریو، نیرویی همچون داعش در مرزهای عربستان شکل خواهد گرفت که تهدید موجودیتی برای خاندان سعودی خواهد بود.