بنیادگرایان تکفیری پس از قذافی در طرابلس همه کاره شدهاند
لیبی در آستانه فروپاشی
حسین موسوی: با بیشتر مردم لیبی که صحبت میکنی امید به زندگی را از دست دادهاند. میگویند اوضاع از آنچه پیش از این حاکم بوده، دهشتناکتر شده است. حاکمیت چند پاره، حضور تندروهای پیرو داعش و ناامنی و جنگ و گریز، توصیف کننده اوضاع این روزهای لیبی است. کشوری که همچون سایر کشورهای شمال آفریقا خواستار تغییرات بود و پس از انقلاب مصر و تونس، مردمان این کشور نیز بهپا خاستند و رژیم دیکتاتوری این کشور را از کار برکنار کردند. اوضاع این روزها اما بدتر از روزهایی شده که خاندان قذافی در این کشور حکومت میکردند.
حسین موسوی: با بیشتر مردم لیبی که صحبت میکنی امید به زندگی را از دست دادهاند. میگویند اوضاع از آنچه پیش از این حاکم بوده، دهشتناکتر شده است. حاکمیت چند پاره، حضور تندروهای پیرو داعش و ناامنی و جنگ و گریز، توصیف کننده اوضاع این روزهای لیبی است. کشوری که همچون سایر کشورهای شمال آفریقا خواستار تغییرات بود و پس از انقلاب مصر و تونس، مردمان این کشور نیز بهپا خاستند و رژیم دیکتاتوری این کشور را از کار برکنار کردند. اوضاع این روزها اما بدتر از روزهایی شده که خاندان قذافی در این کشور حکومت میکردند. اینک در هر گوشهای از این کشور هر کس ساز خود را میزند و عنوانی که کمترین اهمیت را دارد عنوان «دولتمرکزی» است. در خیابان رشید در طرابلس، بازار سیاهی شکل گرفته است که در آن اسلحههای ارزان قیمت ساخت ترکیه به فروش میرسد. یکی از شهروندان طرابلس میگوید: این روزها همه یک اسلحه دارند. هم اسلحه و هم فشنگ، ساخت ترکیه است.
در این روزها همه به شوخی میگویند عضو داعشی. گروهی که ۲۱ مسیحی قبطی مصری را در این کشور سلاخی کرد و سر همه این مسیحیان را برید. این شهروند طرابلسی میگوید: پیش از انقلاب هیچ کس در خانه اسلحه نگه نمیداشت. این روزها اما اسلحه یکی از وسایل ضروری هر خانهای است. «امنیت» نخستین قربانی جنجالهای پس از انقلاب بوده است. در این ناامنی گروهی رشد کردهاند که خود را از وابستگان به داعش میخوانند و در خشونت به خرج دادن همان راهی را میروند که بزرگترهایشان در عراق و سوریه میپیمایند. انقلاب لیبی، بهعکس دو انقلاب مصر و تونس رنگ خشونت بیشتری به خود گرفت و در عمل به میدان جنگ تبدیل شد. دیکتاتور فراری این کشور نیز پیش از اینکه پایش به میز محاکمه برسد توسط جنگندههای آمریکایی ابتدا زخمی شد و ساعاتی پس از زخمی شدنش گفتند که او به ضرب گلوله کشته شده است. در ویدئویی که پیش از مرگ وی منتشر شد، سرهنگ قذافی ملتمسانه از کسانی که وی را به اسارت گرفتهاند میخواهد که او را نکشند. اما دولت موقت لیبی در همان زمان گفت که در یک زد و خورد بین طرفداران قذافی و نیروهای انقلابی، قذافی از پا درآمده است.
در انقلاب لیبی هواپیماهای جنگنده آمریکایی در کنار مردم انقلابی در سرنگونی قذافی حضوری موثر داشتند. بنغازی نخستین شهری بود که حرکت انقلابی را آغاز کرد. آنها میخواستند حضوری قویتر و پررنگتر در دولت داشته باشند. در یک حکومت مرکزی ضعیف و از تک و تا افتاده، اسلحههایی که در دوران قذافی در حال خاک خوردن بودند به دست مردم انقلابی افتاد و بدینگونه بیشتر مردم این کشور در نبود ساختار مرکزی دست به قاچاق و خرید و فروش اسلحه زدند. این قاچاق منجر به حضور شبهنظامیانی شده است که دیگر رنگ و بوی انقلابی نداشته و هر کس با اسلحهاش ساز خود را میزند. در حالی که رژیم تغییر پیدا کرده بود، بیشتر وزرا صاحب حقوق مادامالعمر شدند و در عمل به فسادی که از پیش موجود بود، بیشتر دامن زدند.
اماکن تفریحی و زیارتی در شهرهای لیبی کمکم تخریب شدند و فعالان سیاسی و روشنفکران با تهدید مجبور به سکوت شدند. رسانههای محلی نیز اوضاع بهتری نداشته و ندارند. آنها نیز در عمل راه خنثی بودن را در پیش گرفتهاند. ترس از مرگ، نخستین هدیه این روزهای لیبی است و مرگ نیز آخرین آن. خبرنگاران در این کشور از حاشیه امنیت برخوردار نیستند. بیشتر آنها دزدیده میشوند و پس از مدتی اجساد آنها در گوشهای از کشور پیدا میشود. هتلها در طرابلس و بنغازی در اختیار نیروهای شبهنظامی قرار گرفته است. دیگر گردشگری جرات ورود به این کشور مدیترانهای را ندارد.
مونا، دختر ۲۳ سالهای که گرافیست است به الجزیره میگوید: بهترین سال انقلاب همان سال نخستش بود. همه فعال بودند و شور انقلابی داشتند. همه میخواستیم که یک کشور بهتر بسازیم. اما دیگر این حس بین مردم وجود ندارد. هیچ تغییری دیگر وجود ندارد. در واقع اوضاع بدتر شده است. دیگر نمیتوانی بلند بلند حرفهای سیاسی بزنی، چون اینجا اسلحهها حاکم شدهاند. اگر اینجا مردان شهر بخواهند وارد یک مبارزه شوند با اسلحههایشان حضور پیدا میکنند.»
لیبی در عمل تقسیم شده است حتی اگر جغرافیای سیاسی آن در نقشه همان جغرافیای سابق باشد. اینجا دو حکومت متضاد وجود دارد: پارلمان و جنگجویان. هر کدام هم میخواهند که بر دیگری غلبه کنند و حکومت را بهکل در دست بگیرند. نخستوزیر این کشور براساس حکومت تبروک، در حال حاضر عبدالله الثنینی است که توسط ژنرال حفتر و گروه نظامیاش بهنام «الکرامه» حمایت و پشتیبانی میشود. اگرچه در نوامبر سال گذشته دادگاه عالی لیبی اعتبار پارلمان فعلی این کشور را زیر سوال برد و آن را غیرقانونی خواند اما آمریکا، اتحادیه اروپا، مصر و امارات متحده عربی رای این دادگاه را نپذیرفته و از پارلمان حمایت کردند. حکومت دیگری که در این کشور هزار پادشاه، ادعای قانونی بودن دارد حکومت نخستوزیر، «عمر الحسی» است که توسط نیروهای نظامی فجر حمایت میشود. این گروه عمده قدرتش در طرابلس است و خارج از آن چندان قدرتی ندارد. این دو دستگی در حکومت، باعث شده که بنیادگرایان از اوضاع آشفته نهایت استفاده را ببرند و در آنجا ادعای خلافت کنند. حضور اعضای سابق القاعده و آشوب و هرج و مرج امیدها را برای بهبود اوضاع در این کشور کاهش داده است. سازمان ملل میگوید که در سال گذشته حدود ۴۰۰ هزار لیبیایی از این کشور خارج شدهاند. در لیبی سایتی به نام «لیبیا بادی کانت» اضافه میکند که در سال گذشته ۲هزار و ۸۲۵ نفر در این کشور کشته شدهاند. این ناامنی که روزبهروز بیشتر در حال گسترش است، موجب شده که بیشتر لیبیاییها فرار را برقرار ترجیح دهند. اوضاع زمانی پیچیدهتر میشود که برخی جنگجویان شرق لیبی به گروهی پیوستهاند که خود را بیرقدار البغدادی خلیفه خودخوانده داعش میدانند. این افراد بیشتر در شهر دِرنا در شرق لیبی تجمع کردهاند. هفته گذشته جنگجویان وابسته به داعش مدعی شدند که کنترل داراییها و اموال و زمینهای دیکتاتور سابق لیبی را در شهر سیرته، زادگاه قذافی بهدست گرفتهاند. «ماری فیتزجرالد»، نویسنده کتاب و تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است ظهور داعش در لیبی در چرخه نظامیگریهای این کشور تغییراتی را بهوجود خواهد آورد. او میگوید: «تنشها بین اعضای گروههای نظامی همچون انصارالشریعه که با القاعده مرتبط است، موجب شده که جوانان این گروه از اعضای القاعده دلزده شوند و جذب داعشِ لیبی شوند. فیتزجرالد میگوید: تابستان گذشته برخی از اعضای فجر لیبی با اعضای داعش تماسهایی را برقرار و اعلام کردند که حاضر به همکاری با این گروه هستند. فیتزجرالد میگوید که اوضاع اگر به همین منوال پیش برود، پیچیدهتر از پیش خواهد شد. بسیاری از لیبیاییها اعتقاد دارند که تنها راه نجات لیبی، رجوع به مفاد آتشبس ژنو است. اما ناامیدی بهقدری در لیبی فراگیر شده که امکان تمکین طرفین به این گزینه بسیار ضعیف است.
کلودیا گازینی، تحلیلگر مسائل جهانی میگوید: چند دستگی در بین دو حزب مخالف باعث شده که آتشبس ژنو به کاغذ پاره شباهت پیدا کند. این چند دستگی در بین خود اعضا موجب میشود که طرفین نتوانند با هم گفتمان سیاسی پیدا کنند. به اعتقاد وی، هر دو گروه لازم است که در مورد مشروعیت حکومتی خود گفتوگو کنند سپس بهدنبال توافق باشند. در این آشفته بازار سیاسی، اقتصاد این کشور نیز فرتوت و ناتوان شده است. ریچارد مالینسون، یکی از کارشناسان حوزه انرژی میگوید: «لیبی که یکی از صادرکنندگان عمده نفتی بوده است، هماینک بهدلیل تعطیلی ترمینالها و میادین نفتی، روزانه ۱۶۰ هزار بشکه نفت تولید میکند.» این کشور پیش از انقلاب در حدود یک و نیم میلیون بشکه نفت تولید میکرده است. به گفته مالینسون، بیشتر نفت تولیدی این کشور (در حدود ۷۵ درصد) صرف تامین انرژی داخل کشور میشود و در عمل لیبی از عرصه صادرکنندگان عمده نفتی خارج شده است. مالینسون اعتقاد دارد که تهدیدات موجود در این کشور به صنایع نفتی لیبی لطمه جبرانناپذیری وارد کرده است. در این میان داعشیها بیشترین میل را به تخریب صنایع نفتی دارند. گروههای تندرویی که به داعش پیوستهاند میگویند دیگر به میز مذاکرات باز نمیگردند و «گلوله» را تنها پاسخ موجود برای حل شرایط امروز لیبی میدانند. سازمانهای بینالمللی میگویند که افزایش خشونت در این کشور زندگی بیشتر مردم لیبی را تهدید میکند. در سال گذشته ۶۰۰ نفر از اعضای گروههای پزشکی و دارویی در این کشور کشته شدند. «عبدالحامد الامرونی»، یک روزنامهنگار محلی میگوید: همه در لیبی یک نفر را میشناسند که در این درگیریها کشته شده است: «فرقی نمیکند که پسرعمو باشد، همسایه یا یکی از اعضای خانواده، در نهایت همه یک نفر را میشناسند.»
او اضافه میکند: «پس از اینکه بنغازی بعد از انقلاب آزاد شد، همه ما احساس خوشبختی میکردیم. ما رویاهایی داشتیم و میخواستیم مملکت را از نو بسازیم مثل باقی مردمان دیگر در این سیاره زندگی شیرینی داشته باشیم؛ اما امروز همه ناامید شدهاند. زندگیمان به مخاطره افتاده است. هر روز اوضاع وحشتناکتر از پیش میشود.»
مصر میگوید که سازمان ملل باید تمامی راهکارها را در مورد برخورد با داعش لیبی بسنجد. به گزارش الجزیره، وزیر امور خارجه این کشور میگوید که سازمان ملل در حال حاضر نباید هیچ شکلی از حکومت را در لیبی به رسمیت بشناسد. مصر این هفته شاهد قتل 21 تن از هموطنان خود در داخل خاک لیبی بود و همین موضوع باعث شد که این کشور به لیبی حمله هوایی کند. حملاتی که مصر انجام داد عمدتا روی مواضع داعش در داخل خاک لیبی بوده است. مصر اعتقاد دارد که باید گزینههای مختلفی را در برخورد با لیبی لحاظ کرد. یکی از این گزینهها که توسط خبرنگاران از شکری، وزیر امور خارجه مصر پرسیده شد مربوط به «حضور نیروی زمینی مصر» برای برخورد با داعشِ لیبی بوده است. شکری میگوید که همه گزینهها را دولت مصر در نظر گرفته و به این گزینه نیز فکر کرده است. او ادامه میدهد: مصر منتظر تصمیم جامعه جهانی میماند تا بهترین گزینه را انتخاب سپس در اینباره تصمیمگیری کند. این در حالی است که عبدالله الثنینی، نخستوزیر لیبی اعتقاد دارد که حمله مصر به لیبی نقض حاکمیت این کشور به حساب میآید. او در اینباره گفت: ما با انقلاب موفق شدیم، نهادهای دموکراسی را در این کشور تقویت کنیم؛ اما امروزه به دلیل مداخله دیگران که هدف آنها ایجاد بیثباتی و بینظمی است با مشکل مواجه شدهایم. اما عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهوری مصر در مورد حملات این کشور به لیبی میگوید آنها هیچ چارهای جز حمله به خاک لیبی نداشتند. او در گفتوگو با «رادیو وان اروپا» اضافه میکند: «آنها سر 21 مسیحی مصری را بریدهاند، باید پاسخ مناسبی به عمل آنها داده میشد.»
ارسال نظر