روایت یک بادیگارد از کره شمالی
حکومت وحشت در خاندان کیم
با سر، کاشیهای انباشته روی هم را میشکند، تعدادی سنگ گرانیت را روی سینه قرار داده و با پتک آنها را میشکند و یک لامپ را با اشاره انگشت خرد میکند. تمام اینها ویژگیهایی است که باید داشته باشید تا بتوانید به عنوان یکی از نخبگان کرهشمالی سر بر آورید. یک برنامه تبلیغی از تلویزیون کرهشمالی مجموعهای از شاهکارهای فیزیکی از سوی افرادی را نشان داد که تکواندوکار بوده و سوابق هنرهای رزمی خود را نشان میدادند. اما معلوم نیست که این مهارتها تا چه میزان میتواند فلان تروریست مسلح را دور نگه دارد.
با سر، کاشیهای انباشته روی هم را میشکند، تعدادی سنگ گرانیت را روی سینه قرار داده و با پتک آنها را میشکند و یک لامپ را با اشاره انگشت خرد میکند. تمام اینها ویژگیهایی است که باید داشته باشید تا بتوانید به عنوان یکی از نخبگان کرهشمالی سر بر آورید. یک برنامه تبلیغی از تلویزیون کرهشمالی مجموعهای از شاهکارهای فیزیکی از سوی افرادی را نشان داد که تکواندوکار بوده و سوابق هنرهای رزمی خود را نشان میدادند. اما معلوم نیست که این مهارتها تا چه میزان میتواند فلان تروریست مسلح را دور نگه دارد. «لییونگ گوک» به مدت ۱۰ سال محافظ «کیمجونگ ایل» بود تا زمانی که رسما رهبری کره را در دست گرفت. او میگوید این مراحل را پشت سر گذاشته تا به یک محافظ واجد صلاحیت تبدیل شود. «لی» میگوید: «این آموزشی سخت است. اما چرا این کار را انجام میدهیم؟ این برای افزایش وفاداری است. یک تفنگ دستی نمیتواند باعث پیروزی در جنگ شود و تکواندو هم چیزی نیست جز روح اما باعث وفاداری میشود.»
محافظانی که شست و شوی مغزی میشوند
آقای «لی» در مصاحبهای با دفتر سیانان مستقر در سئول میگوید آموزش او شامل روشهای سنتیتر هم میشد. آموزش هدفگیری و آموزش فیزیکی، تاکتیکی و وزنهبرداری و شنا و استفاده از قایق تنها بخشی از روشهای آمادهسازی برای تبدیل شدن به محافظی واجد شرایط است. او میگوید بخش زیادی از آموزش همانا شست و شوی مغزی ایدئولوژیک است.
«لی» میگوید به او آموزش داده شده بود که اعتقاد داشته باشد کیم جونگ اون مردی خوب است و اینکه تنها دلیلی که او زاده شده این است که در خدمت «رهبر عزیز» و محافظ او باشد.
طی تقریبا ۱۱ سال، «لی» به راستی در کنار رهبر عزیز بود و میدید که این مرد در محاصره «ترس» است.
او «دو چهره» از این مرد را به یاد میآورد و او را چنین توصیف میکند: مردی که وقتی خوشحال است از او طلا میریزد و وقتی غمگین است حکم مرگ از دستانش جاری میشود. این محافظ سابق میگوید: «وقتی کیم جونگایل سوار خودرویش میشد مشاوران کهنسال ۷۰-۶۰ ساله خود را روی زمین میانداختند تا او رد شود.
البته لباسهایشان خاکی میشد اما سعی داشتند آن را از او پنهان نگه دارند.» «لی یونگ گوک» میافزاید: «آنها میترسیدند به این دلیل که حتی وقتی او خوشحال بود، گستاخ میشد و میتوانست سر آنها را از تن جدا کرده و تکهتکهشان کند.» او یک مقام ارشد را به یاد میآورد که از آسانسور اختصاصی کیم جونگ اون و زیرسیگاری اختصاصی او استفاده کرد. وقتی کیم از ماجرا باخبر شد، این مقام ارشد را به اردوگاههای کار اجباری فرستاد که در آنجا هم مدتی نگذشت که درگذشت.
مردی بدتر از همه؟
«لی» وقتی به رهبر کرهشمالی خدمت میکرد میدانست که او سنگدل است. اما پس از فرار به کرهجنوبی بود که «لی» دریافت رهبر کشورش یک «دیکتاتور تمام عیار» است، همان طور که پدر و پدربزرگ او به این صفت شهره بودند. وقتی «لی» سخن میگوید اندکی لرزش در صدایش احساس میشود. این لرزش ناشی از سالها زیستن در ترس و وحشت است چرا که کوچکترین سهوی میتوانست به بهای جانش تمام شود. «لی» میگوید کیم جونگ اون دیکتاتوری بدتر از گذشتگانش و بدتر از همه دیکتاتورهای دیگر است: «کیم جونگ- اون، دایی خود را کشت، اقدامی که حتی کیم جونگ ایل هم نمیتوانست از پس انجامش بر آید.» این محافظ سابق که در کلماتی که بهکار میبرد گاه حسرت از عملکرد گذشته و شغلی که داشت میبارد، میافزاید: «وقتی قدرت به نسل سوم منتقل شد، این نسل سنگدلتر شد. کیم جونگ اون وفاداریای را به وجود آورده که تقلبی است و بر ترس مبتنی است.» کیمجونگ اون و پدرش هر یک از سوی دیگری از بام افتادند.
اگرچه پدر و خدم و حشم او به قدر کافی از کاخ، غذا و انواع تفریحات بهرهمند بود اما پسر از سوی دیگر بام افتاد. ظاهرا هیچ یک از اینها را ندارد اما خشونتی که به ارث برده دست پدر را از پشت بسته است.
ارسال نظر