اوباما آمد...
گروه بینالملل- سهشنبه شب مراسم تحلیف باراک حسین اوباما، چهل و چهارمین رییسجمهوری آمریکا و نخستین رییسجمهوری سیاهپوست این کشور با حضور جیمی کارتر، جورج بوش پدر، بیل کلینتون و جورج واکر بوش (بوش پسر) که همگی از روسای جمهوری سابق آمریکا هستند به همراه همسرانشان و بسیاری مقامات بلندپایه کنگره و با حضور نزدیک به دومیلیون نفر از مردم عادی آمریکا برگزار شد. اوباما در شرایطی سوگند ریاستجمهوری خود را یاد کرد که اشک شوق از دیدههای میلیونها سیاهپوستی که شاهد این رویداد بودند، جاری بود. او در سخنرانی مراسم تحلیف خود گفت پدرش در دورانی میزیست که حق استفاده از رستورانها را به دلیل رنگ پوستش نداشت. متن کامل سخنان باراک اوباما در مراسم تحلیف بدین شرح است:
اولین سخنرانی رسمی اوباما به عنوان رییس جمهوری آمریکا
گروه بینالملل- سهشنبه شب مراسم تحلیف باراک حسین اوباما، چهل و چهارمین رییسجمهوری آمریکا و نخستین رییسجمهوری سیاهپوست این کشور با حضور جیمی کارتر، جورج بوش پدر، بیل کلینتون و جورج واکر بوش (بوش پسر) که همگی از روسای جمهوری سابق آمریکا هستند به همراه همسرانشان و بسیاری مقامات بلندپایه کنگره و با حضور نزدیک به دومیلیون نفر از مردم عادی آمریکا برگزار شد. اوباما در شرایطی سوگند ریاستجمهوری خود را یاد کرد که اشک شوق از دیدههای میلیونها سیاهپوستی که شاهد این رویداد بودند، جاری بود. او در سخنرانی مراسم تحلیف خود گفت پدرش در دورانی میزیست که حق استفاده از رستورانها را به دلیل رنگ پوستش نداشت. متن کامل سخنان باراک اوباما در مراسم تحلیف بدین شرح است: هموطنانم: من امروز در اینجا با فروتنی و بر اساس وظیفهای که در برابرمان قرار دارد، ایستادهام. سپاسگزار اعتمادی هستم که شما به من ارزانی داشتید و آگاه از فداکاریها و از خودگذشتگیهایی که اجدادمان تحمل کردند. من از پرزیدنت بوش به خاطر خدماتشان به ملت ما و نیز بلندنظری و همکاری که ایشان در سراسر دوره انتقالی نشان دادند، سپاسگزاری میکنم.
چهل و چهار آمریکایی سوگند ریاستجمهوری یاد کردهاند. کلماتی در جریان امواج خیزان غنا و توانگری و آبهای آرام صلح گفته شده است. با این حال، هر چند گاه، سوگند در میان ابرهای فشرده و توفانهای خشمگین یاد شده است.
در این لحظات، آمریکا نه تنها به دلیل مهارت یا نگرش کسانی که در مقامات بالا قرار دارند، پیش رفته است، بلکه از این رو که ما مردم به آرمانها و ایدهآلهای پدران و اجداد خود وفادار ماندهایم و به اسناد بنیانگذاری ملتمان صادق بودهایم.
بنابراین چنین بوده است. و باید با نسل امروز آمریکاییان نیز چنین باشد.
در این که ما در میانه یک بحران به سر میبریم، تردیدی وجود ندارد. ملت ما با یک شبکه گسترده خشونت و نفرت در جنگ است. اقتصادمان، در نتیجه آزمندی و بیمسوولیتی برخی، اما همچنین به دلیل شکست جمعی ما در گزینشهای درست و آماده ساختن ملت برای عصری جدید، بسیار ضعیف است. خانهها از دست رفتهاند، مشاغل نابود شدهاند، دکانها و مراکز کسب و کار بسته شدهاند. بهداشت و درمان ما بسیار گران است، بسیاری قادر نیستند به مدرسه بروند و شواهد این که راههایی که ما برای انرژی به کار میبریم دشمنان و رقیبان ما را تقویت میکند و جهان ما را مورد تهدید قرار میدهد، روز بروز بیشتر میشود.
اینها بر اساس دادهها و آمار شاخصهای بحران هستند. آنچه کمتر قابل اندازهگیری است، اما عمیق است، کاهش اعتماد در سراسر سرزمینمان است، هراس آزاردهنده که نزول آمریکا چارهناپذیر است و این که نسل آینده باید دامنه نگرشهایش را پایین بیاورد.
امروز من به شما میگویم چالشهایی که در برابرمان قرار دارد واقعی، جدی و بسیار هستند. رویارویی با آنها آسان و در زمان کوتاه ممکن نخواهد بود. اما، آمریکا، این را بدان که با آنها مقابله خواهد شد.
در این روز، ما گرد آمدهایم زیرا امید را بجای وحشت و وحدت مقصود را به جای مناقشه و اختلاف برگزیدهایم.
در این روز، ما آمدهایم تا به ناراحتیهای کوچک و قولهای دروغین، اتهامات متقابل و تعصبات کهنه و رنگ باخته که گریبان سیاستهای ما را برای مدتی چنین طولانی گرفته است، پایان دهیم.
ما ملتی جوان هستیم، اما به کلام انجیل زمان آن رسیده است که مسائل کودکانه را کنار بگذاریم. زمان آن رسیده است که بر روحیه پویای خود بار دیگر تاکید بگذاریم، تاریخ بهتر خود را انتخاب کنیم، آن هدیه پرارزش و آن ایده ناب را از نسلی به نسل دیگر منتقل کنیم. قول خدادادهای که همه برابر هستند، همه آزاد هستند و همه شایستگی آنرا دارند که از فرصت دنبال شادی و امید برخوردار شوند.
در تایید دوباره بزرگی ملتمان، ما درک میکنیم بزرگی هرگز به کسی داده نمیشود و باید کسب شود. ما در سفر خود هرگز میانبر نزدهایم و به کم قانع نبودهایم. این راهی برای افراد ترسو، برای کسانی که لذت را بر کار ترجیح میدهند یا در جستجوی لذتهای ثروت و شهرت هستند نبوده است، بلکه راه کسانی بوده است که خطر را میجویند و اهل کار هستند - برخی مشهور اما بیشتر زنان و مردانی که در کار خود ناشناس هستند که ما را در راه طولانی و پر از سنگلاخ به سوی توانگری و آزادی پیش بردهاند.
برای ما آنها وسایل دنیوی اندک خود را برداشتند و در جستجوی زندگی جدید اقیانوسها را پیمودند. برای ما، آنها در کارگاههای فاقد حداقل امکانات زحمت کشیدند و در غرب ساکن شدند، شلاق را تحمل کردند و بر زمینهای سخت خیش زدند. برای ما آنها جنگیدند و مردند، در مکانهایی مانند کنکورد، گیتزبرگ، نرماندی و خسان.
این مردان و زنان بارها تلاش کردند، از خود گذشتند و کار کردند تا دستهایشان پینه بست تا ما بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم. آنها آمریکا را بزرگتر از مجموع جاهطلبیهای فردی ما میدیدند، بزرگتر از تمام اختلافهای تولد، ثروت یا جناح.
این سفری است که ما امروز ادامه میدهیم. ما همچنان غنی ترین و نیرومندترین ملت روی زمین هستیم. خلاقیت کارگران ما از زمانی که بحران آغاز شد، کمتر نیست. از نوآوری مغزهای ما کاسته نشده است. کالاها و خدمات ما به اندازه هفته پیش، ماه پیش یا سال پیش مورد نیاز هستند. ظرفیت و توانایی ما کاهش نیافته است اما زمان ما برای بیحرکتی، محافظت از منافع محدود و سر کردن با تصمیمات نامطلوب مسلما سپری شده است. از آغاز امروز ما باید خودمان را بالا بکشیم، گرد و غبار را بزداییم و بار دیگر کار بازسازی آمریکا را آغاز کنیم.زیرا ما به هر کجا که نگاه میکنیم کاری وجود دارد که باید انجام شود. وضعیت اقتصاد به عملی گستاخانه و سریع نیاز دارد و ما عمل خواهیم کرد، نه فقط برای ایجاد مشاغل جدید بلکه برای پیریزی شالودهای جدید برای رشد. ما جادهها و پلها، شبکههای برق و خطوط دیجیتال که بازرگانی ما را تغذیه میکند و ما را به هم پیوند میدهد، خواهیم ساخت. ما علوم را به جایگاه بر حق آن باز خواهیم گرداند و شگفتیهای تکنولوژی را برای بالا بردن کیفیت مراقبتهای بهداشتی و پایین آوردن هزینههای آن به کار خواهیم گرفت. ما آفتاب، باد و خاک را برای تامین سوخت اتومبیلهای خود و چرخش کارخانههایمان بکار خواهیم گرفت. و ما مدارس و کالجها و دانشگاههای خود را دگرگون خواهیم ساخت تا به درخواستهای عصر جدید پاسخ دهند. ما میتوانیم همه این کارها را انجام دهیم و انجام خواهیم داد.
اینک کسانی هستند که میزان بلندپروازیهای ما را زیر سوال میکشند؛ کسانی که میگویند سیستم ما نمیتواند این همه طرحهای بزرگ را تحمل کند. آنها کمحافظه هستند، زیرا آنچه را این کشور قبلا انجام داده است از یاد بردهاند. آنها فراموش کردهاند که وقتی زنان و مردان آزاد تخیل خود را در جهت یک هدف مشترک به هم میپیوندند و شجاعت لازم را پیدا میکنند به چه کارهای عظیمی توانا خواهند شد.آنچه بدبینان نمیتوانند بفهمند، این است که زمین زیر پایشان جابجا شده است، که بحثهای سیاسی کهنه که ما را برای مدتی چنین طولانی خسته کرده است دیگر کار برد ندارد. پرسش امروز ما این نیست که آیا دولت ما زیاد بزرگ است یا زیاد کوچک است، اما این است که آیا کار میکند، آیا خانوادهها را در یافتن شغل با دستمزدی مناسب و معقول، مراقبتی که بتوانند از پس آن برآیند و یک بازنشستگی والا یاری میدهد یا نه. جایی که پاسخ آری است، ما قصد داریم پیش برویم. جایی که پاسخ منفی باشد، برنامهها متوقف خواهد شد. و کسانی از ما که مسوول خرج دلارهای مردم هستیم مسوول خواهیم بود - تا عاقلانه خرج کنیم، به اصلاح عادتهای بد بپردازیم، کارمان را در روز روشن انجام دهیم - زیرا در چنین صورتی ما میتوانیم اعتماد حیاتی بین یک ملت و دولت آن را دوباره برقرار سازیم.
سوال پیش روی ما همچنین این نیست که آیا بازار نیرویی برای خوبی یا بدی است. قدرت آن برای تولید ثروت و توسعه آزادی بیبدیل است، اما این بحران بهیاد ما آورده است که بدون یک چشم ناظر، بازار میتواند از کنترل خارج شود - و زمانی که فقط اغنیا را در نظر داشته باشد، یک ملت نمیتواند غنی شود. موفقیت اقتصاد ما همیشه نه فقط به اندازه تولید ناخالص داخلی ما، بلکه به گستره توانگری ما و به توانایی ما در فراهم آوردن فرصت برای هر کسی که آماده کار باشد بستگی داشته است، نه از سر صدقه، بلکه به این دلیل که مطمئنترین راه به سوی مقصود مشترک ما است.
در مورد دفاع مشترکمان، ما گزینش بین ایمنی و ایدهآلهای خود را نادرست میدانیم و رد میکنیم. بنیانگذاران ملت ما، روبهرو با خطراتی که ما فقط میتوانیم تصور کنیم، برای مسلم ساختن حکومت قانون و حقوق انسان، پیشنویس منشوری را تهیه کردند، منشوری که خون نسلها آنرا گسترش داد. آن ایدهآلها هنوز جهان را روشن میکند و ما آنها را بهخاطر مصلحت رها نخواهیم کرد. و بنابراین، به تمام ملتها و دولتهای دیگری که امروز این مراسم را نگاه میکنند، از بزرگترین پایتختها تا روستای کوچکی که پدرم در آن متولد شد، میگویم بدانید آمریکا دولت هر ملت و هر مرد، زن و کودکی است که در جستجوی آیندهای همراه با صلح، والایی و شرافت هستند و ما آماده هستیم بار دیگر نقش رهبری را ایفا کنیم.
بهیاد بیاورید که نسلهای قبلی فاشیسم و کمونیسم را نه فقط با موشک و تانک، بلکه با اتحادیههای نیرومند و باورها و اعتقادات با دوام به زیر آوردند. آنها میفهمیدند که قدرت ما به تنهایی نمیتواند از ما حفاظت کند و نه به ما اجازه میدهد هرگونه که دوست داریم عمل کنیم. برعکس، آنها میدانستند که قدرت ما از طریق استفاده عاقلانه از آن رشد میکند، امنیت ما از درست بودن آرمان ما، نیروی ما بعنوان نمونه و سرمشق، کیفیتهای معتدلکننده فروتنی و خویشتنداری، نشات میگیرد.
ما پاسداران این میراث هستیم و با راهنمایی این اصول یکبار دیگر ما میتوانیم با تهدیدهای جدیدی که کوشش حتی بزرگتری - حتی همکاری بزرگتر و تفاهم بین ملتها را - ایجاب میکند، مقابله کنیم. ما واگذاری مسوولانه عراق به مردم آن را آغاز خواهیم کرد و صلح در افغانستان را که به سختی به دست آمده است تقویت خواهیم کرد. با دوستان و دشمنان سابق، ما به گونهای خستگی ناپذیر سعی خواهیم کرد تهدید اتمیرا کاهش دهیم و شبح زمینی را که رو به گرمی میرود، از بین ببریم. ما بابت شیوه زندگی خود از کسی پوزش نخواهیم خواست و نه در دفاع از آن درنگ خواهیم کرد و برای کسانی که میخواهند هدفهای خود را با ترور و کشتار بیگناهان پیش ببرند، ما به شما میگوییم که روحیه ما قویتر است و نمیتواند درهم شکسته شود، شما نمیتوانید بیشتر از این دوام بیاورید و ما شما را شکست خواهیم داد.
زیرا ما میدانیم که میراث در هم آمیخته ما یک قدرت است، نه ضعف. ما ملتی از مسیحیان و مسلمانان، یهودیان - و ناباوران هستیم. ما از زبان و فرهنگی، که از گوشه این زمین آمده است شکل میگیریم و از آنجا که ما طعم تلخ جنگ داخلی و جدایی نژادی را چشیدهایم و از آن فصل تاریک نیرومندتر و متحدتر بیرون آمدهایم، نمیتوانیم باور کنیم که نفرتهای کهنه روزی تمام خواهد شد، خطوط قبیلهای به زودی پاک خواهد شد و در حالی که جهان کوچکتر میشود، انسانیت مشترک ما خودش را آشکار خواهد ساخت و آمریکا باید نقش خود را در طلوع عصر جدید صلح ایفا کند.
به جهان اسلام میگویم که ما خواهان راهی جدید برای پیشرفت، بر اساس منافع و احترام متقابل هستیم. و به رهبران سراسر جهان که میخواهند بذر مناقشه بکارند، یا غرب را مسوول ناراحتیها و ناهنجاریهای جامعه خود میدانند، میگویم بدانید که مردم شما درباره شما بر اساس آنچه میتوانید بسازید و نه آنچه نابود میکنید قضاوت خواهند کرد. به کسانی که از طریق فساد و فریب و خاموش کردن ناراضیان به قدرت چسبیدهاند، میگویم بدانید که شما در طرف اشتباه تاریخ قرار دارید ولی ما دست خود را اگر حاضر شوید مشت خود را باز کنید، به سوی شما دراز خواهیم کرد.
به مردم ملتهای فقیر، ما عهد میکنیم در کنار شما کار کنیم تا کشتزارهایتان را شکوفا کنید، آبهای پاک را بهجریان بیاندازید، به گرسنگان غذا برسانید و افکار گرسنه را تغذیه کنید. به ملتهایی مانند ملت خودمان که از فراوانی نسبی برخوردار هستند، میگوییم ما دیگر نمیتوانیم نسبت به کسانی که خارج از مرزهایمان رنج میکشند بیتفاوت باشیم و نه میتوانیم منابع جهان را بدون در نظر گرفتن تاثیر آن مصرف کنیم. زیرا جهان تغییر کرده است و ما باید با آن تغییر کنیم.
در حالی که ما راهی را که در برابرمان باز شده است بررسی میکنیم، با فروتنی آن آمریکاییان شجاع را که در همین ساعت، در صحراها و کوهستانهای دور دست گشت میزنند، به یاد میآوریم و بر آنها ارج مینهیم. آنها حرفی دارند که میخواهند به ما بگویند، مانند قهرمانان به خاک افتادهای که در گورستان آرلینگتون خفتهاند و سالها است زمزمه میکنند. ما بر آنها ارج میگذاریم نه فقط به این دلیل که پاسداران آزادی ما هستند، بلکه از این رو که آنها روحیه خدمت و تمایل به یافتن معنا در چیزی بزرگتر از خودشان را مجسم میکنند و با این حال، در این لحظه، لحظهای که یک نسل را تعریف خواهد کرد، دقیقا همین روحیه است که باید همه ما را زنده نگاه دارد.
زیرا به همان اندازه که دولت میتواند و باید انجام دهد، این سرانجام ایمان و تصمیم مردم آمریکا است که این ملت برآن متکی است. مهربانی است که یک بیگانه را وقتی سدها میشکند جلب میکند، کارگران فروتن و بیغروری که ترجیح میدهند از ساعات کار خود بکاهند تا ببینند دوستی کارش را از دست بدهد، این ویژگیها است که ما را از درون تاریکترین ساعتهایمان عبور میدهد. شجاعت آتش نشان است که به یک راهرو دود گرفته هجوم میبرد، اما همچنین آمادگی پدر یا مادر برای تغذیه کودکی است، که سرانجام سرنوشت ما را رقم میزند.
چالشهایی که ممکن است جدید باشد. ابزاری که ما با آنها مقابله میکنیم ممکن است جدید باشد، اما آن ارزشهایی که موفقیتهای ما به آنها بستگی دارد - سختکوشی و صداقت، شجاعت و درستی، شکیبایی و کنجکاوی - قدیمی است. آنها واقعی هستند. آنها نیروی آرام پیشرفت در سراسر تاریخ ما بودهاند، بنابراین آنچه مورد تقاضا است بازگشت به این حقایق است. آنچه اینک برای ما لازم است دوره جدیدی از مسوولیت است - اینکه هر آمریکایی تشخیص دهد که ما برای خودمان، ملتمان و جهان وظایفی داریم که از روی غیض قبول نمیکنیم، بلکه آنها را با خوشحالی میپذیریم، با این آگاهی راسخ که چیزی راضیکنندهتر از انجام وظیفهای دشوار، که ویژگی ما را توجیه میکند وجود ندارد. این قیمت و قول شهروندی است.
این منبع اعتماد ما است - این آگاهی که خداوند از ما میخواهد یک سرنوشت نامشخص را شکل دهیم.این معنای آزادی ما و نژاد ما است - چرا مردان و زنان و کودکان هر نژاد و هر ایمانی میتوانند در آینده در سراسر این محل باشکوه به یکدیگر بپیوندند و چرا مردی که پدرش کمتر از شصت سال پیش ممکن بود نتواند در یک رستوران محلی کار کند، اینک در برابر شما ایستاده است تا مقدسترین سوگند را ادا کند.
بنابراین، بیایید در این روز بهیاد بیاوریم که ما کیستیم و چه راه درازی پیمودهایم. در سال تولد آمریکا، در سردترین ماهها، دسته کوچکی از وطنپرستان در کنار شعلههای محتضر آتش در سواحل یک رودخانه یخزده دور هم جمع شدند. پایتخت رها شد. دشمن پیش میآمد. برف با خون آغشته شده بود. در لحظهای که پیامد انقلاب ما با بیشترین تردید روبهرو بود، پدر ملت ما دستور داد این کلمات برای مردن خوانده شود: «بگذارید به جهان آینده گفته شود، که در عمق زمستان، زمانی که چیزی جز امید و فضیلت نمیتواند جان به در برد، شهر و کشور، که از یک خطر مشترک به خود آمدهاند، پیش آمدند تا با آن روبهرو شوند.»
آمریکاییان در برابر خطرات مشترکمان، در این زمستان سخت، این کلمات بیزمان را به یاد بیاوریم. با امید و فضیلت، یک بار دیگر به درون آبهای یخزده گام بگذاریم و توفانهایی که ممکن است در راه باشد را تحمل کنیم. بگذارید فرزندان ما بگویند که وقتی زمان آزمون فرا رسد ما اجازه ندادیم این سفر به پایان برسد، پشت نکردیم و نلرزیدیم و با چشمان دوخته به افق و با موهبت خداوند ما هدیه بزرگ آزادی را حمل کردیم و به سلامت به نسلهای آینده تحویل دادیم.
ارسال نظر