تحلیل اکونومیست از اقتصاد آمریکا
وال استریت روز پنجشنبه سقوط کم سابقهای را تجربه کرد - عکس: AFP سرمقاله این هفته اکونومیست به اوضاع اقتصاد آمریکا اختصاص یافت
زمان فرو رفتن در اعماق رکودی دیگر فرا رسیده است؟
شادی آذری
این هفته میبایست هفته خوبی برای اقتصاد آمریکا میشد. رهبران آمریکایی سرانجام توانستند به کشمکش غیرمسوولانه و مضحکی که بر سر ریسک مالی به راه انداخته بودند خاتمه دهند و با توافق بر سر افزایش سقف استقراض دولت فدرال، تهدید یک مبارزه مالی جهانی را از میان بردارند.
سرمایهگذاران اما هنوز با شرایطی که بتوانند در آن نفس راحتی بکشند فاصله بسیار دارند و نگرانند. بورسهای سرتاسر جهان سقوط کردهاند. روز دوم اوت، همان روزی که لایحه بدهیها به امضا رسید، شاخص استاندارد اند پورز ۵۰۰ بیشترین کاهش یک روزه خود را طی یک سال گذشته به ثبت رساند و سود اوراق قرضه ده ساله خزانهداری آمریکا به ۶/۲ درصد سقوط کرد که این پایینترین سطح طی نه ماه گذشته بود. همه اینها به خاطر آن بود که سرمایهگذاران به دنبال آرامش خاطر بودند.
البته همه این تحولات به آمریکا محدود نمیشود. وضعیت در ناحیه یورو هم آشفته است و به نظر میرسد سرعت تولید در همه جا کند شده است. چشمانداز آمریکا اما به ناگهان تیره و تار شد. بررسیهای آماری و برخی دادههای جدید از یک احیای اقتصادی ضعیفتر از انتظار پرده برداشتند که تنها ذرهای با سکون کامل فاصله دارد. به محض آنکه رشد یک اقتصاد متوقف شود، آن اقتصاد به آسانی میتواند به رکود بازگردد بهخصوص اگر یک شوک جدید هم به آن وارد شود.
این درست مانند وضعیتی است که آمریکا در شرف آن قرار گرفته آن هم به مدد انقباضهای شدید مالی که با توافق بر سر سقف بدهیها شدیدتر هم شده است. احتمال وقوع یک رکود اقتصادی دوباره در سال میلادی پیش رو بهطرز ناراحتکنندهای زیاد است و شاید به ۵۰ درصد میرسد.
روند احیای اقتصادی و خروج از رکود ناشی از فقدان ترازهای تجاری همیشه کند و شکننده بود اما اقتصاد جهان را با سقوط مواجه نکرد و این را مرهون قدرت بازارهای نوظهور هستیم. بیفکری در توافق بر سر سقف بدهیها و بهویژه ناتوانی این توافق در مقابله با حتی یکی از ریشههای واقعی مشکلات آمریکا از جمله هزینههای تامین اجتماعی و بهداشت و درمان، نگرانی بزرگتری را ایجاد میکند: آیا میتوان به سیاستمداران ایالات متحده که اینچنین سرسختانه به دو قطب دستهبندی شدهاند و چنین علاقمند به بازی با اقتصاد هستند اعتماد کرد که آنچه را که همیشه به عنوان دوران غیرقابلاجتناب دشواریها از آن یاد شده است به یک رکود درازمدتتر تبدیل نخواهند کرد؟
تلاش غواصانه برای رسیدن به سطح آب
از وضعیت احیای اقتصادی شروع میکنیم. در روز ۲۹ جولای، کارشناسان آمار دولت آمریکا، اصلاحاتی را بر آمار سالهای گذشته از تولید ناخالص داخلی این اقتصاد اعمال نمودند و آن را منتشر کردند. آنها نشان دادند که رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ عمیقتر از آن چیزی بود که در ابتدا تصور میشد و احیای اقتصادی پس از آن نیز خوشبینانه نمایش داده شده بود. سطح تولید هنوز به اوج پیش از رکود خود نرسیده و احیای اقتصادی همیشه ضعیف اکنون به پایان راه خود رسیده است. طی سال گذشته میلادی سطح بازده اقتصادی آمریکا تنها ۶/۱ درصد رشد کرد که این میزان بسیار کمتر از سطحی است که اغلب اقتصاددانان به عنوان نرخ رشد پایهای این اقتصاد محاسبه میکردند و کندترین سرعتی است که در طول تاریخ آمریکا یک احیای اقتصادی پس از رکود تجربه کرده است. طی شش ماه گذشته رشد سالانه اقتصاد ایالات متحده تنها ۸/۰ درصد بوده است. حتی ناظرانی چون تحلیلگران اکونومیست که انتظار داشتند اقتصاد ایالات متحده مدتی کوتاه به رشد نزدیک به صفر برسد هم انتظار چنین رقم پایینی را نداشتند. عوامل موقتی در این رابطه نقش مهمی را ایفا کردهاند. افزایش قیمت نفت موجب شد مصرفکنندگان کمتر خرج کنند. زلزله ژاپن زنجیره عرضه را با اختلال مواجه ساخت. در برخی صنایع بهویژه خودروسازی بازگشت به شرایط پیش از زلزله در جریان است.
اما کل اقتصاد آمریکا اکنون چنان ضعیف است که زمان زیادی طول خواهد کشید تا رشد اقتصادی آن به نرخی معقولانه برسد و نشانههایی هم مشاهده میشود مبنی بر اینکه این شوکهای موقتی، آسیبهایی را بر اذهان مقامات شرکتها و خریداران برجای گذاشتهاند که آثار آن تا درازمدت پابرجاست. به همین دلیل است که ارقام تازه منتشر شده تا این حد با ارقام پیشین همخوانی ندارند. هزینه مصرفکنندگان آمریکایی در ماه ژوئن کاهش یافت.
اعتماد مصرفکنندگان در ماه جولای افت کرد. سفارشات تولیدکنندگان هم همینطور. اگر چه اینها منظرهای فوری، ناکامل و زودهنگام از شرایط را به تصویر میکشند، اما احتمال فرو رفتن در رکودی دوباره که تا همین یک ماه پیش نسبتا ضعیف مینمود، بهطرز هشداردهندهای افزایش یافته است.
اگر این اتفاق روی دهد، بخش اعظم سرزنشها متوجه سیاستمداران آمریکایی خواهد بود. تجویز آنها برای یک اقتصاد ضعیف ریاضت شدید اقتصادی است. بخاطر انقضای اعتبارات در نظرگرفته شده برای مالیات بر درآمد و مزایای بیکاری در ماه دسامبر، اقتصاد ایالات متحده در سال آینده میلادی به اندازه ۲ درصد تولید ناخالص داخلی خود دچار انقباض مالی خواهد شد که این میزان بیشترین رقم انقباض مالی در میان اقتصادهای بزرگ است و کافی است تا یک اقتصاد ضعیف را به ورطه رکود افکند.
توافق افزایش سقف بدهیها که تنها کاهش معتدلانه هزینهها را در کوتاهمدت در بر میگیرد، بهطور مستقیم عامل ایجاد چنین وضعیتی نیست. کنگره اما میتوانست و میبایست این اقدام را که بهطور بالقوه مخرب است، متوقف سازد. توافقی دیگر میتوانست به تصویب رسد. حفظ هزینهها در کوتاهمدت همراه با تاکید بر سرمایهگذاری لازم بر زیرساختها در کنار تداوم کاهش موقتی مالیاتها به منظور کاهش زیاد کسری بودجه در میانمدت با محوریت بخش تامین اجتماعی و بهداشت و درمان و اصلاح در نظام مالیاتی. کنگره اما درست عکس آن عمل کرد و بنابراین نه توانست از اقتصاد زمان حال حمایت کند و نه توانست کاهش کافی هزینهها را طی دهه آینده تضمین نماید تا اوضاع بدهیهای آمریکا به ثبات رسد. اتخاذ هر تصمیم دشواری به یک کمیسیون محول شد، روشی که باعث شد شرکتها و کارکنان درباره چگونگی مقابله با مشکلات مالی این اقتصاد دچار تردید شوند. آیا اگر شما بدانید که سرانجام مالیاتها افزایش خواهند یافت اما ندانید در کدام بخشها، امروز یک کارخانه خواهید ساخت؟
بدتر از همه آنکه سیاست مسموم چند هفته اخیر در آمریکا گونههایی جدید از تردید را خلق کرده است. اکنون که جنبش تی-پارتی با موفقیت توانست از ورشکستگی آمریکا به عنوان یک سلاح سیاسی استفاده کند، به یقین بار دیگر هم آن را بکار خواهد برد. امتناع از تن دادن به سازش که به سرعت در حال تبدیل شدن به افتخاری برای هر دو حزب آمریکاست، جایی دیگر اثرات مخرب خود را بر جای میگذارد و بخشهایی از اداره فدرال هواپیمایی آمریکا را به تعطیلی کشانده و موجب به تعویق افتادن صورتحسابهای تجاری شده است. در بهترین حالت سیاستمداران موجب کند شدن توسعه سریع اقتصاد آمریکا شدهاند. در بدترین حالت هم احیای اقتصادی را از میان بردهاند و زیانی دایمی را بر تاثیرگذارترین ماشین ثروت جهان وارد آوردهاند.
در سرزمین نابینایان، فدرال رزرو تک چشم پادشاه است
آیا باید اینگونه میشد؟ نه لزوما. باراک اوباما یا یکی از جمهوریخواهانی که او را به چالش میکشند، هنوز هم میتوانند شجاعت آن را بیابند که در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده ایالات متحده واقعیت را درباره اقتصاد آمریکا فاش سازند. با توجه به بیکفایتی فعلی سیاستمداران اما تنها موسسهای که قدرت اعلام خطر را دارد فدرال رزرو است. در شرایطی که نرخ بهره تا این حد پایین است، تسهیل مقدار بیشتری انتظار میرود. چاپ پول بیشتر در این شرایط قابل توجیه است، اما هنوز ابزاری محسوب میشود که بازدهی کمی دارد. کمک مالی بسیار بهتر خواهد بود. اگر آمریکا بتواند از رکود اقتصادی اجتناب کند و به آرامی شروع به خروج از این منجلاب نماید، ثابت خواهد کرد که قدرتهایی دارد. آمریکا هنوز نسبت به کشورهای ثروتمند مزیتهایی دارد: جمعیت آن جوانتر و مالیات آن کمتر است، اقتصاد خلاقتری دارد و دستکم فعلا پول آن، ارز مورد استفاده در ذخایر جهانی است. فقط اگر آمریکا رهبرانی سیاسی داشت که قابل رقابت با همتایانشان در دیگر کشورهای ثروتمند بودند، شانس آن برای اجتناب از رکود بسیار بیشتر از یک دوم بود.
خطری که در اعماق رکود اقتصادی در انتظار آمریکاست/ طرح: اکونومیست
ارسال نظر