این امر با پیشرفت‌های فناوری و ازهم‌گسیختگی رسانه‌ها امکان‌پذیر شد، در زمانی که تشخیص قانون از سیاست و همچنین تمایز میان سیاست و نمایش دشوار است. اما این شرایط همچنین بازگشت به ایده قدیمی آمریکا است. قبل از اینکه مبارزه با فاشیسم، روزولت را متقاعد کند که کمک به نظم و رفاه در جهان به نفع کشورش است، این کشور با مهاجرت دشمنی داشت، تجارت را تحقیر می‌کرد و نسبت به تعاملات خارجی بدبین بود. دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ به دوران تاریکی منجر شد. این شرایط می‌تواند دوباره تکرار شود.پس از پیروزی روز سه‌شنبه، جهان زیر پای ترامپ قرار دارد. در انتخاباتی که انتظار می‌رفت شاهد یک رقابت تنگاتنگ و نزدیک باشیم، ترامپ موفق شد در ایالت‌های کلیدی بیشترین میزان آرا را کسب کند. به لطف چرخش‌های بزرگ در ایالت‌هایی مانند فلوریدا، نیوجرسی و نیویورک، او همچنین بالاترین میزان آرای مردمی را کسب کرد.

همان‌طور که نظرسنجی‌ها پیش‌بینی می‌کردند، او از افزایش حمایت لاتین‌تبارها برخوردار بود. اما زنانی که خانم هریس انتظار داشت به سمت او متمایل شوند نیز به ترامپ رای دادند.برای دموکرات‌ها زمان کافی برای سرزنش یکدیگر و تفکر پیرامون اینکه کجا اشتباه کردند، وجود خواهد داشت؛ اما پاسخ اولیه این است: تقریبا همه‌جا. نظرسنجی‌های پی‌درپی در سطح کشور نشان می‌داد، در دوران ریاست‌جمهوری بایدن، کشور در مسیر درستی حرکت نمی‌کرد. رای‌دهندگان هرگز بایدن را به‌خاطر انفجار تورمی که در تابستان۲۰۲۱ آغاز شد، نبخشیدند. دولت بایدن دیدگاهی را نسبت به فرهنگ ترویج می‌داد که با نگاه اکثریت آمریکایی‌ها سازگار نیست.

از همه بدتر، رای‌دهندگان در سراسر کشور از شکست دموکرات‌ها برای ممانعت از عبور مهاجران غیرقانونی از مرزهای جنوبی کشور خشمگین بودند. این حزب اما خطاهای خود را با سرپوش‌گذاشتن بر ناتوانی جسمانی بایدن تا زمانی که دیگر قابل‌انکار نبود، تشدید کرد. در آن زمان آنها فرصتی برای یافتن یک چهره سیاسی مستعد که توانایی شکست ترامپ را داشته باشد، نداشتند.اما ماجرا خیلی عمیق‌تر است. در سال ۲۰۱۶ برخی از مردم با این فکر که ریاست‌جمهوری ترامپ یک انحراف موقت از مسیر دموکراسی است، خود را دلداری دادند؛ اما رای‌دهندگان با نادیده گرفتن تلاش‌های او برای جلوگیری از انتقال قدرت به بایدن در سال۲۰۲۰، نشان دادند که این نتیجه‌گیری چقدر اشتباه بوده است. در عوض، آنها بهره‌برداری نامحدود ترامپ از حزب‌گرایی، از جمله فاسد و خائن خواندن مخالفان را تایید کردند. این شرایط بدبینی و ناامیدی درباره شایستگی‌های دولت او ایجاد می‌کند و هرگز به نفع دموکراسی آمریکایی نخواهد بود. جنبش موسوم به «عظمت را به آمریکا بازمی‌گردانیم» یک حرکت ساختارشکن علیه طرفداران نظام بین‌الملل است که کاخ سفید را به مدت ۷۰سال در کنترل خود داشتند. این هفته اکثریت رای‌دهندگان با چشمان باز آن را پذیرفتند.

مصاحبه‌ای در روز چهارشنبه این نگرانی را تشدید کرد، یعنی زمانی که کندی به‌طور مداوم بر موضع خود درباره واکسن‌ها فشار می‌آورد، آن هم درست چند ساعت پس از اینکه ترامپ در یک بازگشت سیاسی تاریخی به ریاست‌جمهوری رسید. در داخل اردوگاه ترامپ، پرسش‌هایی درباره اینکه آیا کندی می‌تواند تایید شود یا مجوز امنیتی لازم برای یک سمت در سطح کابینه را دریافت کند، مطرح شده است.

پست‌های امنیت ملی

ترامپ پیشنهاد کرده که تیم امنیت ملی او وظیفه ارزیابی مجدد موضع ایالات متحده در قبال اوکراین و روسیه، چین، ایران و درگیری‌های خاورمیانه را بر عهده داشته باشد. انتظار می‌رود که بحث بر سر دستور کار جدید «اول آمریکا»ی ترامپ، «باز»های امنیت ملی جمهوری‌خواه را در برابر جناح انزواطلب حزب قرار دهد. وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی از جمله سخت‌ترین مناصبی خواهند بود که در خط مقدم این تغییرات قرار می‌گیرند. اگر ترامپ نظم قدیمی را ویران کرده باشد، چه چیزی جای آن را خواهد گرفت؟ درحالی‌‌که آمریکای قدیم از تجارت آزاد دفاع می‌کرد، ترامپ بازگشت به مرکانتیلیسم (سوداگرایی) قبل از جنگ را تسریع خواهد کرد. او طرفدار سرسخت وضع تعرفه‌ها است. او ادعا می‌کند که کسری تجاری دلیلی بر آن است که خارجی‌ها آمریکا را احمق فرض کنند.

از آنجا ‌که او و حزب جمهوری‌خواه برای کاهش مالیات تلاش می‌کنند، این سیاست کسری بودجه را افزایش خواهد کرد. ترامپ وعده مقررات‌زدایی گسترده را داده است. این ممکن است فوایدی به همراه داشته باشد؛ اما رئیس‌جمهور بعدی عاشق قدرت است و به چاپلوسی و تملق علاقه فراوانی دارد. این خطر وجود دارد که او برای حامیان خود، مانند ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد جهان، معاملات ویژه‌ای دست‌وپا کند.امید است که ترامپ از این دام‌ها دوری کند و باید اذعان کرد که در بخش اعظمی از دوره اول ریاست‌جمهوری خود این کار را انجام داد. اما این نگرانی وجود دارد که در دوره دوم ریاست‌جمهوری، او در رادیکال‌ترین و عنان‌گسخته‌ترین حالت خود قرار گیرد. با آموختن از دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، تیم او تلاش خواهد کرد تا اطمینان یابد افرادی که احتمال دارد توانایی مهار اختیارات او را داشته باشند به کار گمارده نشوند. بنابراین ترامپ می‌تواند از کنترل روی کنگره و اختیارات ریاست‌جمهوری خود حداکثر استفاده را کند.

در دهه‌های پس از کناره‌گیری روزولت از قدرت، سیاست خارجی آمریکا از طریق اتحادها کار می‌کرد. در مقابل، غریزه ترامپ این است که با متحدان مانند بازندگانی رفتار کند که باید ادب شوند. او دوست دارد بگوید که او آن‌قدر غیرقابل ‌پیش‌بینی است که دشمنان آمریکا برای امتحان‌کردن هر چیزی باید نگران باشند. او ممکن است در واقع بتواند با ولادیمیر پوتین بر سر اوکراین معامله‌ای انجام دهد که به رسیدن تانک‌های روسی در کی‌یف پایتخت اوکراین ختم نشود. او همچنین ممکن است بتواند بر ایران فشار وارد کند و چین را از استفاده از قدرت نظامی برای تسلط بر آسیا بازدارد. اما اگر تهدیدهای ترامپ صرفا حرف باشد، غیرقابل ‌پیش‌بینی بودن او به همان اندازه احتمال دارد اتخاذ اقدامات تهاجمی از طرف چین و روسیه را تشویق کند.آنچه مسلم است آن است که شرایط عدم‌قطعیت، هزینه‌هایی را بر متحدان آمریکا به‌ویژه در اروپا تحمیل خواهد کرد.

آنها اگر بترسند که وقتی تهدید می‌شوند، نمی‌توانند روی حمایت ترامپ حساب کنند، اقداماتی را برای محافظت از خود انجام خواهند داد. حداقل متحدان آمریکا باید برای دفاع از خود هزینه بیشتری صرف کنند. اگر آنها نتوانند سلاح‌های متعارف کافی برای ایجاد بازدارندگی متجاوزان منطقه‌ای تهیه کنند، ممکن است برخی از آنها دستیابی به سلاح هسته‌ای را دنبال کنند.پیروزی ترامپ الهام‌بخش دیگر مقلدان او در سایر نقاط جهان خواهد بود. در فرانسه، ریاست‌جمهوری مارین لوپن در سال۲۰۲۷ محتمل‌تر به نظر می‌رسد. جنبش بین‌المللی پوپولیست‌های ملی‌گرا که به نظر می‌رسید پس از سال۲۰۲۰ روبه‌زوال باشد، دوباره احیا خواهد شد. برای اینکه اهمیت کامل پیروزی ترامپ درک شود، زمان لازم است. به‌رغم افت قدرت سیاسی، آمریکا همچنان قدرت برتر است و اقتصاد آن حداقل هنوز هم قلب تپنده جهان محسوب می‌شود. این کشور بر هوش مصنوعی تسلط دارد. کشوری ثروتمند است و نیروهای مسلح آن باوجود تلاش‌های ارتش چین، هنوز در جهان بی‌رقیب است.

با این ‌حال، با افول نقش آمریکا در سازماندهی نظم بین‌المللی، جهان متعلق به قلدرها خواهد بود. کشورها قادر خواهند بود بدون ترس از عواقب سیاست‌های خود، همسایگان خود را از نظر اقتصادی و نظامی مرعوب سازند. قربانیان آنها که نمی‌توانند برای کمک به آمریکا روی آورند، به ‌احتمال زیاد تن به مصالحه می‌دهند یا تسلیم می‌شوند و در این میان پیگیری ابتکارات جهانی، از مقابله با تغییرات اقلیمی گرفته تا مباحث مرتبط با کنترل تسلیحات دشوارتر خواهد شد.در چنین شرایطی ترامپ بدون شک پاسخ خواهد داد که این مشکل جهان است، نه آمریکا. تحت رهبری او، آمریکایی‌ها می‌توانند بدون تحمل بار سنگین مسوولیت‌های خارجی به زندگی خود ادامه دهند. اما تجربه دو جنگ جهانی و فروپاشی ویرانگر تجارت در دهه۱۹۳۰ می‌گوید که آمریکا از این امتیاز برخوردار نیست. ممکن است آمریکا بتواند برای مدتی وضعیت خوب خود را حفظ کند، اما در نهایت چالش‌های جهانی گریبان این کشور را نیز خواهد گرفت.