نگاه دیگران-بخش دویستوسیوهشتم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
یکشنبه، ۹مارس۱۹۷۵، دمشق–بیتالمقدس.
اسد زمانی که دوباره کیسینجر را در دمشق پذیرفت، حال و هوای تندی داشت. او استدلال کرد که اکنون از حمایت جهان عرب، حتی عراق، برای مخالفت با یک توافق جداگانه برخوردار است و در صورت لزوم این کار را با زور انجام خواهد داد. هنگامی که کیسینجر پاسخ داد که ایالاتمتحده اجازه این کار را نخواهد داد، اسد خاطرنشان کرد که واشنگتن پیشتر تایوان، کامبوج، ویتنام، ترکیه و پرتغال را رها کرده است و بهطور غیرمستقیم گفت که مساله فقط مساله زمان است قبل از اینکه آمریکا، اسرائیل را هم رها کند. بااینوجود، اسد هیچ علاقهای به رفتن به ژنو نشان نداد و- در یک عکس غیرمعمول با مطبوعات در ابتدای جلسهشان- بهصراحت گفت تا زمانی که توافقات جزئی در همه جبههها وجود دارد، مخالف نیست.
اسد در خفا به کیسینجر پیشنهاد کرد که در کنار مصر با سوریه هم مذاکره کند. کیسینجر پیشتر این امکان را با فورد در میان گذاشته بود و موافقت او را با گفتن این مساله به اسد اعلام کرده بود که بهمحض پایان یافتن توافق مصر-اسرائیل، ایالاتمتحده با حسن نیت تلاش خواهد کرد. او به فورد گفت که چنین تلاشی با شکست مواجه خواهد شد؛ زیرا اسرائیلیها آن را قبول نمیکنند. او اسد را به این امید زیر فشار قرار میداد که حداقل بتواند مخالفت سوریه با توافق اسرائیل-مصر را تا زمانی که برای لغو آن دیر نشده باشد، به تعویق بیندازد. در این زمینه، کیسینجر به اسد گفت که هیچ پیشنهادی از سوی مصر وجود ندارد، اگرچه این دقیقا همان چیزی است که او از سادات به رابین منتقل میکرد.
در شام دیرهنگام آن شب با تیم اسرائیلی در اقامتگاه نخستوزیر در بیتالمقدس، کیسینجر سرفصلهای مربوط به تعامل خود با سادات را به رابین داد؛ درحالیکه رابین بهدقت هفت پیشنیاز اسرائیل برای توافق را بیان کرد. اسرائیلیها مایل بودند درباره چیزی مختصرتر از «عدم خصومت» بحث کنند تا زمانی که این اقدام «گامی بهسوی صلح» بود، اما رابین همچنان اصرار داشت که میزان عقبنشینی با میزان صلح تعیین میشود. صبح روز بعد، در دفتر رابین، کیسینجر نقشه و اصول «الجمسی» را ارائه کرد؛ اما بهصراحت گفت که اگرچه اسرائیل باید این گذرگاهها را واگذار کند، اما سادات میدانست که کنترل مصر بر آنها غیرممکن است. او سپس به هفت نکته رابین پاسخ داد و استدلال کرد که اکثر آنها قابلدستیابی هستند، از جمله برخی اعلامیههای «عدم استفاده از زور» و مدت نامحدود برای توافق. سادات درباره خط مصر انعطافپذیر بود؛ بااینحال، آنچه او بر آن اصرار داشت این بود که خط اسرائیل در شرق گذرگاهها باشد.
پرز گفت: «ما نمیتوانیم خط را بدون شرایط متفاوت تغییر دهیم.» اسرائیل خط دفاعی عالی را برای کشوری که بهتازگی به آن حمله کرده است، رها خواهد کرد. رابین در کنار پرز به این نتیجه رسید که شکاف بین دو طرف هنوز بسیار زیاد است. با مطالعه این بده بستانها آن هم با مزیت نگاهی به گذشته، دوباره مشخص میشود که کیسینجر و همکاران اسرائیلیاش پشت سر یکدیگر صحبت میکردند. کیسینجر روی پیچ و مهرههای عقبنشینی متمرکز بود؛ رویکردی که او در دو توافق قبلی جدایی کامل کرده بود. تیم اسرائیلی - و به نظر میرسد که تفاوت کمی بین رابین و پرز در این زمینه وجود داشته است- با این توافق بهعنوان چیزی مهمتر از جدایی نظامی دیگر نیروها برخورد میکرد. آنها خواهان «توافق موقت» بودند تا «توافقنامه جدایی».
آنها به دنبال تغییر وضعیت سیاسی با متقاعد کردن سادات برای انجام یک حرکت قابلتوجه به سمت صلح بودند. کیسینجر آرزوی آنها را تصدیق کرد. در واقع، او در تلاش برای بیرون راندن اسرائیل از ذهنیت «دادن–گرفتن» یا ذهنیت «فریری» نمایشنامهای را از کتاب سادات به عاریت گرفت. او پرسید چرا رابین نامهای برای سادات ننوشت که ترسهایی را که پرز ایجاد کرده بود، بیان کند؟ اگر رابین خواستههای خود را بهگونهای مطرح کند که از نظر روانی برای سادات قابلقبول باشد، ممکن است او را در چارچوبی ذهنیای قرار دهد که در آن احساس کند با اسرائیل بهعنوان یک شریک کار میکند و احساس نکند که باید از هر حرکت اسرائیل پیشی بگیرد. آنها شب بعد، پس از بازگشت کیسینجر از یک سفر سریع به ترکیه، دوباره ملاقات کردند. رابین از زمان خود برای مشورت با همکارانش استفاده کرده بود و نسخه مفصلی از هفت پیشنیاز خود را به کیسینجر ارائه کرد که کیسینجر با حوصله درباره آن اظهارنظر کرد. در پیشنیاز سوم، «عدم توسل بهزور»، کیسینجر خاطرنشان کرد که اسرائیلیها زبان «غیر خصومتآمیز» را دوباره وارد کردهاند.
کیسینجر به این سه نفر گفت که سادات «به همان اندازه که شما قاطعانه متعهد به دست کشیدن از جنگطلبی و خصومت هستید، متعهد است که از او بخواهید این کار را انجام دهد؛ زیرا برای او معادل برقراری صلح است.» رابین به او اصرار کرد: «پس تمام تلاشت را بکن.» کیسینجر میخواست اسرائیلیها بفهمند که وضعیت سادات نیز پیچیده است: «وقتی سوریها ببینند این یک مذاکره است، ما با مشکل مواجه میشویم.» این خطر وجود داشت که سادات صبر خود را از دست بدهد و به یک خط سخت برگردد. او همچنین درباره روسها که بهتازگی وینوگرادوف، سفیر خود در کنفرانس ژنو را بدون اطلاع کیسینجر به پایتختهای عربی (احتمالا برای مشورت درباره تشکیل مجدد ژنو) اعزام کرده بودند، ناراحت بود. کیسینجر درباره اینکه اوضاع به کجا میرود شک داشت.
او نزد اسرائیلیها اعتراف کرد: «راستش نمیدانم چگونه آن را از اینجا به آنجا برسانم.» از نامهای که به رابین پیشنهاد کرده بود، برای سادات بنویسد جویا شد. رابین پیشنویسی را تحویل داد. کیسینجر از لحن آن خوشش آمد. او فکر میکرد که سادات هم آن را دوست داشته باشد و این نامه بحث درباره همه پیششرطهای اسرائیل را آسان میکند. اما او باید بهزودی نشان میداد که این تلاش بهجایی میرسد. رابین هشدار داد: «با تمام صراحت، نمیگویم که توافق قابل دستیابی است.» کیسینجر گفت: «این یک بیانیه کلی است؛ ما باید از قلمروِ فلسفه به چند گام عملی برسیم.» آنها دوباره صبحِ روزِ بعد، ۱۲مارس، قبل از رفتن کیسینجر به اسوان، ملاقات کردند. آنها پیشنهاد اسرائیل را سرهم کردند و دوباره کیسینجر به آنها گفت: «تعهد کنار گذاشتن خصومت... آشکارا دستنیافتنی است.» کیسینجر پیشنهاد کرد که اگر بتواند پاسخهای معقولی از سادات دریافت کند، اسرائیلیها هم باید یک سند رسمی با کمک آمریکا تهیه کنند.